kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۲۵۴۵
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۶

اخبار ویژه




استقبال از پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای از شهروندان کویت تا شهروندان ژاپنی
پاسخ حکیمانه و عزتمندانه رهبر انقلاب به پیغام فریبکارانه ترامپ، بازتاب وسیعی در میان ملت‌ها داشته است.
رهبر انقلاب در دیدار نخست‌وزیر ژاپن تصریح کردند: «من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمی‌دانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.»
یک شهروند ژاپنی به نام «ماکوتی» در منشنی در توییتر و ذیل توئیت سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نوشت: «برای او (رهبر ایران) احترام قائلم. ایران غروری دارد که ما در ژاپن باخته‌ایم. رهبر قدرتمند ایران، حسرت برانگیز(رشک برانگیز) است.»
همچنین فیصل الدویسان عضو پیشین پارلمان کویت، در همین زمینه در توییتر نوشت: دیروز عبیدالله ابن زیاد به امام حسین(ع) در کربلا نامه نوشت و به عمرسعد داد تا امام جوابش را بدهد، و امام فرمود جواب نمی‌دهم. و حالا تاریخ تکرار می‌شود؛ خامنه‌ای: جوابی به او نمی‌دهم.»
به‌نظر می رسد نوع پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تأثیری کم‌نظیر در میان ملت‌های منطقه و جهان گذاشته که از رفتارهای مستکبرانه آمریکا احساس توهین و تحقیر می‌کنند.

لوبلاگ: چرا سفر واسطه‌های آمریکا محکوم به شکست بود؟
یک رسانه آمریکایی به ارزیابی علت شکست واسطه‌ای آمریکا در سفر به ایران پرداخت.
لوبلاگ با اشاره به سفر وزیر خارجه آلمان و نخست‌وزیر ژاپن به ایران نوشت: ملاقات وزیر خارجه آلمان از تهران موفقیتی به همراه نداشت. اولا او قبل از سفر به تهران، از برخی کشورهای عربی مثل اردن و امارات بازدید کرد که نشان می‌دهد اولویت آلمان کجاست! دوما، به گفته خبرگزاری‌ها لحن هایکوماس در گفت‌وگوها متکبرانه بود. ماس اعلام کرد هر چند اروپا در کمک به کاهش فشارهای اقتصادی به ایران شکست خورده، اما در هر صورت،تهران باید به برجام پایبند بماند. بعد از اینکه هایکو ماس در مورد رفتارهای اخیر ایران هشدار داد تلویحا گفت با حدود همه تحریم‌ها و فشارها، ایران باید خوشحال باشد که مانند یمن و سوریه در کشورش جنگ نیست! بدتر از همه او گفت ایرانی‌‌ها نباید از اروپا انتظار داشته باشند برای حفظ برجام معجزه کند! این سفر می‌تواند بر روابط آینده ایران آلمان هم تاثیر منفی بگذارد.
لوبلاگ همچنین پیشاپیش سفر شینزو آبه نوشت: سفر شینزو آبه به تهران، برای موفقیت این سفر کافی نیست. همه چیز بستگی به این موضوع دارد که آبه چه پیامی از طرف آمریکا با خود برده. اگر او هم  مانند بقیه فقط از طرف ترامپ لیستی از خواسته‌ها و التیماتوم برده باشد، شکست خواهد خورد. اما اگر او پیام صلحی، مثلا در مورد کاهش تحریم‌ها، با خود آورده باشد ممکن است بتواند تنش‌‌ها را کاهش دهد.

سفر «ماس» نشان داد اروپا کاری جز لفاظی بلد نیست
«اروپا جز لفاظی دیپلماتیک نمی‌تواند کاری برای ایران انجام دهد و ایران هم نباید به دورزدن تحریم‌های آمریکا توسط اروپا امیدوار شود. سازوکار اینستکس عملاً مرده متولد شد.
 به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، آمریکا در حال بررسی اعمال تحریم بر نهاد ایرانی متناظر اینستکس است. اعمال چنین تحریمی، اینستکس را بیش از پیش بی‌خاصیت می‌کند.»
سایت فرارو از سایت‌های حامی دولت، ضمن انتشار تحلیل فوق و با اشاره به سفر وزیر خارجه آلمان به تهران نوشت: تقریباً یک ماه از تعیین ضرب‌الاجل 60 روزه ایران باقیمانده، وزیر خارجه آلمان، در ادامه تور خاورمیانه‌ای خود، که شامل کشورهایی نظیر اردن، عراق و امارات بود، به تهران سفر کرد.
منابع خبری آلمان در آستانه سفر ماس به تهران گفتند: این سفر با دو کشور فرانسه و بریتانیا هماهنگ شده و به اطلاع آمریکایی‌ها هم رسیده بود.
ماس در تهران پس از جلسه‌ای با همتای ایرانی، گفت: «موضع سه کشور اروپایی‌مان این است که ما از برجام حمایت می‌کنیم و می‌خواهیم تعهدات‌مان را ادامه دهیم، اما نمی‌توانیم معجزه کنیم.»
صراحت بیان ماس درباره ناتوانی اروپا در تأمین منافع اقتصادی ایران، کم‌سابقه است. برخی محافل رسانه‌ای آلمان می‌گویند ماس «دست‌ خالی» به ایران رفت و «دست خالی» از آن برگشت.
سفر ماس در حالی صورت گرفت که کاسه صبر ایران لبریز شده و در مسیر خروجی تدریجی از برجام قرار گرفته است. درست است که سفر حساس ماس، نه برای اروپا و نه برای ایران، نتیجه ملموسی نداشت، اما در عوض به خوبی نشان داد اروپا جز لفاظی دیپلماتیک نمی‌تواند کاری برای ایران انجام دهد و ایران هم نباید به دورزدن تحریم‌های آمریکا توسط اروپا امیدوار شود. سازوکار اینستکس عملاً مرده متولد شد.
حمید بعیدی‌نژاد، سفیر ایران در بریتانیا، در توئیتی نوشت: «بنا به گزارش خبرنگار بلومبرگ، آمریکا در حال بررسی تحریم نهاد مالی متناظر ایرانی اینستکس است. با این تحریم اینستکس عملاً نابود شده و دیپلماسی اروپا به شکست کامل می‌رسد.»
شاید به همین دلیل است که پس از این سفر، لحن ظریف هم اندکی تندتر شد.

کسی در خیابان‌ها دیوار نمی‌کشد شما دیوار دور خود را بردارید
ارتباط محدود و کنترل شده رئیس‌جمهور با وزرای خود، دارای تبعات زیانبار است.
به گزارش وطن امروز، بارها از منابع متعدد شنیده و خوانده‌ایم که ارتباطات شخصی آقای رئیس‌جمهور بسیار محدود است. باری شنیدم که ارتباط معمول ایشان محدود به 2 الی 3 نفر از مقامات ارشد دولت است و لاغیر. متعدد دیده‌ایم که وزرای آقای روحانی و نمایندگان مجلس از این حلقه بسته اطرافیان گلایه کرده‌اند، حتی در همان دولت یازدهم، کار به نگارش نامه سرگشاده وزرا به آقای روحانی کشید! نمایندگان مجلس از این می‌گویند که در 6 سال گذشته یک بار هم نتوانسته‌اند رئیس‌جمهور را ملاقات کنند و امر برای معاونان رئیس‌جمهور هم ظاهراً بر همین منوال است.
اینکه چنین وضعیتی چه تبعاتی برای کشور دارد، چندان مبهم نیست. تبعات چنین ارتباط گلخانه‌ای و کنترل شده‌ای اما برای آقای رئیس‌جمهور بدتر است.
طبیعی‌ترین واکنش فردی که در چنین فضایی زندگی می‌کند، مواجه‌شدن با واقعیات دنیای بیرون از دفتر ریاست جمهوری با سلاح «انکار» و «تکذیب» است. طی سال‌های گذشته خصوصاً در دولت دوازدهم، مکرر دیده‌ایم که آقای روحانی سخنانی می‌گوید که نه‌تنها با واقعیات اقتصادی- اجتماعی کف جامعه، بلکه با آمار رسمی دستگاه‌های دولتی در آن زمینه خاص هم کاملاً در تضاد است. دوستان پرکار معاونت حقوقی ریاست جمهوری خوب است قبل از تنظیم شکوائیه پیرامون جمله قبلی، خود یک جست‌وجوی کوتاه اینترنتی در این زمینه انجام دهند تا وقت ما و خودشان را بیهوده تلف نکنند! کشور و مردم که فدای سر دولت، رئیس جمهور اما روزانه حرف‌هایی می‌زند که برای خودش هم خوب نیست. اگر آقای روحانی نمی‌داند همزمان با دادن ضرب‌الاجل 60 روزه به اروپا، رئیس دولت نباید در بوق همه‌پرسی با تعریض به مسئله هسته‌ای بدمد، این را که حداقل باید بداند که از داخل ماشین نمی‌شود، نظرسنجی کرد!
پیش از این کارگردان فیلم تبلیغاتی آقای روحانی در سال 92 طی مصاحبه‌ای، برخی جملات مصنوعی داخل فیلم مذکور را افشا و اظهار کرده بود این‌ها را من به آقای روحانی پیشنهاد کرده بودم. از آن جمله، این بود: «من سال‌هاست وقتی بین منزل و اداره تردد می‌کنم و مردم را می‌بینم و چهره‌ها را مطالعه می‌کنم می‌بینم چقدر گرفته و چقدر عبوس است و خنده در چهره‌ها نیست».
حالا آقای رئیس جمهور در جمع اصحاب رسانه و در پاسخ به برخی انتقادها مبنی بر اینکه او از شرایط جامعه خبر ندارد، گفته است: «من خودم بارها گفته‌ام، روزانه نظرسنجی می‌کنم، یعنی توی خیابان با ماشین که می‌روم تمام چهره‌های مردم را نگاه می‌کنم، چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانی هستند، چند نفر چهره‌شان گرفته است؟ به هر شهر و جمعیتی که می‌روم خودم نظرسنجی می‌کنم».
آقای روحانی ظاهراً توجه ندارند که اولاً مسیر تردد روزانه ایشان در مناطق مرفه‌نشین شهر است، ثانیاً شیشه ماشین ایشان دودی است، ثالثاً سرعت بالای اتومبیل اسکورت رئیس جمهور فرصتی برای دیدن چهره افراد باقی نمی‌گذارد، رابعاً برپایی مراسم عزا یا عروسی در مسیر تردد، می‌تواند نتایج نظرسنجی را کن‌فیکون کند.
پیشنهاد جایگزین برای آقای روحانی که دسترسی عالی به اطلاعات دارد اما این است که نتایج آن نظرسنجی که دوستانش می‌گویند طبق آن محبوبیت دولت به زیر 10 درصد رسیده است را هم نگاه مختصری بیندازند، به هر حال، آن هم حرفی هست برای خودش!
آقای روحانی، مدل نظرسنجی‌تان را عوض کنید، این‌قدر در دل و زبانتان به دیگران بی‌سواد نگویید و فکر نکنید دانای کل هستید، از حلقه بسته اطرافتان خارج شوید تا واقعیات زندگی مردم را ببینید. کسی در خیابان‌ها دیوار نمی‌کشد، شما دیوارهای دور خودتان را خراب کنید!

هم تخلف در کرسنت و هم خلاف‌گویی
وزیر نفت در ماجرای پرونده کرسنت هم تخلف کرده و هم خلاف واقع می‌گوید.
روزنامه جوان با اشاره به اظهارات اخیر زنگنه نوشت: نقدهای بسیاری به کرسنت وارد است که تاکنون هیچ یک از مدافعان این قرارداد نتوانسته‌اند پاسخ منطقی به آن ارائه دهند، بنابراین طبیعی است بدون هیچ دغدغه‌ای به دروغ‌پردازی مشغول باشند. یکی از این دروغ‌ها مسئله فسخ قرارداد کرسنت است. به ادعای مدافعان، دولت نهم با فسخ قرارداد کرسنت مانع صادرات گاز ایران به شارجه امارات شد. در حالی که این ادعا فرسنگ‌ها با واقعیت فاصله دارد.
قراردادی که میان شرکت ملی صادرات گاز و شرکت کرسنت امضا شد، مقرر کرده بود ایران در بهمن سال 1384 فروش گاز به کرسنت را آغاز و این شرکت دلال، گاز ایران را به شارجه صادر کند. در واقع نقش صادرکنندگی در یک اقدام عجیب به شرکت کرسنت واگذار شد و شیخ‌نشین شارجه، به جای آنکه با شرکت ملی نفت ایران طرف قرارداد باشد با کرسنت قرارداد امضا کرد. این اقدام برخلاف رویه‌های جاری در صادرات گاز بین کشورهاست که بر اساس آن، شرکت‌های دولتی به نمایندگی از دولت خود قراردادهای صادرات گاز را امضا می‌کنند مانند قرارداد ایران با ترکیه، ایران با عراق، ایران با پاکستان، روسیه با ترکیه، روسیه با آلمان، آذربایجان با ترکیه، ایران با ترکمنستان و...؛ اما در این قرارداد ایران گاز خود را حداکثر 15 میلیون مترمکعب در روز به کرسنت می‌فروشد و این شرکت صادرکننده گاز به شارجه می‌شود. مدافعان کرسنت هیچ‌گاه استدلال درستی درباره این بدعت تاریخی زنگنه ارائه نداده‌اند که چگونه صادرات گاز به یک دلال نام‌آشنایی سپرده شده که در نامه‌نگاری‌های مدیران وزارت نفت در دولت اصلاحات، یک شرکت مسئله‌دار و دلال معرفی شده بود.
بر اساس قرارداد، ایران باید با توسعه میدان گازی سلمان‌گاز این میدان مشترک را در سکوی مبارک به کرسنت تحویل می‌داد؛ سال 1380 شرکت تاسیسات دریایی از پروژه خلع‌ید شد و توسعه آن به صورت یک شبه به شرکت پتروایران واگذار شد که چندماهی از تاسیس آن نگذشته بود. طبق تعهد زنگنه به کرسنت، بهمن 1384 باید این میدان به بهره‌برداری می‌رسید و گازش در اختیار کرسنت قرار می‌گرفت، اما روند توسعه این میدان به قدری کند بود که در پایان دولت هشتم، میزان پیشرفت پروژه 50 درصد بود. این بدان معناست که مقصر اول در عدم فروش گاز به کرسنت وزارت نفت بود که به تعهد خود عمل نکرد و همین بی‌تعهدی، موجب شکایت کرسنت از ایران شد.
دروغ دیگری که بارها شنیده شده، این است که ایران به صورت یکطرفه این قرارداد را لغو کرده است که دروغی عجیب است. ماجرا از این قرار است که در دولت نهم، وزارت نفت روی قیمت نازل گاز ایران اشکالاتی را وارد دانست و مذاکرات دو طرف برای افزایش قیمت گاز آغاز شد. در آن دوره هیچ عزمی برای فسخ قرارداد کرسنت نبود، زیرا ژنرال زنگنه، سنگی را در چاه انداخته بود که چاره‌ای جز کنار آمدن با قرارداد نداشت. با توجه به این مهم، مذاکرات بازنگری در قیمت از یک سو و تکمیل پروژه سلمان در دستور کار قرار گرفت، اما در میانه راه، شرکت کرسنت میز مذاکره را ترک و از ایران در لاهه شکایت کرد و دیگر به نامه‌های طرف ایرانی پاسخ نداد. مهم‌ترین دلیل کرسنت هم مربوط به عدم اجرای تعهدات ایران بود که مقصر اصلی‌اش زنگنه بود که در توسعه میدان سلمان، مصیبت بزرگی به بار آورد. بنابراین باید توجه داشت ایران هیچ‌گاه قرارداد را فسخ نکرد بلکه در پی اصلاح قیمت بود که به یکباره کرسنت به جای مذاکره، به لاهه مراجعه کرد.