kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۷۳۷
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۷

اخبار ویژه





از تیتر «هرچه تهران بگوید» تا اعتراف به همراهی اروپا با آمریکا
یک روزنامه زنجیره‌ای بزک‌کننده اروپا اکنون اذعان می‌کند که اروپایی‌ها دنبال بستن با آمریکا هستند و نه کنارآمدن با ایران و اجرای برجام.
آفتاب یزد سال گذشته تیتر غلط‌انداز «هرچه تهران بگوید» را با انتشار تصویری بزرگ از موگرینی منتشر کرده بود. اما اکنون در یادداشتی با عنوان «نشستی برای کنار آمدن با آمریکا» می‌نویسد: نشست اخیر وزرای خارجه اروپا در بروکسل درباره ایران و برجام یک میهمان ناخوانده به‌نام مایک پامپئو داشت؛ هرچند در رسانه‌ها گفته می‌شود که اروپایی‌ها یا فدریکا موگرینی با او سرد برخورد کرده‌اند. به‌نظر می‌آید اروپایی‌ها اگرچه همچنان در لفاظی مسائلی را به نفع ایران و علیه آمریکا مطرح می‌کنند اما در واقعیت و در عمل به سمت مواضع آمریکا میل کرده‌اند. اولتیماتوم اخیر ایران شاید باعث این تغییر مسیر اروپایی‌ها شده است.
از سویی شایعاتی مبنی بر این موضوع منتشر می‌شود که ایران برای ماندن در برجام اعلام کرده که باید یک‌میلیون و نیم بشکه نفت بتواند صادر کند و از سویی نیز طرف اروپایی هم بارها گفته است که اگر ایران از برجام بیرون بیاید دچار مشکل می‌شود. این شایعات و نگاه‌ها هرچند از سوی تهران تکذیب شده اما فاصله ایران و اروپا را بیشتر کرده است. دیدار لاوروف و پامپئو نیز یکی دیگر از تلاش‌های آمریکا برای اجماع علیه ایران است. از طرفی همه اینها همزمان با انفجار فجیره و همین‌طور حملات یمنی‌ها به نیروگاه پمپاژ نفت عربستان بوده است. با توجه به موضع‌گیری‌هایی که وزرای خارجه آلمان، فرانسه و موگرینی در بروکسل داشته‌اند مشخص است که آنها می‌خواهند از ایران امتیازاتی بگیرند. و از طرفی به نظر می‌آید نشست بروکسل بیش از آنکه برای حل مشکلات با ایران باشد تبدیل به نشستی شد برای اینکه بررسی شود آیا اروپا می‌تواند با آمریکا کنار بیاید یا خیر؟

اوباما بیش از ترامپ دشمنی کرد اما با دستکش مخملین
کاسبان ترس درباره اوباما دروغ می‌گویند؛ او برخلاف تظاهر، بیشترین دشمنی را با ایران کرد.
روزنامه فرهیختگان در یادداشتی نوشت: تصور یا دست کم پرسشی در بخشی از افکار عمومی و بیش از آن در دسته‌ای از سیاسیون در ایران وجود دارد که اوباما برای ایران به مراتب بهتر از ترامپ بود و مصائب و مشکلات اساسی برای ایران و اقتصادش از آنجا آغاز شد که اوبامای دموکرات جای خود را به جمهوری‌خواهی چون ترامپ در حکمرانی ایالات متحده داد.
اما این تصور تا چه میزان به واقعیت نزدیک است؟ جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی سال 57، هفت رئیس‌جمهور را در آمریکا- از کارتر تا ترامپ- تجربه کرده است؛ در این 40 سال پس از انقلاب، ایران 22 سال را با رؤسای جمهور جمهوری‌خواه (ریگان، بوش پدر، بوش پسر و ترامپ) و 18 سال را با دموکرات‌ها (کارتر، بیل کلینتون و اوباما) سپری کرده است و دور از واقعیت نیست که در میان تمام این رؤسای جمهور، باراک اوباما از نظر لحن و ادبیات و نحوه تخاطب با دولت و مردم ایران در ظاهر نرم‌تر و ملایم‌تر از بقیه نشان داده است. اوباما در همان نطق افتتاحیه دولتش در بیستم ژانویه 2009 به ایران گفت که «ما دستمان را به سوی شما دراز خواهیم کرد» و پس از آن نیز بارها با پیام نوروزی سعی داشت با مردم و حکومت ایران صحبت کند؛ او برخلاف اسلافش جمهوری اسلامی را با نام رسمی‌اش خطاب قرار می‌داد و تأکید می‌کرد: به تعاملی با ایران که بر پایه «صداقت و احترام متقابل استوار باشد»، متعهد است. این مصادیق مربوط به ظواهر کار است، اما آیا در باطن و در واقعیت میدان نیز وضعیت به همین زیبایی و ملایمت بود.
تحریم‌ها، فاکتور برجسته و تعیین کننده‌ای در داوری مردم و دولتمردان ایران نسبت به آمریکاست. اما آیا اوباما در موضوع تحریم‌ها با ایران ملایم‌تر و مهربانانه‌تر از ترامپ رفتار کرده است؟ اولاً از نظر کمیت تحریم‌ها، میان هفت رئیس‌جمهور آمریکا در دوران پس از انقلاب اسلامی، اوباما بیشترین تحریم‌ها را بر ضد ایران اعمال کرده است. این بررسی حاکی از این است که نزدیک به 40 درصد از تحریم‌ها علیه ایران پس از انقلاب اسلامی توسط اوباما وضع شده است.
اما از نظر کیفیت تحریم‌ها، مسئله از این هم جدی‌تر است؛ تحقیقاً هیچ تحریمی از ناحیه ترامپ علیه ایران اعمال نشده مگر آنکه ساختار و سازمان اصلی این تحریم توسط اوباما معماری شده است. در واقع ترامپ «تمدیدگر» تحریم‌هایی است که اوباما ساختار آنها را پایه‌گذاری کرد و هیچ گاه با برجام این ساختار را به هم نزد. دیوید کوهن، وزیر خزانه‌داری وقت آمریکا در دوران مذاکرات هسته‌ای در گزارش‌های متعددی به سنای آمریکا تأکید می‌کرد، آمریکا ساختار تحریم‌ها را برای ادامه فشارهای تحریمی در آینده حفظ کرده است. مثلاً تحریم‌های مربوط به نفت و همچنین بانکی که این روزها محل بحث و گفت‌وگوها و کشمکش‌های فراوانی شده، همان تحریمی است که دولت اوباما با پیگیری‌های گسترده در قالب قطعنامه 1929 در شورای امنیت سازمان ملل تصویب و پس از آن ذیل فرمان اجرایی رئیس جمهور چیزهایی به آن اضافه و حتی اروپا را نیز در این زمینه با خود همراه کرد.
این حکم درباره قریب به اتفاق دیگر تحریم‌های دولت جدید آمریکا نیز صادق است؛ مثلاً قانون تحریمی معروف به منع صدور ویزا که در ماه‌های ابتدایی دولت ترامپ علیه ایران به کار گرفته شد، قانونی بود که معماری و پایه‌گذاری آن در دولت اوباما انجام شده بود و همین مسئله درباره قوانین تحریمی دیگر مانند مشخص کردن سپاه به عنوان یک گروه تروریستی و قوانین دیگر صادق است.
هر چند ظواهر از برخی تفاوت‌ها در میان اوباما و ترامپ در مواجهه با ایران حکایت می‌کند، اما واقعیات میدانی و استراتژی‌های مدونی که براساس آن اقدامات آمریکا تنظیم می‌شود، نشان می‌دهد هیچ تفاوت مبنایی میان اینها نیست و تفاوت فقط آنجاست که رویکرد اوباما در قبال ایران از پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هایی در عرصه ذهن برخوردار بود که می‌توانست حتی تهدید فردی مانند او را برای ایران تشدید کند.

چرا مدعی‌العموم اسناد منتشره علیه برخی مدیران را پیگیری نمی‌کند؟
تبرئه افراد مورد شکایت دولت در دادگاه این پرسش را پیش می‌کشد که چرا مدعی‌العموم پیگیر اسناد منتشر شده علیه خود این دولتمردان نمی‌شود؟!
جهان‌نیوز نوشت: در کنار اخبار مهم سیاست خارجی و اقتصادی، برخی اخبار قابل تأمل دیگر هم وجود دارد که در حاشیه اخبار می‌ماند. این اتفاق جالب توجه، تبرئه برخی از افرادی است که پاستورنشینان و نزدیکان دولتمردان از آنها به سبب ادعایی که در فضای مجازی و رسانه‌ای داشتند شکایت کردند. تبرئه این افراد، به‌خاطر اسناد متقنی است که به دادگاه ارائه کرده‌اند و قاضی به دلیل اتقان و درستی اسناد و مدارک ارائه شده، لاجرم به این نتیجه رسیده که حکم بی‌گناهی و تبرئه این افراد را صادر کند.
اما این موارد حقوقی و اتهامی چه بود و چه کسانی در چه حوزه‌هایی کارشان به دادگاه رسیده است؟
اسامی چند نفر از افراد تبرئه شده و دلیل شکایت از آنها به شرح زیر است:  «علیرضا زاکانی» نماینده ادوار گذشته مجلس بود که بابت اتهاماتی که به اطرافیان رئیس جمهور زده بود به دادگاه رفت و تبرئه شد. فرد دیگری که از اتهامات مربوط به یکی از نزدیکان دولت تبرئه شد، «احمد توکلی» رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت و عدالت بود که طی نامه‌ای با عنوان «وزیر میلیاردی ویژه‌خوار را عزل کنید» از «اسحاق جهانگیری»، معاون اول رئیس جمهور درخواست کرده بود که وزیر وقت صنعت را به جرم رانت‌خواری برکنار کند.
هیئت منصفه مطبوعات در جریان رسیدگی به شکایت نعمت‌زاده وزیر سابق صنعت از دیده‌بان شفافیت و عدالت، پس از شنیدن دفاعیات احمد توکلی وی را به اتفاق آرا مجرم نشناخت. ماجرای شکایت‌های نزدیکان دولتمردان از برخی از سیاسیون و رسانه‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود. در همین رابطه، هفته‌نامه 9 دی از شکایت ریاست جمهوری در موضوع سرقت علمی پایان‌نامه دکترای حسن روحانی تبرئه شد. هفته‌نامه 9 دی طی شش شماره (287 تا293) در تاریخ 15 مهر 96 تا 4 آذر 96 گزارش‌های مستندی را با عنوان «گزارش یک سرقت علمی، بررسی علمی اسناد به دست آمده در موضوع دکتری حسن روحانی» که انعکاس گوشه‌ای از یافته‌های گروه بررسی اصالت رساله دکتری آقای روحانی بود، منتشر کرد. این گزارش، حاصل تلاش جمعی از دانشجویان و دانش‌آموختگان برترین دانشگاه‌های داخل و خارج از کشور و خلاصه‌ای از صدها ساعت کار کارشناسی با درنظر گرفتن «مسامحه‌آمیزترین» ملاک‌های سرقت علمی در فضای آکادمیک داخلی و خارجی بود.
سوالی که در اذهان مردم مطرح می‌شود این است که چرا وقتی این افراد با ارائه اسناد و مدارک درست و متقن در دادگاه، تبرئه می‌شوند، مدعی‌العموم جهت پیگیری این اسناد ورود نمی‌کند و از این مدارک تنها علیه متهمان بررسی می‌شود و به نوعی ناقص به اتمام می‌رسد. این نوع پرونده‌ها با ادعاهایی که در آن صورت می گیرد از جمله پرونده‌های مرموز حقوقی کشور هستند که بعضاً منافع عموم را خدشه‌دار می‌کنند.

آقای خاتمی! به جای حرف زدن از فدرالیسم از فساد اطرافیان خود بگوئید
اظهارات چندی پیش سید محمد خاتمی درباره مطلوب بودن الگوی فدرالیسم برای ایران، با اعتراض یک استاد علوم سیاسی مواجه شد.
سید جواد طباطبایی که پیش از این از روحانی در جشنواره فارابی جایزه گرفته، در واکنش به سخنان خاتمی نوشت: من نیز مانند بسیاران دیگری سخنان آقای محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق، درباره مطلوب بودن الگوی فدرالیسم برای ایران را، که در جمع اعضای شورای شهر ایراد شده بود، با شگفتی فراوان در رسانه‌ها خواندم.
در آن سخنان آمده بود: «مطلوب‌ترین شیوه حکومت مردمی اداره فدرالی است». من درست نمی‌توانم بفهمم که چرا رئیس‌ جمهور پیشین، که باید بداند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، خطاب به اعضای شورای شهر درباره مسائل کلان حاکمیتی کشور چنین مطلب مهمی را مطرح کرده است؟
آقای رئیس جمهور اسبق باید بداند که تصمیم‌گیری در چنین مواردی به هیچ وجه در صلاحیت اعضای شهر نیست که مردم برای اداره امور جاری شهر انتخاب می‌کنند و برحسب تعریف اگر صلاحیتی داشته باشند باید رسیدگی به امور جاری شهر باشد و به این اعتبار، صلاحیتی برای مداخله در امور کشور ندارند. وانگهی، خود آقای رئیس جمهور اسبق چه صلاحیتی دارد که چنین بحث مهم حاکمیتی را با گروهی که آنها نیز در مواردی فاقد صلاحیت هستند در میان گذاشته است. با پایان دوره ریاست جمهوری رئیس جمهور نیز شهروندی بیش نیست و اگر نظری داشته باشد باید آن نظر را مستدل بیان کند و پاسخ بگیرد، اما بیان چنین مباحثی، در چنین سطح عامیانه‌ای، در مناسبت‌های سیاسی در شأن رجل سیاسی نیست.
وی می‌افزاید: من به این اعتبار اخیر این دو سه یادداشت را می‌نویسم تا یادآوری کنم که مصالح عالی کشور را فدای منافع گروهی که او رهبری آنان را بر عهده دارد و فساد و عدم کاردانی بسیاری از آنان به جایی رسیده که خود آقای خاتمی مجبور شده است اعتراف کند: «بعید است مردم با حرف ما در انتخابات آتی شرکت کنند»، نکند! من اضافه می‌کنم: آقای خاتمی بعید نیست، حتمی است! شما به عنوان رهبر اصلاحات حتما شعارهای مردم را شنیده‌اید و این نکته را باید بفهمید که اصلاحات نیازمند نظریه‌ای برای افسادات است، یعنی باید دانسته باشید که در کجاها کار را خراب کرده‌اید، فسادهای اطرافیان شما کجاها و تا چه حدی بوده است؟ آنچه بعید می‌نماید این است که شما و اصلاح‌طلبان هنوز تصور درستی از بیراهه‌ای که رفته‌اید ندارید و برای جبران همین فقدان فهم درست است که هر بار برای گرفتن رأی مردم از مصالح عالی کشور مایه می‌گذارید و هر بار هم همان اشتباه‌های پیشین را مرتکب می‌شوید. جواد طباطبایی با بیان اینکه «اطمینان دارم به واقع متوجه نشده‌اید چه گفته‌اید و گفته‌های شما چه تالی‌های فاسدی می‌تواند داشته باشد»، می‌افزاید: به عنوان یک شهروند، که اندکی بیشتر از شما در این مباحث فکر کرده و به ویژه اینکه سیاست‌باز نیست، از شما می‌خواهم که این سخنان را محترمانه پس بگیرید و به اطرافیان خودتان هم توصیه کنید که وارد این مباحث نشوند.

نشنال اینترست: آمریکا نمی‌داند چگونه نفوذ منطقه‌ای ایران را مهار کند
یک نشریه آمریکایی تصریح کرد واشنگتن در برابر قدرت منطقه‌ای ایران سردرگم است و ایران با وجود تحریم‌ها، برنامه‌های خود را پیش برده است.
نشنال اینترست نوشت: از زمان ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال 2017، پایدارترین سیاست خارجی او موضع شدیدی بوده که علیه ایران اتخاذ کرده است. اولین عنصر اصلی این استراتژی «تمرکز بر خنثی‌سازی نفوذ بی‌ثبات‌کننده دولت ایران» بوده است. مایک پومپئو، در سخنانی درباره استراتژی جدید آمریکا درباره ایران توضیح داد که نظام ایران از پول حاصل از توافق هسته‌ای برای «جنگ‌های  نیابتی در خاورمیانه» استفاده می‌کند و ایالات متحده برای مقابله با این اقدامات ایران، «فشار مالی بی‌سابقه» را بر آن اعمال خواهد کرد. اگرچه او می‌گوید که فشار مالی برای محدودکردن فعالیت‌های ایران ضروری است، اما نمی‌توان آن را یک استراتژی جامع برای وادار کردن ایران به عقب‌نشینی از عراق، سوریه، یمن و لبنان دانست.
امروز فعالیت‌های ایران خیلی فراتر از حمایت‌های پنهان از برخی گروه‌ها در منطقه است. ایران در حال حاضر بر عراق و سوریه متمرکز و در یمن درگیر است و از شبه‌نظامیان شیعه در لبنان و سایر مناطق حمایت می‌کند. ایالات متحده نمی‌تواند بدون نادیده‌گرفتن دوعامل مهم با تهدید نفوذ فزاینده ایران مقابله کند. اولی ماهیت تفکر ژئو-ایدئولوژیک ایران است و دومی بستر امنیتی منطقه‌ای که ایران در آن نفوذ خود را گسترش می‌دهد.
این واقعیت که ایران به رغم تحریم‌های اقتصادی اعمال شده از سال 1979 توانسته نفوذ خود را گسترش دهد و  برنامه هسته‌ای داشته باشد را می‌توان نشان‌دهنده اولویت‌های اصلی آن و رفتارش با چنین تحریم‌هایی دانست.
حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 برای ایران فرصت را فراهم آورد. ایران از اشغال عراق توسط ایالات متحده به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ استفاده کرد. سیاست فرقه‌ای آمریکا در عراق سبب شد که ایران بتواند روابط فرقه‌ای عمیق‌تری در عراق ایجاد کند. به‌رغم تحریم‌های ایالات متحده و حضور نظامی آن در عراق، ایران قدرت سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک زیادی در کشور همسایه خود دارد.
عملیات ایران در سوریه برخلاف عراق با حمایت یک قدرت برتر یعنی روسیه صورت گرفت. درحالی که روسیه به طرف قراردادی درگیری رسیدگی ‌می‌کرد، ایران از نفوذ ایدئولوژیک خود برای فراخوان جنگجویان شیعه از همه جهان برای محافظت از اماکن مذهبی شیعه در سوریه استفاده کرد. این اقدام این امکان را برای ایران فراهم آورد تا شبکه‌ای نظامی تشکیل دهد که برای چندین سال در شکل‌دادن به محیط امنیتی و ایدئولوژیکی سوریه نقش خواهند داشت. اقدامات اشتباه ایالات متحده در سوریه نه تنها شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در این کشور را تقویت کرد، بلکه سبب شد دیگر گروه‌های مشابه منطقه‌ای مانند حوثی‌ها در یمن هم قدرت بگیرند.
امروز، ایالات متحده برای وادارکردن ایران به عقب‌نشینی به یک استراتژی چندجانبه فراتر از فشار مالی صِرف نیاز دارد و باید علاوه بر ایران شماری از کشورهای منطقه را به‌طور هم‌زمان هدف بگیرد. لازم است که ایالات متحده یک موضع مشخص و مستحکم داشته باشد تا بتواند به متحدانش اطمینان خاطر دهد و به ایران، یک کشور هدف دیگر برای توسعه نفوذش ندهد. تا این لحظه، سیاست‌های ایالات متحده در رابطه با عراق، سوریه و یمن، استراتژی آن را در قبال ایران تحت‌تاثیر گذاشته است و دست‌کشیدن آن از ایفای نقش در منطقه هم فضا را برای ایران بازتر خواهد کرد.