kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۸۶۹۷
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۱

تاریخ بدعهدی غرب از فینکنشتاین تا اینستکس

دیدگاه اساتید

  امید حاکمان آق‌قویونلو(حاکمان ایران در قرون 9 و 10) در برابر سلاح‌های گرم ترکان عثمانی به کمک دولتشهر ونیز بود ولی عاقبت این طرز کمک رساندن ونیزی‌ها سربازان آق‌قویونلو را به سرب داغ سپاهیان سلطان عثمانی سپرد.
تاریخ ایران ما مشحون است از خیانت، بدعهدی، دوبه‎هم‌ریزی و خباثت اروپا و اروپایی، ناعهدنامه‌های فینکنشتاین، مفصل و مجمل، آخال و قراردادهای مختلف پیشکش روزگار؛ ولی شاید بررسی تنها دو برهه‌ معاصر و تجربه ۵ سال گذشته ایران برای یادآوری کافی باشد.
 از مصدق تا دفاع مقدس
اکنون اوایل سال‌های ۱۳۳۰ است. با توجه به کاهش درآمد نفتی دولت ایران و تحریم‌ها، مالیه‌ دولت به مرز بحرانی‌شدن رسیده است. دولت سه اقدام اساسی را در دستور کار قرار می‌دهد: انتشار اوراق قرضه‌ ملی، چاپ پول و چشم دوختن به کمک‌های خارجی دولت آمریکا که کمی پیش‌تر در سفر مصدق به آمریکا از مک‌گی معاون وزیر خارجه آمریکا به نمایندگی دولت آمریکا قول وام ۱۲۰۰ میلیون دلاری را دریافت کرده است. مصدق در سفر ۴۵ روزه به آمریکا در طی دوران ۲۸ ماهه نخست‌وزیری‌اش به نظر می‌رسد حساب ویژه‌ای را برای کمک‌های خارجی باز کرده است. مصدق تا روزهای آخر نیز چشم به کمک آمریکا داشت به گونه‌ای که براساس تهدید سفیر آمریکا درست یک روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد دستور داد مردم خیابان‌ها را ترک کنند. جالب اینجاست که با دستور آیزنهاور در ۱۴ شهریور ۱۳۳۲ و تنها ۱۷ روز پس از سقوط مصدق، ایالت متحده به عنوان کمک فوری، مبلغ ۴۵ میلیون دلار در اختیار دولت فضل‌الله زاهدی قرار داد. دوران تازه‌ای پیش آمده بود و آمریکا نیازی به کارشکنی و بدعهدی نداشت، کارشکنی و بدعهدی روی دیگر خوش عهدیست؛ بدعهدی به مثابه تاکتیک همانگونه که خوش عهدی به مثابه تاکتیک.
خوی منفعت‌طلبی و خودخواهی غربی البته پرونده‌های ۵۰ ساله دادگاه را بعضاً برای ایران باز کرده است. داستان به حوالی سال ۱۳۵۳ برمی‌گردد. زمانی که ارتش خواهان ‌تانک آینده خود بود، رشوه و اغراض سیاسی‌تانک چیفتن را در رقابت چند‌تانک جلو می‌اندازد. بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران در آن سال‌ها از بریتانیا مربوط به دو قرارداد خرید‌تانک‌های چیفتن (یکی ۷۶۴ دستگاه و دیگری ۱۵۰۰ دستگاه) روی هم به مبلغ ششصد میلیون پوند بود اما در نهایت، حدود ۵۰۰ دستگاه‌تانک چیفتن به ایران تحویل داده شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد تا پایان سال ۱۹۷۶ کل خرید زرهی ایران از انگلیس به رقم نجومی یک میلیارد پوند می‌رسید. باقی پول را انگلیس مال خود کرد و حتی در زمان جنگ برخی از‌تانک‌ها را به عراق تحویل داد، این بدهی هم‌اکنون ۴۵۰ میلیون پوند است.
در جریان تسخیر لانه‌ جاسوسی آمریکا و به دنبال صدور بیانیه‌‌ الجزایر و امضای دستور‌العمل اجرایی آن توسط جیمی کارتر در پایان آخرین روز ریاست‌جمهوری‌اش، دولت آمریکا بلافاصله حدود ۷ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را به حساب امانی مقرر انتقال داد. یک روز بعد از صدور بیانیه‌ها، در ۳۰ دی ۱۳۵۹، تعداد ۵۲ آمریکایی آزاد و از راه الجزایر به آمریکا منتقل شدند ولی هرچند به دنبال پیگیری‌های فراوان، دولت آمریکا دستور آزاد کردن ۲میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را صادر کرد ولی سرنوشت دارایی‌های کلان ایران در پیچ وخم دستگاه قضایی آمریکا تعیین می‌شد و در این رابطه با بدعهدی پول‌های بلوکه شده ایران باز پس داده نشد و کار به جایی رسید که در سال‌های بعد این اموال مورد دست‌اندازی قرار گرفت. آمریکایی‌ها البته لقمه چربی به دست آورده بودند، آنها پول ۷ آواکس E۳، ۱۶۰ فروند جنگنده F۱۶، یک سامانه IBEX به مبلغ ۵۰۰ میلیون دلار، چهار ناوشکن کلاس کید و اسپرانس، ۲۷ فروند بالگرد شینوک، بیش از هزار تیره انواع موشک هوا به هوای اسپارو، سایدواندر، فونیکس، ضد رادار شرایک و ضد کشتی هارپون، دو زیردریایی کلاس تروت و ۳۱ فروند فانتوم را گرفته بودند و از آن خود کردند.
البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کوتاه شدن دست این استعمارگران و در پی آن، کاهش حجم معاملات میان ایران و این کشورها امکان بدعهدی هم کاهش پیدا می‌کند، ولی باز در این دوران هم تقریبا تجربه موفقی و خاطره خوبی از طرف غربی برای ایران باقی نمانده است. نمونه بارز این مسئله کشور فرانسه است و دو حوزه عمده تولید خودرو و نفت، از خاطرات بد ایران از طرف فرانسوی یکی دست گذاشتن بر روی فازهای ۲ و ۳ پاس جنوبی در سال ۱۳۷۶ است که باعث شد ایران به مدت حداقل ۱۱ سال به جای استخراج از میادین مشترک با قطر از میادین مستقلی استفاده کند که اتفاقاً کیفیت خوبی نیز نداشته، مرحوم علی محمد سعیدی، از کارشناسان و اساتید برجسته صنعت نفت کشور در مقاله‌ای در فصلنامه «مجلس و پژوهش» در تابستان ۸۱ درباره این موضوع می‌نویسد: «عملکرد شرکت نفت توتال که بهترین ناحیه این میدان (پارس جنوبی) را به خود اختصاص داده است؛ این فرضیه را تقویت می‌کند که یکی از اهداف اصلی این شرکت، جلوگیری از آثار ناشی از بهره‌برداری ناحیه ایران بر روی چاه‌های گاز ناحیه قطر است که خود این شرکت در آن فعالیت دارد». به این صورت ایران چاه‌های خود را در لایه‌های اول و دوم حفر کرده است که لایه مستقل گازی محسوب می‌شود، اما قطر چاه‌های خود را در لایه سوم و چهارم که در لایه مشترک است حفر کرده است و روزی حداقل ۲۵ میلیون متر مکعب گاز و ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی از سمت ایران مهاجرت می‌کند.»
 از «خروج آمریکا از برجام»
تا «شوخی اینستکس»
در مجموع خاطرات تلخی در سپهر روابط ایران و غرب نقش بسته است، آخرین مورد این خاطرات کانال مالی اتحادیه اروپا مشهور به اینستکس[INSTEX] است. تاریخچه اینستکس به خروج آمریکا از برجام برمی‌گردد. اروپا جدای از بدعهدی‌هایش - از جمله بدعهدی انگلیس در فروش ۹۰۰ تن کیک زرد، پس از خروج آمریکا از برجام در ۲۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۷- در مذاکرات تیم کارشناسی با ایران نیز این روند را ادامه داد. در این مذاکرات بسته پیشنهادی از طرف ایران به اروپایی‌ها ارائه شد که دارای ۱۲ بند بود. در بندهای ارائه شده به صورت دقیق و با امکان سنجش کامل عددی پیشرفت‌ها، خواسته‌های ایران در زمینه صادرات نفت، امور بانکی، واردات و صادرات و... ارائه و قرار بر این شد که ظرف یک ماه اتحادیه اروپا بسته‌ راهکارهای عملی خود در رابطه با خواسته‌های ایران را نقد نماید. کمیسیون اروپا، چهار روز بعد از آغاز مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا (۲۸ اردیبهشت ماه)، طی یک بیانیه‌ای به آغاز فرآیند رسمی برای اجرای چهار تصمیم اروپا در راستای مقابله با تحریم‌های آمریکا ‌اشاره نمود. تصمیم اول عبارت بود از اجرای فرآیند رسمی برای فعال‌سازی مجدد قانون مسدودسازی که در سال ۱۹۹۶ تصویب شده بود ولی هرگز به اجرا درنیامده بود. اجرای فرایند رسمی برطرف سازی موانع برای بانک سرمایه‌گذاری اروپایی (EIB)، تقویت همکاری بی‌وقفه در زمینه‌های مختلف با ایران شامل بخش انرژی و شرکت‌های متوسط و کوچک، بررسی امکان تراکنش‌های بانکی موردی به بانک مرکزی ایران به ترتیب تصمیم‌های دوم، سوم و چهارم بودند. تمامی تصمیم‌های اروپایی عملی نمی‌شوند و در ازای آن کانال ویژه مالی راه می‌افتد. اتحادیه اروپا با مطرح کردن SPV کم‌هزینه‌ترین راه را برای خود جهت دور زدن تحریم‌ها پیشنهاد داد. SPV ((Special Purpose Vehicle)) برخلاف اسمش، سازوکار ویژه‌ای نیست (منظور از ویژه در عبارت SPV یعنی با هدف و کاربری خاص تسهیل تراکنش‌های مربوط به ایران) و جزییات پیچیده‌ای هم ندارد. از آنجایی که بانک‌ها وارد تعامل مالی با بانک‌های ایرانی نمی‌شوند، لازم است سازوکاری ایجاد شود که جدا از سیستم مالی اروپا باشد و ویژه بودن آن به خاطر همین است؛ بنابراین این سازوکار ماهیتاً مانند یک تسویه خانه عمل خواهد کرد، که تجارت صورت گرفته از طریق این سازوکار ثبت خواهد شد و در پایان بازه‌ زمانی مقرر، حساب‌ها در این سازوکار به یورو تسویه خواهد شد.
اما همان SPV هم اجرایی نمی‌شود و بدین ترتیب SPV که قرار بود تحریم‌های آمریکا را دور بزند، اکنون کانالی برای تسهیل تراکنش‌های اقلام بشردوستانه شده و در واقع H-SPV (Humanitarian Special Purpose Vehicle) است، در واقع سخن وزیر خارجه آلمان مبنی بر این اینکه هدف اتحادیه اروپا از راه‌اندازی کانال مالی اروپا انجام تجارت در زمینه‌هایی است که توسط آمریکا تحریم نشده است، تحقق پیدا می‌کند.
یعنی در واقع اینستکس همان H-SPV است که: اولاً؛ کانال انگلیس، آلمان و فرانسه است و اروپا آخر به اجماع نرسیده است. ثانیاً؛ به‌رغم خواست تهران، خرید نفت را تضمین نمی‌کند. ثالثاً؛ کشورهای ثالث، همچون چین و هند را پوشش نمی‌دهد. رابعاً؛ فقط غذا و دارو را شامل می‌شود و آن هم نه هر غذا و دارویی، بلکه فقط غذا و داروی نهایی مصرفی را شامل می‌شود که فرآیندهایی مثل گلخانه را طی نکرده باشد، در واقع غذای واسطه‌ای مانند خوراک دام نمی‌تواند از این کانال بگذرد. این شاهکار اروپایی در حالی‌است که چینی‌ها همین کانال را در سال‌های سخت تحریمی، با هزینه‌های بسیار کمتری در قالب بانک کنلون در اختیار ایران قرار داده بودند.
آری! این همان اروپایی‌ست که در بحبوحه سال‌های جنگ جهانی اول و در قحطی بزرگ در ایران، دولت انگلیس از پرداختن حق ۲۵ درصدی دولت ایران از فروش نفت طبق قرارداد دارسی سر باز زد و سود گمرکی و بازرگانی قراردادهای قبلی را نیز به دولت ایران پرداخته نکرد. ملتی که طی قرون متمادی از فینکنشتاین‌ها تا اینستکس را تجربه کرده، نمی‌توان به سادگی به غرب خوشبین کرد.
* میلاد ترابی‎فرد
پژوهشگر و کارشناس