تجربههایی که سیل با خود میبَرد!
سعید درویشی
وقوع سیل در چندین استان کشور که از اواخر اسفند سال گذشته شروع شده است، تاکنون صدمات گستردهای در حوزه انسانی، اقتصادی و زیرساختها در پی داشته است. ۷۶ کشته، خسارت بالغ بر 6 هزار میلیارد تومانی در حوزه شهری و خسارت 4 هزار میلیارد تومانی در حوزه ارتباطات جادهای بخشی از نتایج وقوع این سیل تا امروز بوده است.
این خسارتهای گسترده اما چه درسی به ما میدهد؟ آیا ما خود را برای مقابله با حوادثی که روز به روز پیچیدهتر میشوند آماده کردهایم؟ در گذشته سیل بود و خسارت به زیرساختهای اقتصادی و حداکثر چند کشته؛ اما گذشت زمان و پیچیدهتر شدن عوامل زیست انسانی بیانگر این نکته است که هر سیلی موجی از تغییر مسیر در روند حرکت یک جامعه را در پی دارد. آیا ما خود را برای چنین سیلی آماده کردهایم؟
تابآوری؛ گمشده این روزهای ما
در تعاریف اولیه تابآوری، اشاره به مفهوم برگشت به گذشته میشود، یعنی افراد جامعه در مقابل مخاطرات و فشار، تابآوری دارند و بعد از بحران به شرایط متعادل گذشته برمیگردند و تلفات انسانی و خسارات اقتصادی به حداقل میرسد؛ اما در تعاریف متاخر، توانایی یک سیستم به گونهای مطرح میشود که نه تنها در مقابل بحرانها مقاوم و برگشت پذیر است؛ بلکه در این راه به کارکرد و توانمندی بیشتری دست مییابد.
در واقع، تابآوری در حوزه شهری بدین معنی است که شهر آسیبدیده نهتنها در مقابل بحرانها مقاوم و برگشتپذیر است؛ بلکه در این راه به کارکرد و توانمندی بیشتری دست مییابد. پس، شهر تابآور میتواند در مقابل بحرانها به دور از تخریب زیاد، کاهش تولیدات، یا کاهش کیفیت زندگی و همچنین بدون حمایت چندانی از سایر شهرها به حیات خود ادامه دهد و پس از تحمل فشارها همچنان یکپارچگی، هویت و کارکردهای موجود خود را حفظ کرده و حتی مقاومتر شود و بتواند با تواناییهای بالاتری به حیات خود ادامه دهد.
با این تعریف به سراغ شهرهای سیلزده برویم. آققلا، گمیشان، پلدختر، معمولان، خرمآباد و شهرهای درگیر سیل استان خوزستان که این روزها زیاد به گوشمان خورده است، چقدر تابآور هستند؟ تخریب گسترده زیرساختهای لازم برای یک زندگی عادی، آسیب گسترده به بخشهای مولد اقتصادی این مناطق (کشاورزی، دامداری و صنعتی)، صدمات روحی افراد درگیر سیل (امید به آینده و بازگشت به زندگی باثبات قبلی در این مناطق سیلزده با توجه به وضعیت اقتصادی کشور بسیار کاهش پیدا کرده است. البته با مصوبات ویژه دولت برای تامین اعتبار جبران خسارات و نقشآفرینی نهادهای غیردولتی همچون نیروهای مسلح، آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان و بنیاد برکت برای بازسازی دوباره مناطق سیلزده، باید منتظر خبرهای خوبی از آینده این مناطق باشیم) و همچنین عدم توانایی مقابله با سیل و عوارض آن به تنهایی و احساس نیاز گسترده به حمایت مادی از سوی دیگران از مشخصههای بارز این روزهای مناطق سیلزده است.
واقعیت آن است که شهرهای ما (هم کلانشهرهایی همانند تهران و اهواز و هم شهرهای کوچک همانند پلدختر و معمولان) در برابر کوچکترین اتفاقات مانند برف و باران ناتوان هستند و عملا شاهد این هستیم که شهرها در روزهای برفی یا بارانی کارکرد خود را از دست میدهند و دچار مشکلات بسیاری میشوند. به عبارت دیگر شهرهای کشور در برابر حوادث کوچک یا بزرگ تاب آور نیستند زیرا ظرفیتهایی که میبایست برای مقابله با تهدیدات ایجاد میشد، ایجاد نشده است.
زیرساختهای شهری
به شدت آسیبپذیر هستند
سیل اخیر نشان داد آب، برق، گاز، شبکههای ارتباطی و... که به عنوان زیرساختهای شهری محسوب میشوند، در برابر حوادث آمادگی لازم را ندارند. از سوی دیگر برخی ساختهای شهری همانند جویهای شهری، روددرهها، قناتها و ... به دلیل عدم توجه از بین رفته و خودشان نیز به عوامل بحران زا تبدیل شدهاند.
از سوی دیگر بعد از وقوع هر بحرانی مسئولان به سراغ نوسازی میروند؛ یعنی همان عوامل بحرانساز را اینبار با نام مقاومسازی در جای خود تثبیت میکنند. بنابراین شاهد هستیم که در سخنان مسئولان کشوری حرفی از جایابی برای احداث مسکن برای سیلزدهها در نقطه امن سراغ نداریم، بلکه احداث سدشکن و دیوار ساحلی بهترین راهحل برای آینده معرفی میشود. یعنی عملا بدون بازطراحی مناطق سیلزده براساس اصول تابآوری شهری، تنها منابع خود را هدر میدهیم.
نهادهای مدیریتی
خود بحران زده هستند
نگاهی به نهادهای درگیر سیل نشان داد که هنوز بسیاری از نهادهای مدیریتی همچون سازمان مدیریت بحران توانایی نقشآفرینی به عنوان مرجع کارآ را ندارند. پیشبینی، تقلیل خطر، برنامهریزی و استفاده از تجربه سوانح قبلی از ویژگیهای اصلی یک نهاد کارآ در حوزه مدیریت بحران است؛ ویژگیهایی که نه تنها در سیل اخیر اثری از آنها ندیدیم بلکه شاهد یک بنبست بودیم. از سوی دیگر اثرات اجتماعی این بنبست را میتوان در شبکههای اجتماعی دید. بیاعتمادی به نهادهای دولتی و تکیه بر نهادهای مردمی و نظامی از جمله نشانههای این بنبست در حوزه اجتماعی است.
گفتنی است در حوزه ناتوانی نهادی برای مقابله با بحران باید به سراغ مجلس و دولت رفت. به گفته اسماعیل نجار، رئیسسازمان مدیریت بحران کشور، لایحه قانون مدیریت بحران 48 ماه پیش به مجلس رفته و هنوز در گیرودار اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان در رفت و آمد است. یا به عنوان مثال لایحه بیمه حوادث 7 سال است که در مجلس مانده، این لایحه در صحن بررسی شده و چندین بار به کمیسیون ارجاع داده شد و از سال گذشته تاکنون بین مجلس و شورای نگهبان در رفت و آمد است.
همچنین به گفته وی در سیل اخیر و یا حادثه معدن ذغال سنگ یورت، هیچ بودجهای برای پیشگیری در نظر گرفته نشده بود و استانداران با مبالغی تحت عنوان تنخواه به سراغ این موضوعات رفتند.
یعنی هنوز در کشور ما، به عنوان یک کشور مستعد برای وقوع بحرانها و حوادث طبیعی در مقیاس کلان و در دورههای کوتاهمدت، یک سازمان متخصص در حوزه پیشگیری، طراحی، آموزش و مقابله با بحران نداریم. این نقص را میتوان خسارتبارتر از یک سیل و زلزله و ... دانست.
برای آینده آماده نیستیم
نگاهی گذرا به وضعیت شهرهای ایران در حوزه مدیریت بحران نشان میدهد که بسیاری از آنها علیالخصوص کلانشهرها براساس شاخصهای کالبدی-محیطی تابآوری شهری وضعیت مناسبی ندارد. عدم نگاه کلان به پدیده بحران و تبعات چند جانبه آن، وضعیت نامناسب دسترسی مردم به منابع حمایتی بعد از وقوع بحران، عدم وجود شبکههای حمایتگر در زمان وقوع و مدیریت بحران از جمله ضعفهای شهرهای ما است.
سیل اخیر نشان داد چه اهواز (به عنوان یک کلانشهر) و چه بخش معمولان به یک اندازه ناتوان از مقابله با بحران هستند. حال اگر این سیل در تهران رخ میداد نیز باید منتظر یک فاجعه میبودیم؟ سؤالی که پاسخ آن گویاست!