kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۸۰۲۵
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۰:۰۲
برنامه‌ریزی برای سال جدید در ابعاد فردی و اجتماعی-بخش پایانی

برداشتن قدم‌های مطمئن در مسیر نقشه راه




برنامه‌ریزی برای رسیدن به موفقیت، به معنای محدود کردن خودمان و تحمل فشارهای ناشی از کمبود وقت و فشردگی کارها نیست، بلکه انطباق امکانات، توانایی‌ها و زمان ما با اهداف زندگی‌مان است. براستی اگر بدون برنامه‌ریزی روزهایمان را بگذرانیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ بسیاری از افراد روز خود را بدون برنامه‌ریزی و با سرگردانی درباره اینکه چه کارهایی را باید انجام دهند؟ شروع می‌کنند و مدام از خود ناراضی‌اند که چرا به کارهایشان نمی‌رسند؟ همچنین دید واضحی نسبت به فعالیت‌هایی که باید در روز خاصی انجام دهند و اهداف خود ندارند. انسان‌ها بدون برنامه‌ریزی کارهایشان را گم می‌کنند، شاید به طور کلی بدانند که چه کارهای نیمه‌ تمامی دارند، اما اول صبح، نمی‌دانند از بین انبوه کارهایشان باید کدام ‌یک را انجام دهند؟ نمی‌دانند چگونه روزها و شب‌هایشان را سپری می‌کنند و زمانشان را صرف چه کارهایی می‌کنند؟ بسیاری از کارهایشان به همین سادگی ماه‌ها به تعویق می‌اُفتد.
افکار بسیاری هر روز از ذهن ما می‌گذرد. کارهایی که نیاز است انجام شوند، قرارملاقات‌ها و اهدافی که باید تکمیل شوند. نوشتن کارها به شما کمک‌ می‌کند که به یاد بیاورید چه کارهایی باید انجام دهید؟ بدون برنامه‌ ریزی دائما احساس سردرگمی و استرس داریم و نمی‌‌دانیم با شروع هر روز چه کاری را باید انجام دهیم؟ وقتی اوضاع تحت کنترل شماست، اولویت‌ها، اهداف و فعالیت‌ها مشخص است، شما درک بهتری از آینده خواهید داشت و می‌دانید به کجا خواهید رفت؟ در این حالت وقتی فرصت‌های شما زیاد باشد، بر اساس اولویت‌هایی که دارید، می‌توانید به برخی از فرصت‌ها بله بگویید و برخی دیگر را رد کنید. هیچ چیز بدتر از بله گفتن به همه کارها و فرصت‌ها نیست. آدمی که به همه بله می‌گوید به نوعی خود را پیش همه بد قول کرده است و به همه در واقع نه می‌گوید!
تصمیم‌کبری
 برای انجام برنامه‌های کلان
ویدا آشتیانی یک کارمند برایمان در مورد اهمیت برنامه ریزی روزانه توضیح می‌دهد: «براساس یک تجربه شخصی وقتی در ابتدای روز کارهایم را لیست می‌کنم و تصمیم می‌گیرم که امروز این کارها را انجام دهم، گویی یک نفر تمام روز مراقب من است که کارهایم تا پایان روز انجام شود و اگر انجام نشود به نحوی از او خجالت می‌کشم. برنامه‌ریزی روزانه به شما کمک می‌کند هر روز خودتان را ارزیابی کنید.»
وی در ادامه می‌گوید: «بر اساس قانون شب امتحان که همه ما به آن دچار هستیم، ما همیشه کارهایمان را در آخرین فرصت انجام می‌دهیم. همیشه عبارت «حالا که وقت هست» را تکرار می‌کنیم. اما اگر ابتدای هر روز برای انجام کارهایمان در همان روز برنامه‌ریزی کنیم، به عبارتی خود را در دقیقه نود قرار داده‌ایم و اگر بدانیم در پایان روز نیز قرار است برنامه روزانه خود را دوباره کنترل کنیم، تحقق برنامه‌های روزانه بسیار بالا خواهد بود. بنابراین بهتر است که کارهای طولانی مدت خود را به فعالیت‌های روزانه تقسیم کنیم و در ابتدای هر صبح تصمیم‌کبری بگیریم که آن روز بخشی از آن را انجام دهیم.»
کارهای سخت را در ابتدای روز انجام دهید
شما فرداهای زیادی پیش روی خود دارید، اما روزی فرا خواهد رسید که می‌بینید، جز انبوهی از دیروزهای توخالی چیزی برایتان باقی نمانده است؛ البته چنانچه از برنامه‌ریزی در زندگی برخوردار باشید، پله به پله به موفقیت‌ها دست پیدا می‌کنید و عکس این موضوع که دربالا گفته شد، رخ می‌دهد.
«بیشتر ازهفت ساعت خواب شبانه داشته باشید. نماز و مناجات به منظور افزایش روحیه معنوی و هوشیاری. فعالیت‌های بدنی سخت داشته باشید. مصرف 30 گرم پروتئین در روز. دوش آب سرد بگیرید. محتواهای نشاط بخش و مفید را مطالعه کنید. چشم انداز‌های زندگی خود را بازبینی کنید. حداقل یک قدم برای پیشبرد اهداف بلندمدت خود بردارید.»
زهرا صفوی یک مشاور قدم‌های بالا را قدم‌های کلیدی و موثری می‌داند که هر فرد موفقی در برنامه روزانه خویش گنجانده است. وی در ادامه برایمان توضیح می‌دهد: «بهتر است که انجام کارهای دشوار را در اولویت برنامه خود قرار دهید. اگر این کار را نکنید، امورتان به سادگی پیش نخواهند رفت و در آخر هر روز دچار خستگی مفرطی خواهید شد و هزار دلیل برای خودتان می‌تراشید تا انجام کاری را به فردا موکول کنید، اما بدانید که آن فردا هیچ گاه نخواهد آمد. همواره به یاد داشته باشید که اولویت با انجام کارهای سخت است؛ کارهایی که به تصمیم گیری دشوار و اراده‌ای قوی نیاز دارند. اگر هر روز یک قدم برای پیشبرد اهدافتان بردارید، خواهید دید که آن اهداف، آن قدر هم دور از دسترس نبوده‌اند. چنانچه بتوانید به این هشت عادت عمل کنید، خواهید توانست کارهای مهم‌تر را زودتر انجام داده و خود را در موقعیت موفقیت قرار دهید. می‌توانید در زندگی شخصی و شغلی خود بهتر ظاهر شده و به رویاهایتان برسید. همچنین قادر خواهید بود ارتباطات خود را بهبود بخشیده، شادتر زندگی کرده،   موثرتر بوده و اعتماد به نفس بالاتری داشته باشید.»
برنامه‌ریزی را دوست ندارم!
خیلی‌ها تا اسم برنامه‌ریزی به میان می‌آید، روی ترش کرده و یاد روزهایی سختی از زندگی‌شان  می‌اُفتند.
پدرام موسوی یک دانشجو با شنیدن کلمه برنامه‌ریزی گله‌مندانه می‌گوید: «برنامه‌ریزی، من را به یاد برنامه‌ریزی برای کنکور و برنامه‌ریزی درسی می‌اندازد. همه‌ آن فشارهای زیاد، همه آن روزهایی که به جای اینکه به خاطر تمام‌ کارها و تلاش‌هایی که انجام داده‌ام، خوشحال شوم، به خاطر بخش کوچکی از کارها که باقیمانده بود، ناراحت می‌شدم و احساس باخت می‌کردم!»
وی در ادامه می‌گوید: «برنامه‌ریزی من را و زندگی من را، پیش‌بینی پذیر و مکانیکی می‌کند. این سبک زندگی دوست داشتنی نیست. تصویر ذهنی من از برنامه‌ریزی، چیزی شبیه یک زندان است. می‌دانم برنامه‌ریزی نکردن، نظم شخصی را از من و زندگی‌ام می‌گیرد، اما برنامه‌ریزی در زندگی هم می‌تواند جمود و سردی را وارد زندگی کند. نمی‌توان گفت مشکل فلسفی دارم، اما فکر می‌کنم ذات جهان به سمت بی‌نظمی و افزایش آنتروپی می‌رود و نظم، در خلاف این مسیر است و طبیعی است که انسان‌ها، در شرایط متعارف، از چیزی که نظم و چارچوب را به آنها تحمیل کند،‌گریزان خواهند بود. مگر آنکه نیاز یا اجبار، آنها را به این کار وادار کند. فکر می‌کنم فطرت و ذات انسان، از مقید بودن لذت نمی‌برد و آن را دوست ندارد. برنامه‌ریزی کارم را سخت می‌کند. کار به هر حال انجام می‌شود، کمی زودتر یا دیرتر. برنامه‌ریزی فقط فشار بی‌فایده‌ای ایجاد می‌کند که هر کاری، در لحظه‌ مشخصی انجام شود. شاید بتوان گفت؛ برنامه‌ریزی بیشتر از ایجاد خروجی، به ایجاد استرس منجر می‌شود!»
علاقه‌مندی به فعالیت‌های گنجانده شده در برنامه روزانه
گفته‌های این جوان به هیچ وجه جای تعجب ندارد، چون یک گونه از برنامه‌ریزی را تجربه کرده که اساسا به آن علاقه‌ای نداشته است. ما حتی از دید فلسفی به خوبی می‌دانیم که در جهان هستی در ذات هر بی‌نظمی، به گونه‌ای نظم نهفته است.
درنگاه دوم باید بگوییم برنامه‌ریزی زمانی جواب می‌دهد که ما برای کارهای مورد علاقه خود، به تنظیم برنامه پرداخته باشیم.
صدرا مقیمی یک مشاور و برنامه‌ریز برایمان توضیح می‌دهد: «علاقه به یک فعالیت و دوست داشتن آن فعالیت می‌تواند نقش مهمی در اثربخشی نهایی آن داشته باشد. چون این علاقه داشتن و رابطه عاطفی خوب با یک موضوع، نحوه‌ رفتار و تعامل ما را با آن موضوع تغییر می‌دهد. کسی که کتاب خواندن را دوست دارد، به شکل متفاوتی کتاب می‌خواند. کسی که عاشق مسافرت است، به شکل متفاوتی به مسافرت می‌رود و رویدادها و اتفاقات مسافرت را هم به شکل دیگری، تجربه می‌کند. کسی که عاشق مدیریت (و نه ریاست) است، چیزهای زیادی را می‌بیند و می‌فهمد و می‌آموزد که فرد دیگری در همان موقعیت، ممکن است آن را تجربه نکند.»
این مشاور در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «برنامه‌ریزی، فراتر از چند تکنیک است. و تنها زمانی می‌تواند سهمی جدی درموفقیت، شادی، رضایت و رشد ما داشته باشد که به فعالیت‌های دوست داشتنی تبدیل شود.»
سخت‌ترین بخش تغییر
 شروع کردن است
خیلی وقت‌ها گلایه می‌کنیم که با یک اتفاق پیش‌بینی نشده کل برنامه‌ریزی مان در آن روز، هفته یا ماه به هم ریخته است. متعاقبا چون دقیقا مطابق جدول زمانی که پیش‌بینی کرده بودیم، گام برنداشته‌ایم، دلسرد می‌شویم و دائما خودمان را سرزنش می‌کنیم.
عاطفه حسینی یک شهروند برایمان می‌گوید: «برای زبان آموزی و شرکت در کلاس‌های ورزش برنامه‌ریزی کرده بودم اما با از دست دادن یکی از نزدیکانم حتی نمی‌توانستم به برنامه اصلی روزانه خود بپردازم، چه برسد به اینکه مطابق برنامه فعالیت‌های جدیدم گام بردارم! مدتی به سختی در خودم فرو رفتم و احساس پوچی می‌کردم. تقریبا 6 ماه از همه برنامه‌های روزانه ام عقب ماندم.»
برنامه‌ شما ممکن است در مسیری صاف و مستقیم پیش نرود. خیلی به ‌ندرت پیش می‌آید که مسائل، دقیقا مطابق برنامه‌ریزی یا انتظارات فرد اتفاق بیفتند. زندگی، پر از پیچیدگی، پیچ‌ و‌خم و فرصت‌های جدید است. زندگی همچنین پر است از شکست، اما این بدان معنا نیست که باید تسلیم شوید. بهتر است با گام‌های کوچک جلو بروید و همان‌طورکه به هدف ‌تان نزدیک‌تر می‌شوید، از آن اقدامات و تجربیات درس بگیرید.
ممکن است در زندگی‌تان به بن‌ بست برسید. شاید مجبور شوید به شغلتان پایان دهید، شغلی که فکر می‌کردید شما را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد، اما این‌طور نبود. ممکن است روابط یا خانواده، شما را از مسیر اصلی‌‌تان منحرف کنند. فقط به ‌یاد داشته باشید، هیچ جدول ‌زمانی‌‌ای وجود ندارد. به پیشرفت‌های کوچک به ‌سمت اهداف ‌تان ادامه دهید و از هر بن‌ بست و رشد جدید در زندگی ‌تان درس بگیرید.
داشتن برنامه‌ زندگی به این معنا نیست که تمام جنبه‌های زندگی ‌تان را فورا تغییر خواهید داد، اما نقطه‌ شروعی برای آغاز این روند است. شاید درباره‌ بخش‌هایی از زندگی‌تان، مانند محل زندگی، احساس رضایت کنید، اما بخش‌های دیگری نیز وجود دارند که دوست دارید در آنها رشد کنید، مانند پیداکردن شغلی رضایت‌بخش‌‌تر. شاید چندین بخش در زندگی‌‌تان وجود داشته باشد که دوست دارید برای‌ شان برنامه‌ریزی کنید، اما برای شروع، سعی کنید بخشی را انتخاب کنید که از همه مهم‌‌تر است.
تصمیم بگیرید با کدام بخش از زندگی‌تان شروع خواهید کرد، مانند شغل، گروه اجتماعی، سرگرمی‌ها یا چیزهای دیگر؟ نمونه‌هایی از بخش‌های مختلف زندگی که می‌توانید تغییرشان دهید، ازاین ‌قرارند: شغل، تحصیل یا درآمد و برنامه‌ ریزی مالی؛ نگرش، چشم‌انداز زندگی، خلاقیت یا اهداف اوقات فراغت؛ خانواده و دوستان؛ برنامه‌ ریزی برای بچه‌ دارشدن، بهره‌مندی از حمایت تأمین اجتماعی یا داوطلب ‌شدن به‌ خاطر اهدافی معنی‌دار؛ یا اهداف فیزیکی و سلامت.
برای روشن‌شدن آنکه چرا تصمیم دارید تغییر ایجاد کنید، از خودتان بپرسید چه چیزهای خوبی از تغییر این بخش از زندگی‌‌تان به‌ دست خواهید آورد؟ از خودتان بپرسید کدام بخش از تغییر، برای شما از همه سخت ‌تر خواهد بود؟ هنگامی‌ که بدانید سخت‌‌ترین بخش کدام است؟ می‌توانید خودتان را برای زمانی‌ که با آن چالش مواجه می‌شوید،‌‌ آماده کنید. به‌عنوان‌مثال، سخت‌‌ترین بخشِ تغییر برای اکثر مردم، «شروع‌کردن» است. اگر درحال‌حاضر، شما هم همین وضع را دارید، می‌توانید از دیگران کمک بگیرید تا برای شروع‌ کردن به شما یاری برسانند.