kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۸۰۴
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۱

40 سال پس از پیش‌بینی درست کارتر(یادداشت روز)

با یک سفر فشرده به ورشو، مونیخ و داووس موافق هستید؟ بیایید ما نیز با مقامات کشورهایی که چمدان سفر به این شهرهای اروپایی را بسته‌اند، همراه شویم و معادلات قدرت جهانی را در چهل سالگی انقلاب اسلامی مرور کنیم. 24 و 25 بهمن، نشستی در ورشو به خواست آمریکا، با موضوع امنیت خاورمیانه (با تمرکز بر نفوذ ایران) برگزار می‌شود. دو روز بعد (27 بهمن) کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ در هتل بایریشر هوف دایر خواهد شد. مجمع جهانی اقتصاد نیز از فردا در داووس سوئیس آغاز به کار می‌کند. واقعیت نشست «ورشو» را باید از چشم انداز «مونیخ» و «داووس» مشاهده کرد. مبانی محاسبات را باید منطبق بر واقعیت معادلات قدرت اقتصادی و سیاسی چید و گرنه «شروران شرخر» عالم، نیاز خود را به ما خواهند فروخت؛ گران هم خواهند فروخت.
1- چشم انداز مونیخ و ورشو، از داووس دیدنی است؛ مرتفع‌ترین شهر اروپا در دامنه ‌های آلپ، با ۱۵۶۰ متر ارتفاع از سطح دریا. قدرت‌های سیاسی و اقتصادی دنیا هر سال در داووس گردهم می‌آیند اما نشست امسال، حال و روز خوبی ندارد. گزارش وبسایت رادیو فرانسه را بخوانید: «سران بسیاری از کشورهای بزرگ در همایش جهانی داووس شرکت نمی‌کنند. اختلافات تجاری، تنش در مناسبات بین‌المللی، برگزیت، کاهش رشد اقتصادی و چشم‌انداز رکود که موجب نگرانی شدید سران شده، بر نشست امسال اثر گذاشته است. روسای ‌جمهور آمریکا و فرانسه و نخست‌وزیران انگلیس و هند در همایش امسال شرکت نخواهند کرد. سران چین و روسیه نیز به خاطر عدم شرکت سران مذکور حضور پیدا نمی‌کنند. عدم حضور هر یک از مقامات، نشانه بحران داخلی و یا بین‌المللی و سیاسی و اجتماعی است. دولت ترامپ با رقبا دست و پنجه نرم می‌کند؛ بخشی از ادارات فدرال تعطیل شده و مناسبات با متحدان سنتی نیز به هم خورده؛ ترامپ گرفتاری‌هایی مهم‌تر از شرکت در داووس دارد. ماکرون هم از 10 هفته قبل در زورآزمایی با جلیقه‌زردها و اقشار کم‌درآمد به‌سر می‌برد و با آگاهی از خطر حضور در گردهمائی سرمایه‌داران، از آن پرهیز می‌کند. نخست‌وزیر انگلیس نیز که نمی‌داند برای برون‌رفت از جایگاه لرزان خود به کدام سو بنگرد، از رفتن به بلندی‌های لغزنده داووس می‌هراسد. او ناگزیر، رفت و آمد میان لندن و بروکسل را دنبال می‌کند».
2- از چشم انداز مونیخ چه خبر است؟ روزنامه ایندیپندنت اواخر بهمن 95، گزارش سالانه رئیس‌کنفرانس امنیتی مونیخ را منتشر کرد که همچنان معتبر است. ولفگانگ ایشینگر گفته بود «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. همه‌پرسی برگزیت و انتخاب ترامپ، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و ناتو را در وضعیت متزلزلی قرار داده است. دولت آمریکا ممکن است به منزله کاتالیزور ]سرعت دهنده فعل و انفعالات[ این روند عمل کند. فضای امنیتی جهان بی‌ثبات‌تر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم است. احتمالاً در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ دوره‌ای که امور بین‌الملل را بازیگران غیرغربی شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهان لیبرال، تضعیف شده. ناکامی سران غرب برای پاسخگویی به درگیری‌ها در سوریه و اوکراین، ضعف در مقابله با بحران‌ها را آشکار کرد. این وضعیت، زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم کرده است.» مقارن همین سخنان، خانم موگرینی به روزنامه دی ولت گفت «قدرت رهبری آمریکا در حال کاهش و زوال است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا بی‌ثبات ‌شده است».
3- هفت سال قبل وقتی حکیم انقلاب از «پیچ مهم تاریخ» سخن گفت، باور ماجرا برای برخی دشوار بود. اما تحولات جاری، از «نقطه عطف تاريخ» حکایت می‌کرد. اين واقعيت را برژينسكي، برنت اسكوكرافت و جيمز جونز (مشاوران امنيت ملي در دولت هاي كارتر، جرالد فورد، بوش پدر و اوباما) 22 آذر 1390 در نشست «شوراي آتلانتيك» در واشنگتن شهادت دادند. برژينسكي گفت «درگيري نظامي با ايران داراي ابعاد فاجعه آميز براي آمريكا خواهد بود» و دويچه وله در گزارش نشست نوشت «3 مشاور پيشين كاخ سفيد هم عقيده بودند كه جهان در يك نقطه عطف تاريخي از هنگام فروپاشي شوروي قرار گرفته و جنبش فراگير در خاورميانه نشانه اين دوره تاريخي است. برژينسكي گفت ما نيازمند درك عميق‌تر از چالش‌هاي بين المللي هستيم كه آمريكا در پهنه جهان با آنها روبرو شده؛ يكي از دلهره آورترين موضوعات اين است كه ما در مقايسه با گذشته با چالش هاي پيچيده تري مواجه هستيم».
4-هفت سال بعد، شاهد کدام صورت بندی قدرت هستیم؟ همین پمپئو که در کسوت وزیر خارجه آمریکا علیه ایران دوره گردی می‌کند و شوی ورشو را ترتیب می‌دهد، یک سال قبل هنگام ریاست سازمان سیا به MSNBC گفت «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار بیشتر شده؛ امروز این کشور دارای نفوذ بسیار زیادی -فراتر از نفوذ 7 سال قبل- است. ایران همه‌جای خاورمیانه حضور دارد». او هفته گذشته نیزاز نفوذ ایران در کل منطقه نالید. سال میلادی در حالی به سر رسید که روزنامه گاردین نوشت «سال 2018، سال پیروزی ایران و شکست عربستان در عراق، لبنان، سوریه و یمن است».
5- وارونگی محاسبات آمریکا را فقط مقتدای انقلاب نبود که بر مبنای واقعیت‌های انکار ناپذیر به رخ کشید؛ محافل رسانه‌ای آمریکا نظیر مجله Foreign Policy سالهاست در این باره اتفاق نظر پیدا کرده‌اند. این نشریه معتبر آمریکایی اواخر خرداد 93 نوشت «شاید واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ایران باثبات‌ترین کشور خاورمیانه است. کارتر در سال 1979 با شاه ایران در کاخ سعدآباد دیدار کرد و گفت ایران، جزیره ثبات در یکی از مناطق پرچالش جهان است. مدتی بعد موج انقلاب، ایران را فرا گرفت و پادشاهی پهلوی سرنگون شد. کارتر به خاطر پیش‌بینی نادرست مورد تمسخر قرار گرفت اما او‌اشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود(!) ایران امروز در قلب منطقه‌ای آشوب‌زده، جزیره ثبات است».
6- می‌شود چند جلد کتاب از گزیده ارزیابی محافل غربی درباره آخرین توازن قدرت در منطقه نوشت و اینها چند نمونه مجمل است؛ «ریچارد هاس رئیس‌شورای روابط خارجی آمریکا: راهبرد آمریکا علیه ایران در ورشو، بی‌نتیجه است». «مارتین ایندیک معاون اسبق وزارت خارجه: مواضع دولت آمریکا درباره ایران مایوس‌کننده است؛ کاش پمپئو از کیسینجر یاد می‌گرفت بی‌پشتوانه حرف نزند». «آنتونی کردزمن (پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل): آمریکا سالهاست فاقد راهبرد عملی در مقابل ایران است». «نشریه نشنال اینترست: تجربه 40 ساله می‌گوید آمریکا باید از منطقه خاورمیانه خارج شود». و «روزنامه تاگس‌اشپیگل: ایران پس از 40 سال به یک قدرت بزرگ تبدیل شده است». این اقتدارِ برآمده از محاسبات درست انقلاب و محاسبات آشفته دشمن را باید باور کرد و با عزت با دولت‌های بدعهد، کم خیر و شرور غربی روبه رو شد. باید علت دشمنی ریشه دارشان را فهمید و خام زبان بازی آنها نشد. قدرت کم نظیر الگو سازی و سرعت تکثیر شوندگی انقلاب، خار چشم مستکبران است. «کريس بکماير» معاون جان کري سال 94 در اوج هیجانات برجامی که تصور می‌شد با حراج برنامه هسته‌ای می‌توان دشمنی دشمن را متوقف کرد، گفت «ايران به خاطر انقلاب 1979 تحريم است». آبان همان سال، واشنگتن تايمز نوشت «نفوذ آمريکا در خاورميانه به خاطر طراحي و نفوذ ايران رو به نابودي است».
7- آمريکا و برخی دولت‌های اروپایی همواره با ملت ايران از موضع «شرارت» و «شرخري» برخورد کرده‌اند. رهبر حکیم انقلاب 22 فروردين 82 در ديدار جمعي از دانشجويان زنجان فرمودند «يکي از کارهاي دشمن اين است که آنچه را داريم، تحقير کند؛ درست مثل بعضي از شرخرها و کهنه دلال‌ها که اگر جنسي را بخواهند، توي سر جنس مي زنند و آن را بي اهميت مي کنند تا دارنده آن جنس، راحت آن را از دست بدهد... امام صادق عليه الصلاهًْ والسلام به صحابي خود فرمود اگر تو گوهر درخشاني در دست داشته باشي که قدر آن را بشناسي، همه دنيا هم که جمع شوند و بگويند ريگ است، باور نمي کني؛ اگر يک ريگ هم در دست بگيري و همه دنيا هم شهادت بدهد که الماس است، باز هم باور نمي‌کني. مهم اين است که بداني چه در دست داري. تلاش من اين است که ملت ايران بداند چه سرمايه عظيمي در اختيار دارد و بداند چه استعداد با ارزشي در دنياي اسلام دارد». (اي هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم بگويند در دست تو مرواريد است، تو را سودي ندهد در حالي که
مي‌داني گردو است. و چون در دست تو مرواريد باشد و مردم گويند گردو است، تو را زياني نرساند حال آنکه مي داني مرواريد است).
8- آقای ظریف در سفر به بغداد، با احترام و استقبال گسترده مقامات عراقی مواجه شد؛ این را مقایسه کنید با سفر سال گذشته وزیر خارجه کشورمان به آلمان و شرکت در کنفرانس مونیخ که از ارائه سوخت به هواپیمای مهمان رسمی دریغ کردند. یا سفر به پاریس که دولت بی‌حیثیت فرانسه، اجازه برپایی نشست ضدایرانی را به گروهک تروریستی منافقین داد. همچنین مقایسه کنید با بازداشت آقای اسداللّهی دبیر سفارت کشورمان در وین مقارن با سفر رئیس‌جمهور به اتریش. آیا این دو برخورد متفاوت، گوشزد نمی‌کند که باید اولویت‌های دیپلماسی دولت تغییر کند؟ از نگاه اقتصادی هم، کشورهای همسایه و دوست و برادر اولویت دارند. به عنوان مثال حجم تجارت 13 میلیارد دلاری با عراق، با کل تجارت ما با اروپا برابری می‌کند، بلکه برخی سالها بیشتر بوده و ظرفیت افزایش تا 20 میلیارد دلار را دارد. همچنین بیشترین میزان گردشگری که در کنار تقویت پیوندهای فرهنگی و سیاسی و امنیتی، با خود، ارز و فرصت شغلی و اقتصادی می‌آورد، گردشگران عراق و برخی دیگر از همسایگان هستند.
9- بنابر اعلام معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، عراق با حدود دو میلیون مسافر، درصدر کشورهایی است که در هفت ماه نخست امسال، بیشترین گردشگر را روانه ایران کرده‌اند. همچنین طبق گزارش مدیرکل نظارت و ارزیابی گردشگری «سفر اروپایی‌ها به ایران ۲۲ درصد کاهش داشته است. ‌کل گردشگران اروپایی که سال ۹۶ به ایران سفر کردند ۲۵۷هزار نفر بود. درآمدزایی گردشگران کشورهای همسایه با توجه به رشدی که داشته، ریزش آمار گردشگران اروپایی را جبران می‌کند. تعداد گردشگران اروپایی به ۳۰۰ هزارنفر هم نمی‌رسد، درحالی‌که جمعیت گردشگران از کشورهای همسایه بیش از سه میلیون نفر است». با ملاحظه همه ابعاد اقتصادی و امنیتی و فرهنگی و سیاسی باید پرسید چرا آقای روحانی بعد از پنج سال، یک سفر کاری به عراق یا سوریه ترتیب نمی‌دهد؟ یعنی مثلا نقش ما از دولت روسیه کمتر بود که پوتین باید به سوریه سفر کند ولی روسای جمهور ما -چه احمدی‌نژاد و چه روحانی- ازاین مهم غفلت کنند؟!
10- دیپلمات‌های ما هر قدر لازم است، با اروپایی‌ها مذاکره کنند اما نباید به آنها امید بست و معطل شان ماند. برخی دولت‌های غربی وقیح‌تر از آنند که با خطاب «شرم باد» آقایان ظریف و عراقچی، شرمنده شوند و بدعهدی و گستاخی را کنار بگذارند. ما ناچار و محتاج آنها نیستیم بلکه برخی از همان‌ها، محتاج روابط با ما هستند؛ اگر خود را به برکت اسلام و انقلاب، عزیز و محترم بشماریم و متاثر از تصویرسازی دشمن به صحنه نگاه نکنیم.

محمد ایمانی