پرونده بورسیهها ۶ ساله شد
چرا مسئولان پاسخگوی بلاتکلیفی بورسیهها نیستند؟!
یک ماه قبل در آذرماه 1397 رسانهها حکم نهایی دیوان محاسبات کشور درباره بورسیههای دولت دهم را منتشر کردند که براساس آن تخلفی متوجه شورای مرکزی بورس دولت دهم نیست و این شورا در حدود وظایف و اختیارات قانونی عمل کرده است.
بر همین اساس مسئولین فعلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موظفند هزینههای دانشجویی که بورس آنها لغو شده است را از محل تضامین و تعهدات اخذ و مراتب را به دادسرای دیوان محاسبات کشور اعلام کنند.
اما باید توجه داشت خسارات مادی و معنوی که به بورسیهها وارد شده، بسیار فراتر از چیزی است که در این حکم درج شده و هزاران بورسیهای که بورس آنها طی این 6 سال لغو نشد نیز به طور مکرر با شکنجههای روحی و روانی وزارت علوم و سازمان امور دانشجویان دست و پنجه نرم کردهاند.
با صدور حکم نهایی دیوان محاسبات در مورد بورسیههای دولت دهم، مقامات وزارت علوم و به خصوص سازمان امور دانشجویان که از زمان آغاز فتنه علیه بورسیهها عمدتا بدون تغییر باقی ماندهاند، وظیفه دارند پاسخگوی عملکرد خود و مقامات منصوب شده از سوی خود در سالهای اخیر باشند.
اما برای اینکه درک بهتری از عمق این بحران داشته باشیم، بررسی روند شکلگیری این مشکل و ریشههای آن ضروری به نظر میرسد. ماجرا زمانی آغاز شد که مجتبی صدیقی رئیس فعلی سازمان امور دانشجویان که علیرغم تغییرات فراوان در وزارت علوم کماکان بر مقام خود تکیه کرده، در دی ماه سال 1392 در اولین نشست خبری خود پس از به دست گرفتن ریاست این سازمان، مدعی غیرقانونی بودن روند بورسیه بیش از 3000 دانشجوی بورسیه دولت قبل شد.
بلافاصله بعد از این اظهارات وی روزنامههای اصلاحطلب جنجال خبری گستردهای را علیه دانشجویان بورسیه دولت دهم به راه انداختند و با انتشار هزاران صفحه خبر و مقاله و اختصاص تیترهای خبری بزرگ و توهینآمیز تلاش کردند از آب گلآلود به نفع خود ماهی گرفته و افکار عمومی را علیه بورسیهها تحریک کنند.
در مطالب این نشریات زنجیرهای دانشجویان بورسیه که پس از گذراندن آزمونهای مختلف و متعدد و با بهرهمندی از رزومههای پربار و قابل توجه بورسیه شده بودند و بسیاری از آنها در کنکور سراسری پذیرفته شده یا پذیرش دانشگاههای معتبر خارجی را هم در اختیار داشتند، مشتی کمسواد و فرصتطلب و رانتخوار معرفی میشدند که همگی در فرایندی غیرشفاف و توطئه بار و به خاطر گرایش فکری خاصشان در دولت دهم بورسیه شده بودند. این در حالی بود که بررسی سوابق و عملکرد این افراد از رزومه علمی مناسب و گرایشهای سیاسی متنوع آنها خبر میداد و بسیاری از آنها در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 به حسن روحانی رای داده بودند.
صدیقی که اتهامپراکنی علیه بورسیه را به عنوان یک پروژه سیاسی برای لجن مال کردن جناح مقابل آغاز کرده بود و در آن زمان بر خلاف سالهای اخیر علاقه زیادی به برگزاری کنفرانس خبری و حضور در میان خبرنگاران رسانهها داشت، در خرداد ماه سال 93 مجددا در میان نمایندگان رسانهها حاضر شد و مدعی شد در سالهای ۸۸ تا ۹۲، تعداد ۳۰۰۲ دانشجو بدون آزمون به بورس داخل و خارج فرستاده شدند.
جنجال بورسیهها با تغییر مدیران وزارت علوم کماکان ادامه داشت و وزارت علوم در دوره سرپرستی محمدعلی نجفی، مدعی شد که تعداد بورسیههای متخلف 1600 نفر است.
صدیقی در نشست خبری خرداد ماه سال 1393 خود مدعی حضور آقازادهها و منصوبان در میان دانشجویان بورسیه میشود که با واکنش برخی سایتهای خبری مواجه شد که با انتشار حکم امضاء نشده فرزند صدیقی، وی را یکی از این آقازادهها خوانده بودند.
پیچ و قوسهای مربوط به این پرونده از سال 1392 بدین سو علیرغم گذشت ۶ سال کماکان ادامه یافته و علیرغم صدور حکم نهایی دیوان محاسبات کشور که تاکید کرده مسئولین فعلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری موظف هستند اگر بورسیه دانشجویی لغو شده است هزینههای آن را از محل تضامین و تعهدات اخذ و مراتب را به دادسرای دیوان محاسبات کشور اعلام کنند، واکنش خاصی در این زمینه مشاهده نمیشود.
در انتهای این حکم نیز آمده تخلفی متوجه شورای مرکزی بورس که در حدود وظایف و اختیارات قانونی اتخاذ تصمیم نموده اند، متصور نیست.
با توجه به صدور این حکم سؤالات بیپاسخ متعددی باقی مانده که مدیران ارشد وزارت علوم، سازمان امور دانشجویان و روسای برخی دانشگاههای کشور با توجه به ظلمهای فراوان وارده به دانشجویان بورسیه در سالهای اخیر باید پاسخگوی آنها باشند.
1- علیرغم جایابی بسیاری از دانشجویان بورسیه در دانشگاههای مختلف کشور و در اختیار داشتن حکم بورس توسط آنها چرا روسای دانشگاهها و دانشکدهها و نیز برخی گروههای فعال در تعدادی از دانشکدهها در برابر اجرای احکام یادشده سنگاندازی میکنند و مانع از جذب بورسیهها میشوند.
2- محل خدمت بسیاری از دانشجویان بورسیه وزارت علوم تعیین شده است. اما وزارت علوم نه برای جایابی این گروه از بورسیهها اقدام میکند و نه مدرک تحصیلی آنها را آزاد میکند و ظاهرا قصد ندارد از بلاتکلیفیهای موجود بکاهد.
3- تعدادی از دانشجویان بورسیه خارج به علت بحران ارزی سال 1391 توسط خود وزارت علوم تغییر وضعیت داده شده و مجبور به آغاز یا ادامه تحصیل در دانشگاههای داخل کشور شدند. وضعیت جایابی این افراد نیز نامعلوم است و نه وزارت علوم و نه سازمان امور دانشجویان گامی در این زمینه برنمیدارند. با توجه به افزایش سن و هدر رفتن سالها عمر این جوانان و افشای واقعیات بعد از سالهای جوسازی و دروغپراکنی آیا وقت آن نرسیده که جوانان مذکور تعیین تکلیف شوند؟
4- برخی بورسیههای جذب هیئت علمی شده با فشارها، کارشکنیها و تهدیدات آشکار و پنهان در دانشگاههای محل خدمت خود مواجه هستند و تلاش میشود به هر شیوه ممکن صلاحیتهای علمی و توانایی آنها برای تدریس و فعالیتهای پژوهشی زیر سؤال برده شده و با آنها قطع همکاری شود. آیا وقت آن نرسیده که این رویهها متوقف شود؟
5- مجتبی صدیقی رئیس سازمان امور دانشجویان که عملکرد وی در تایید تحصن جنجالی نمایندگان مجلس ششم، رویدادهای فتنهگرانه سال 1388 و غیره باعث عدم تایید صلاحیت وی در زمان انتصاب توسط فرجی دانا شده بود، یکی از متهمان ردیف اول این پرونده است که علیرغم تمامی خسارتهای مادی و معنوی که به بورسیههای مظلوم دولت دهم وارد آورده، هنوز مسئولیت ریاست سازمان امور دانشجویان را بر عهده دارد و واقعا مشخص نیست چرا نهادهای نظارتی، اطلاعاتی و امنیتی برخورد قاطعی با این فرد ندارند و او کماکان در حال ایفای نقش در این سازمان حساس است.
دانشجویان بورسیه خاطره تلخنامههای تندی را که با امضای وی یا احمد غلامی مدیرکل بورس سابق وزارت علوم - که این روزها در روسیه به عنوان رایزن علمی روزهای خوشی را سپری میکند و فعلا از دسترس بورسیهها دور است - برایشان ارسال میشد و تهدید به لغو بورس و ضرورت بازگرداندن همه هزینهها میشدند از خاطر نبردهاند.
به نقل از فارس؛ برخوردهای هتاکانه و بیادبانه احمد غلامی با بورسیهها در اتاق مشهورش در سازمان امور دانشجویان نیز نه فراموش شده و نه بخشیده میشود. عدم برخورد قضایی با این افراد توسط مدعیالعموم این تصور را در افکار عمومی ایجاد میکند که اگر فردی با آبرو و اعتبار علمی و حیثیت هزاران دانشجوی نخبه بازی کرد و حیات علمی و حرفهای آنها را زیر سؤال برد، میتواند بدون نگرانی به حضور در پستهای حساس ادامه دهد و از این جهت با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد.
6- بسیاری از بورسیهها در مشاغل مناسب با درآمدهای مکفی در بخش دولتی - به عنوان کارمند رسمی و پیمانی و غیره - مشغول به کار بودند که به علت تعهدات مندرج در تعهدنامه بورس مجبور به استعفا شدند و حالا نه کار مناسبی دارند و نه برای جایابی آنها اقدام میشود. عدم پرداخت شهریه حدودا 600 هزار تومانی به این افراد عموما متاهل نیز مشکلات فراوانی را برای آنها ایجاد کرد. پرداخت شهریههای ارزی بورسیههای شاغل به تحصیل در دانشگاههای خارج از کشورها هم بارها و بارها با رویههای تاسف بار سازمان امور دانشجویان قطع شد و این دانشجویان در شرایط به مرتب هولناکتری قرار گرفتند. زندگی خانوادگی بسیاری از این بورسیه به علت مشکلات مالی یا به علت درگیریهای عاطفی و خانوادگی در معرض فروپاشی یا حتی فروپاشی کامل قرار گرفت.
بورسیهها از سوی سایتها و نشریات زنجیرهای اصلاحطلب آماج تهمتهای مختلفی قرار گرفتند و اعتبار و شرافت آنها دستمایه بازیهای کثیف رسانههایی قرار گرفت که استعداد فراوانی در تحریف واقعیت دارند. تمامی این رسانهها بدون کوچکترین حس شرمساری یا عذرخواهی به کار خود ادامه میدهند. اسامی تعدادی از بورسیهها توسط یک خبرنگار اصلاحطلب همراه با تهمتهای فراوان در فیسبوک منتشر شد و در شرایطی که وی مدعی بود این اسامی را از همکاران مجتبی صدیقی دریافت کرده، ماجرا با محکومیت شخص غزالی به پایان رسید و دیگر مدیران ارشد سازمان امور دانشجویان و وزارت علوم از زیربار پاسخگویی شانه خالی کردند.
این تنها بخشی ناچیز از ظلمها و فشارهای وارده به بورسیههای مظلوم دولت قبل است که حسن روحانی برای توصیف آن به کنایه از عبارت «البورسیه و ما ادراک البورسیه» استفاده کرد، رهبر معظم انقلاب در این مورد به صراحت فرمودند: »یکی از غلطترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتفاق افتاد، این مسئله بورسیهها بود. در این ماجرا به خیلیها ظلم شد و این کار هم خلاف قانون بود و هم خلاف تدبیر.»
در عین حال امید است بعد از گذشت این همه سال از این رویداد تلخ سرانجام برای رفع بلاتکلیفی و جبران خسارت وارده به هزاران نفر از برجستهترین استعدادهای علمی این مرز و بوم فکری اساسی شود. وزارت علوم یا باید هر چه سریعتر برای جایابی این بورسیهها اقدام عاجلی بنماید و اگر به هر علت توان وانگیزه این کار را ندارد، در صورت تمایل بورسیهها مدارک به گروگان گرفته شده آنها را بعد از گذشت سالهای متمادی آزاد کند تا آنها بتوانند خود فکری به حال خود کنند.