kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۲۲۱۷
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۶
فرار شیطان بزرگ از سوریه و شکست سیاست‌های ترامپ در شرق آسیا - بخش پایانی

قرن21 افول آمریکا و فروپاشی قدرت‌ها




 هدیه آقاپور
خروج از پیمان‌های بین‌المللی، بدعهدی و ایجاد تخاصم با کشورهای هم‌پیمان، همه‌وهمه نشان‌دهنده‌‌ آن است که آفتاب ابرقدرتی ارباب اسلحه یعنی ایالات متحده‌‌ آمریکا به سر آمده است. متفکران و صاحب‌نظران که روزی جهان را بدون آمریکای ابرقدرت متصور نبودند، اکنون به جهان پساآمریکا نظر دارند.
(مقام معظم رهبری ۱۲ آبان‌ماه ۹۷)
این روزها ایالات متحده آمریکا از ابر قدرتی به ابر مشکلات تبدیل شده تا جایی که ناقوس اضطرار ملی در این کشور به صدا درآمده و شواهد و قرائن حکایت از متلاشی شدن این کشور از درون دارد.
از بیرون هم که می‌بینیم سیاست‌های ایالات متحده یکی پس از دیگری رو به شکست است و هیچگونه موفقیت و پیروزی به دست نیاورده که نمونه بارز این شکست‌ها خروج سرافکنده از سوریه یا سفر شبانه و در تاریکی ترامپ به عراق است.
پنج شکست راهبردی
 در منطقه غرب آسیا
پیش از آنکه به بررسی وضعیت نابسامان داخلی بپردازیم مروری خواهیم داشت بر شکست‌های راهبردی این کشور در منطقه غرب آسیا
حسن عابدینی کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «سفر مخفیانه رئیس‌جمهور آمریکا اولین بار نیست که در میان مقامات آمریکایی صورت می‌گیرد و آخرین بار هم نخواهد بود.»
وی ادامه می‌دهد: «پیش از این، هیچ یک از روسای‌جمهور آمریکا و مقامات این کشور به صورت اعلام شده وارد بغداد نشده‌اند وهیچ یک از مقامات ایالات متحده از جمله روسای جمهور و وزرای خارجه 15 سال گذشته یک شب را در عراق نگذراندند، فقط یک بار بود وزیر دفاعشان اعلام کرد تا یک نصفه شب در عراق مانده تا اینگونه القا کند که یک شب را در عراق سپری کرده است!»
این کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح می‌کند: «بنابراین سفر مخفیانه موضوع تازه‌ای نیست اما چرا اتفاق افتاده؟ مهم است و آمریکایی‌ها باید به این موضوع پاسخ بدهند که علیرغم اینکه تلاش کردند صدام را به عنوان یکی از دیکتاتوران جهان و جنایتکاران عراق سرنگون کنند چرا نفرت مردم عراق نسبت به آنها کم نشده بلکه افزایش هم یافته است.»
عابدینی می‌افزاید: «7 تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا از پول مالیات دهندگان هزینه می‌کنند اما سرانجام حتی جرات این را ندارند که اعلام کنند ما در فلان تاریخ به عراق سفر می‌کنیم.»
وی اضافه می‌کند:«طی 18 سال گذشته که آمریکا به منطقه غرب آسیا از جمله شمال افغانستان و عراق پنج راهبرد را در پیش گرفت که امروز می‌توان با جرات این را بگوییم هر پنج راهبرد با شکست مواجه شده است.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل یاد آور می‌شود: «راهبرد اول دولت‌سازی بود، آمریکا تلاش کرد تا با لشگرکشی به افغانستان و عراق زمینه برای ایجاد دولت‌های دست نشانده ایجاد کند تا این دولت‌ها الگویی برای سایر کشورها باشند، به قول خودشان خواستار ایجاد دول دموکراتیک بودند اما می‌بینیم امروز دولتی مبتنی با اندیشه آمریکایی شکل نگرفته و دولت افغانستان و عراق در شرایط مخالفت با سیاست‌های آمریکا هستند.»
عابدینی با ‌اشاره به راهبرد دوم می‌گوید: «در سال 2006 که رژیم صهیونیستی حمله گسترده‌ای را به لبنان انجام داد هدف از این اقدام را تشکیل خاورمیانه جدید اعلام کرد و غم و غصه مردم لبنان و شهادتِ شماری از مردم این کشور را درد زایمان خاورمیانه جدید می‌دانست! درحالی که دیدیم خاورمیانه‌ای براساس ارزش‌های آمریکایی- اسرائیلی شکل نگرفت بلکه خاورمیانه‌ای براساس ارزش‌های اسلامی انقلابی و مقاومت ایجاد شد، بنابراین در زمینه تشکیل خاورمیانه جدید هم با شکست مواجه شدند.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل بیان می‌کند‌: «راهبرد بعدی تروریسم تکفیری بود که آمریکا کوشش کرد در چارچوب جنگ‌های نیابتی زمینه برای ایجاد اختلاف مذهبی و طائفی از طریق دلارهای نفتی و مدارس تروریست پرور سعودی، حمایت‌های اطلاعاتی لجستیکی رژیم صهیونیستی و حمایت مالی‌ای که خودشان انجام می‌دادند زمینه را برای ایجاد جنگ طائفی مستمر در منطقه‌ایجاد کند، به گونه‌ای که برخی از مقامات آمریکایی مدعی بودند آنچه که در جنگ‌های خاورمیانه اتفاق می‌افتد شبیه جنگ‌های سی ساله اروپاست، یعنی جنگ‌هایی در سال 1618 تا 1648 میان کاتولیک‌ها و پروتستان انجام شد که نتیجه‌اش این بود مردم از مذهب‌گریزان شدند که دقیقا همین خواب را برای منطقه غرب آسیا دیده بودند.»
وی ادامه می‌دهد: «بحران منطقه غرب آسیا نه تنها 30 سال به طول نینجامید بلکه علی‌رغم برنامه‌ریزی گسترده‌ای که کرده بودند بعد از مدت 5 سال پایان یافت و جناح غربی عبری و عربی شکست خورد درحالی که اکنون هیچ حوزه سرزمینی در اختیار داعش نیست.»
عابدینی اضافه می‌کند: «راهبرد چهارم مربوط به تجزیه منطقه‌ای است که کوشیدند براساس نقشه‌هایی که منتشر کردند کشورهای منطقه تجزیه شده و به قول عرب‌ها به جای دولت‌ها، دویلات(دولت‌های کوچک) ایجاد شود به این ترتیب که عراق تبدیل به سه کشور شیعی، سنی و کردی و سوریه؛ کردی، سنی و علوی شود، حتی برای جمهوری اسلامی نیز خواب‌های آشفته این چنینی دیده بودند.»
کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان اینکه نهایت امر این است که نقشه شوم تجزیه آنها در موضوع اقلیم کردستان عراق متبلور شده، می‌گوید: «تلاش کردند در چارچوب همه پرسی بحث تجزیه را به اجرا دربیاورند که دیدیم حتی این پروژه هم با شکست مواجه شد.»
وی با ‌اشاره به راهبرد پنجم پیرامون ائتلاف‌سازی منطقه‌ای اظهار می‌دارد: «آمریکایی‌ها به منظور مقابله با محور مقاومت مهار رقبا را در دستور کار قرار داده و ائتلاف مبتنی بر ارزش‌های آمریکایی را شکل دهند.»
عابدینی می‌افزاید: «در منطقه غرب آسیا ائتلافی از متحدان آمریکا شکل گرفت که بی‌نتیجه بود؛ حتی در شورای همکاری خلیج‌فارس که برای مهار انقلاب اسلامی شکل گرفت نیز توفیقی نیافتند، به گونه‌ای که قطری‌ها اکنون با اماراتی هاو سعودی‌ها اختلاف نظر دارند، عمان دلش می‌خواهد راه میانه را بپیماید حتی ترکیه که در ابتدای تنش‌ها جانب سعودی‌ها و اماراتی‌ها را گرفته بود اکنون به شدت از این ائتلاف فاصله گرفته است و این نشان می‌دهد آنها در ائتلاف‌سازی هم شکست خوردند.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل تاکید می‌کند: «خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا را می‌توان به خروج ناپلئون بناپارت از روسیه تشبیه کرد، دقیقا زمانی که حتی مسکو به تصرفشان درآمده بود.»
وی تصریح می‌کند: «تصور بر ما این است همانطور که لشگریان ناپلئون بناپارت با خروجشان از مسکو عملا زمینه فروپاشی دولت قدرتمند فرانسه را به عمل آوردند و به ابرقدرتی فرانسه پایان دادند اکنون هم با خروج نیروهای آمریکا از سوریه زمینه برای فروپاشی امپراطوری ایالات متحده در قرن 21 فراهم شود.»
عابدینی در پایان خاطرنشان می‌کند: «قرن 18 زمان فروپاشی امپراطوری فرانسه، قرن 19 فروپاشی امپراطوری انگلیس، قرن 20 فروپاشی امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی بوده و قرن 21 ان‌شاالله فروپاشی امپراطوری ایالات متحده آمریکا خواهد بود.»
تعطیلی دولت به خاطر دیوار
زمزمه‌های این فروپاشی در سیاست داخلی ایالات متحده نیز به گوش می‌رسد.
ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا  پس از بازگشت از نشست کمپ دیوید با مشاوران ارشد خود، در جمع خبرنگاران در کاخ سفید گفت که به دنبال اعلام وضعیت اضطراری ملی در آمریکا بوده تا بتواند بودجه مورد نیاز برای ساخت دیوار مرزی را تامین کند.
بنابراین از روز اول دی ماه و در پی عدم توافق دولت و کنگره آمریکا بر سر لایحه بودجه موقت و اصرار کاخ سفید بر تخصیص بودجه به منظور ساخت دیوار در مرز با مکزیک، دولت آمریکا رسما وارد وضعیت موسوم به تعطیل شد.
ساخت دیوار در مرز آمریکا با مکزیک، یکی از شعارهای اصلی ترامپ در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶ بود و او بعد از آغاز ریاست جمهوری هم بارها مدعی شده که ساخت این دیوار تنها راه برای مقابله با «مهاجرت غیرقانونی، جرایم، قاچاق مواد مخدر و انسان و باندهای خلافکار» است.
تعطیلی دولت در آمریکا در شرایطی ادامه دارد که بودجه ارتش و برخی از نهادها تامین شده اما 800/000 کارمند و کارگر در دیگر نهادهای دولت یا بدون حقوق کار می‌کنند یا به مرخصی بدون حقوق فرستاده شده‌اند.
البته جنجال آنجایی به پا شد که رئیس‌جمهور آمریکا با دموکرات‌ها اعلام کرد که حاضر است حکومت ماه‌ها یا سال‌ها تعطیل بماند، تا بودجه مورد نظر او برای ساخت دیوار در مرز مکزیک تأمین شود.
به نظر می‌رسد چه جمهوری‌خواهان از جمله ترامپ و چه دموکرات‌ها، از این جدال بودجه‌ای، نیم‌نگاهی به انتخابات ریاست‌جمهوری دارند که کمتر از دو سال دیگر برگزار می‌شود. هر دو طرف تلاش می‌کنند به بدنه رأی‌دهندگان حامی خود ثابت کنند که از وعده‌هایشان کوتاه نمی‌آیند. در این میان اما، کارمندان دولت فدرال، بزرگ‌ترین بازندگان این دعوای سیاسی هستند.
 ترامپ درآستانه ثبت رکورد تعطیلی!
طبق آنچه در اخبار آمده است  380/000 کارمند دولتی که شغل آنها غیرضروری تشخیص داده شده، به مرخصی بدون حقوق فرستاده شده‌اند. 420/000 نفر دیگر هم هرچند کارشان ضروری است و مجبور به ادامه حضور در محل کار هستند، اما تا تکلیف بودجه روشن نشده و حکومت فعالیت خود را از سر نگرفته، حقوقی دریافت نمی‌کنند.
از ۱۵ وزارتخانه دولت فدرال، ۹ وزارتخانه عملا نیمه‌تعطیل شده‌اند و بسیاری از ادارات دولتی هم خدمات‌رسانی به مردم را به بعد از بازگشایی حکومت موکول کرده‌اند.
حتی این روزها اگر در واشنگتن کسی بخواهد ازدواج کند، دستکم برای ثبت رسمی ازدواج، باید صبر داشته باشد تا بلکه دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان به توافق برسند و دستور از سرگیری فعالیت‌های دولت فدرال صادر شود، چراکه دادگاهی که در پایتخت آمریکا گواهی ازدواج صادر می‌کند، فعلا تعطیل شده. اگر تعطیلی حکومت تا ۱۱ ژانویه (۲۱ دی) ادامه پیدا کند، بودجه بقیه دادگاه‌ها هم تمام می‌شود و آنها هم به اجبار کار خود را متوقف می‌کنند.
تعطیلی دولت بسیاری از مراکز تفریحی و پارک‌های ملی آمریکا را هم تعطیل کرده. آن‌هایی هم که باز مانده‌اند، کارمند کافی ندارند یا کلا کارمندی در آنها نیست و بازدیدکننده‌ها خود باید از پس امورشان بر بیایند.
طولانی‌ترین تعطیلی حکومت در آمریکا ۲۱ روز بوده، اما کارمندان دولت فدرال اکنون نگران هستند که ترامپ که سابقه‌ای طولانی در ثبت رکوردهای مختلف دارد، این رکورد را هم بشکند و طولانی‌ترین تعطیلی دولت در تاریخ را به نام خود ثبت کند.
هزینه‌های زیاد
و استراتژی‌های غلط زیادتر
فواد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «یکی از دغدغه‌های ترامپ در رابطه با حضور نیروهای آمریکایی در منطقه، هزینه زیادی بود که برای این نیروها پرداخت شد درحالی که ثمره‌ای هم نداشت، بطور کلی اگر بخواهیم بررسی کنیم ایالات متحده موفقیت جدی‌ای در سال‌های گذشته نداشته است»
وی ادامه می‌دهد: «به گفته ترامپ؛ 7 تریلیون دلار برای اهدافش در خاورمیانه هزینه کرد و اکنون نیاز به یک تریلیون دلار دارد که مشکلات داخلی را حل کند درحالی که این پول وجود ندارد.»
ایزدی می‌افزاید: «بی‌ثمر بودن حضور در این منطقه، نتیجه‌ای نداشت جز طرح خروج از منطقه غرب آسیا البته باید توجه داشت سفر مایک پمپئو وزیر امورخارجه آمریکا به عراق پس از سفر رئیس‌جمهور این کشور نشان می‌دهد که اطرافیان ترامپ توانستند او را متقاعد کنند تا نیروهای آمریکایی با سرعت کمتری از منطقه خارج شوند.»
کارشناس مسائل آمریکا تصریح می‌کند: «تعطیلی دولت آمریکا ریشه مالی دارد، ترامپ پنج میلیارد دلار برای دیوار کشی مرز مکزیک می‌خواهد و کنگره باید این را تصویب کند و از این جهت می‌توان بحث‌های سیاست داخلی و خارجی این کشور را به دلیل مشکلات مالی به هم مرتبط کرد.»
وی خاطرنشان می‌کند: «اینکه ترامپ بگوید با چراغ خاموش در فرودگاه متعلق به پایگاه هوایی در‌اشغال آمریکا فرود بیاید و از نگرانی و اینکه تا به حال چنین تاریکی‌ای را حس نکرده است این نظر را تایید می‌کند که 7 تریلیون هزینه کردند اما رئیس‌جمهورشان یک سفر عادی نمی‌تواند داشته باشد و این یکی از نشانه‌های افول آمریکا در قرن 21 است.»
نسخه بدون روتوش آمریکا آن هم از جنس ترامپ شاید به ظاهر تلاش می‌کند خود را متمایز از روسای پیشین آمریکا نشان دهد اما در اصل ادامه‌دهنده همان استراتژی‌های شکست خورده است و مانند یک کاتالیزور سقوط آمریکا را فراهم می‌آورد.