اخبار ویژه
مالهکشی روزنامه اجارهای بر بزکهای خود نسبت به اروپا
روزنامه اجارهیی که تا همین چند ماه قبل مشغول بزک اروپا بود، اکنون میگوید اروپا ناتوان از ایجاد کانال مبادلات مالی با ایران است.
روزنامه آفتاب یزد پیش از این تیتر و عکس اول خود را به موگرینی اختصاص داده و با لحنی فریبکارانه و خلاف واقع تیتر زده بود: «هرچه تهران بگوید»! این روزنامه که از بزککنندگان آمریکا در اوج مذاکرات برجامی بود سردبیر این روزنامه (مجتبی- و ) از عناصر نفوذی در حلقه اطرافیان کروبی بود که از کشور گریخت و در خدمت صدای آمریکا و برخی رسانههای مشابه درآمد.
اکنون آفتاب یزد پس از آشکار شدن دست آمریکا و اروپا در تیتری با عنوان «ایجاد کانال مالی ناکام ماند؟»، مینویسد: «پس از ماهها انتظار سرانجام اروپاییها آب پاکی را روی دست ایران ریختند و بر ناتوانی خود در اجرای تعهدات مرتبط با کانال مالی اذعان کردند. این اتفاق در حالی رخ دادکه پیشتر بسیاری از صاحبنظران بدبینیهای زیادی به شکلگیری کانال مالی میان اروپا و ایران داشتند. استدلال کارشناسان این بود که دولتها در اروپا نمیتوانند شرکتهای فعال در کشور خود را ملزم به همکاری و پذیرش سیستم مالی نمایند چرا که آنها نگران تحریم شدن از سوی آمریکا هستند.
با این حال اتفاقات روزهای اخیر هم حاکی از آن بود که اروپا علاوه بر محقق نکردن وعده کانال مالی یک تحریم جدید بر علیه یک نهاد ایرانی برقرار کرده است.
اعمال این تحریم از سوی اروپا درست چند روز پس از آن صورت گرفت که آنها اعلام کردند که نمیتوانند SPV (سیستم اروپایی جایگزین سوئیفت) را برای حفظ برجام و به عبارتی تداوم فعالیت مالی با تهران فعال کنند.
به دنبال این رویداد، محمود واعظی خبر دادکه اروپاییها از ایران به دلیل اجرایی نشدن SPV عذرخواهی کردند. این اظهارات در حالی بود که وی تقریبا چند هفته قبل گفته بود اروپاییها تا دو هفته دیگر SPV را اجرایی میکنند.
با این حال واعظی در توضیح این اتفاق گفت: من هیچگاه نگفتم SPV تا دو هفته دیگر اجرایی میشود، بلکه گفتم تا آخر سال میلادی این اتفاق رخ میدهد یعنی همان حرفی که خانم موگرینی زده بود را گفتم.»
این روزنامه اجارهای میافزاید: «در خود اروپا از ابتدا، عزم جدی برای راهاندازی کانال مبادلات مالی وجود نداشت. اکنون کاسه صبر تهران در حال لبریز شدن است.»(!)
نه به آن ترور شخصیت و نه به این مجیزگویی
سردبیر روزنامه کارگزاران به تجلیل از هاشمی پرداخت و این در حالی است که وی پیش از این با انتشار کتابهایی از هاشمی با عنوان مافیایی «پدرخوانده» یاد کرده بود.
محمد قوچانی در روزنامه کارگزاران نوشت: هاشمی رفسنجانی بیش از آنکه دموکرات باشد، جمهوریخواه بود. جمهوریخواهی در اندیشه سیاسی، گرچه بر انتخابی بودن مقامات سیاسی تاکید دارد اما انتخابی بودن را به معنای پیروی نخبگان سیاسی از عوام سیاسی نمیشمارد. جمهوریت بر مبنای فعلیت بنا شده است که معیاری مهمتر از انتخابات است. در جمهوری سیاستمداران افراد شایستهای هستند که نه فقط نماینده ملت که مدیر دولت هم هستند و حق دارند که بر مبنای مصلحت عمومی و فضیلت مدنی جامعه را اداره کنند. پاسخگویی آنان به ملت به معنای پیروی آنان از عوام نیست. آنان باید قدرت اقناع ملت و اقتدار اداره دولت را با هم داشته باشند. یک جمهوریخواه برخلاف یک دموکرات سیاستورزی را به مبارزه دائمی و ابدی انتخاباتی فرو نمیکاهد و هر رفتار سیاسی را یک رفتار انتخاباتی نمیداند که الزاما باید رضایت مردم را کسب کند. او به همان اندازه که «از مردم» است «برای مردم» هم کار میکند و اسیر پوپولیسم نمیشود. داور نهایی برای یک جمهوریخواه «عقل سیاسی» است هرچند که در عرصه عمومی و اجرایی به صندوق رای تمکین میکند اما یک جمهوریخواه معتقد است که گاه مردم هم اشتباه میکنند و صدای مردم، صدای خدا نیست و درستی یا نادرستی امور نه با رای عامه که با عقل و منطق و مصلحت و عقلانیت سنجیده میشود. گرچه در عرصه عملگریزی جز انتخابات و صندوق رای نیست. بر این اساس گرچه اکبر هاشمی رفسنجانی بیشترین مبارزه انتخاباتی در میان روحانیان و سیاستمداران ایرانی (چهار دوره ریاستجمهوری کامیاب و ناکام، چهار دوره مجلس شورای اسلامی کامیاب و ناکام و پنج دوره مجلس خبرگان رهبری) را پشت سر داشت اما حتی رای نه مردم به او، وی را از سیاست دور نساخت چرا که جمهوریخواهی را بر مردمسالاری برتری میداد و انتخابات برای او طریقت داشت نه موضوعیت.
هاشمی از ایدهآلیسم به دور بود و مدافع رئالیسم سیاسی بود. همین اندیشه او را میانهرو و معتدل میساخت. پراگماتیستها از آنجا که به نتیجه بها میدهند پیش از آنکه در بند وسیله باشند، به اهداف خود فکر میکنند.
هاشمی رفسنجانی بیش از آنکه به توزیع ثروت فکر کند به تولید ثروت فکر میکرد. با آنکه او با خطبههای عدالت اجتماعی در دهه 60 پیشتاز طرح این موضوع در فقه اسلامی بعد از سیدقطب بود اما در دهه 70 دریافت که تا توسعه رخ ندهد عدالت ممکن نیست. فهم هاشمی از عدالت نه توزیع عادلانه فقر که تولید عادلانه ثروت بود که بر قاعده رقابت استوار بود. هاشمی در عرصه عمل در اجرای این سیاست مرتکب اشتباهاتی شد اما بنای توسعه ایران بعد از انقلاب را هاشمی گذشت.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یک جمهوریخواه (نه دموکرات) به عنوان یک عملگرا ( نه بنیادگرا) به عنوان یک توسعهگرای عدالتخواه (نه مساواتگرا) و به عنوان یک استراتژیست مصلحتگرا (نه ایدئولوگ حقیقتگرا) پدر فکر اعتدال در ایران بعد از انقلاب است.
این تحلیل در حالی است که قوچانی در زمره افراطیون مدعی اصلاحطلبی قرار داشت که به ترور شخصیت هاشمی پس از دوم خرداد 76 پرداختند.
نیکآهنگ کوثر کاریکاتوریست نشریاتی چون همشهری، نشاط، عصرآزادگان، اخبار اقتصاد، صبح امروز، آفتاب امروز، مشارکت، بهار، ایران فردا... -که هماکنون در خارج از کشور به سر میبرد و دورهای طولانی با قوچانی همکاری داشته- چند سال پیش در خاطرات خود نوشته: «رواج روابط غیرحرفهای به خصوص در روزنامههای تازه شکل گرفته بعد از دوم خرداد، از حالت نهفته، تبدیل به روال عادل میشود در گرفتن آگهی، پورسانتاژ، جذب دختران خبرنگار فاقد کیفیت ژورنالیستی و واجد کیفیات فیزیکی ... بعدا در روزنامههای دیگر دیدم که چگونه مدیر فلان وزارتخانه میتواند اخبار مورد نظرش را در مطبوعات مورد نظر به چاپ برساند و اخبار انتقادی را راهی سطل زباله کند، فقط کمی خرج دارد. یادمان میرود که با چه هدفی وارد مطبوعات شدهایم... وقتی روزنامه لطیف صفری (نشاط) توقیف شد، شمسالواعظین با صاحب مجوز عصر آزادگان به توافق رسید. حس کردم که صفری از پشت خنجر خورده و کسی آنچنان تحویلش نمیگیرد... سر خم کردن جلوی عطریانفر خیلی سخت بود... آمده بود اخبار اقتصاد و دنبال شمس میگشت. آمده بود آنجا تا قرار آگهی کارگزاران با عصر آزادگان را بگذارد و همان مسئلهای شد که بعدها میان بچههای مطبوعات دهان به دهان گشت. طرفداری شمس از هاشمی به بهانه 48 میلیون تومان آگهی... بچههای عصر آزادگان سر چرخش مشهود به آن سمت معترض بودند. قیافه محمد قوچانی هم دیدنی بود و گاه شمس مجبور میشد برای رد گم کردن، مطلبی انتقادی علیه هاشمی چاپ کند. هر وقت سر و کله فرنود آنجا پیدا میشد میتوانستیم حدس بزنیم آگهی جدیدی، عکس جدیدی انداخته یا...»
آیتالله جوادیآملی: گفته بودیم برجام خطر دارد؛ به آمریکا اعتماد نکنید
آیتالله جوادیآملی میگوید درباره برجام هشدار داده و گفته بودم انگشتانتان را بشمارید.
آیتاللهالعظمی جوادیآملی در اظهاراتی با اشاره به دشمنی تاریخی آمریکا گفت: کفاری که از دشمنی دست برنمیدارند، شما هم با آنها دشمن باشید، حواستان جمع باشد 5 سال قبل که مسئولان امور خارجه آمده بودند به آقایان گفتم وقتی با آمریکاییها دست میدهید، انگشتانتان را بشمارید!
به گزارش «وطن امروز»، وی با تشریح اظهارات خود به مسئولان وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: به آنها گفتم اینها به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند، ما در کودتای 28 مرداد آمریکاییها را دیدیم. بعد از 3 سال هم گفتیم که دیاثت سیاسی هم وجود دارد، مواظب باشید قبل از اینکه دیگران بگویند برجام خطر دارد، ما به اینها گفتیم.
وی افزود: دشمنان به عهد خود پایبند نیستند؛ نمونه بارز عهدشکنی را بعد از قطعنامه دیدیم؛ صدام روسای همه کشورهای عربی را به ایران فرستاد و با امام مذاکره کردند تا قطعنامه را بپذیریم ولی سالها بعد وقتی پذیرفته شد عملیات مرصاد را علیه ما راه انداختند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، این مرجع تقلید در پایان خاطرنشان کرد: آدم وقتی با کفار معامله میکند انگشتش را میشمارد ولی اگر خدای ناکرده فریب بخورد، دیگر تقصیر خودش است.
آیتالله جوادیآملی موضوع دیاثت سیاسی را نخستین بار اردیبهشت ماه 95 در دیدار محمدرضا عارف مطرح کرده بود. این مرجع تقلید در آن دیدار با بیان اینکه دیاثت یا اخلاقی است یا سیاسی، عنوان کرد: بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست.
بیبیسی: اصلاحطلبان دیگر نمیخواهند سوار ماشین دولت باشند
شبکه دولتی انگلیس ضمن ابراز نگرانی از شکرآب شدن اصلاحطلبان با دولت، به بررسی این سؤال پرداخت که آیا آنها میتوانند از ماشین دولت روحانی پیاده شوند.
بیبیسی نوشت: مرتضی حاجی، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، حسن روحانی را متهم کرد که «فرمان را رها کرده است». اکنون پرسش این است که آیا اصلاحطلبان قادرند از ماشین دولت پیاده شوند. آن هم پس از ۶ سال همسفری در دولت یازدهم و دوازدهم.
سعید حجاریان از نظریهپردازان طیف سیاسی اصلاحطلب میگوید اصلاحطلبان به خاطر عدم تحقق وعدههای روحانی با دولت «زاویهدار» شدهاند. محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی میگوید انتقادهای جدید اصلاحطلبان از دولت به خاطر «انتخابات بعدی» است، اما این موضوع به «رأیآوری» آنها منجر نخواهد شد. او به طور ضمنی تأیید کرد که دولت و اصلاحطلبان تا حدی فاصله گرفتهاند.
سعید حجاریان پیشتر گفته بود اصلاحطلبان با دولت «عقدی بهصورت ائتلاف نبسته بودند».حالا باید دید آیا اصلاحطلبان قادرند سفره خود را از دولت جدا کنند؟
بیبیسی میافزاید: ۱۱ مهرماه ۱۳۹۷، در دیداری کمسابقه شماری از اصلاحطلبان و اعضای دولت در جلسهای مشترک گرد هم آمدند. جلسهای به دعوت دولت که ریاست آن را محمدرضا عارف، رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بر عهده داشت. شماری از چهرههای شناختهشده طیف سیاسی اصلاحطلبان از جمله عبدالله نوری و غلامحسین کرباسچی و مصطفی معین دعوت رئیس جهموری برای شرکت در این جلسه را نپذیرفتند اما حتی این موضوع هم سبب نشد که فضای این نشست بدون تنش باشد.
این جلسه غیرعلنی، نشانهای گویا از تغییر رویکرد اصلاحطلبان در برابر دولت بود. تا پیش از این، به گفته محمد خاتمی، رئیسجمهوری پیشین، قرار بود با وجود همه انتقادها، حمایت از دولت ادامه یابد. اما در این جلسه، علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت و خاتمی گفته «رابطه ما با دولت قطع است». حسین کمالی، دبیرکل حزب اسلامی کار گفت «با این دست فرمان همه ما در انتخابات بعد بازندهایم».
با وجود فضای متشنج، نشست مشترک ۱۱ مهرماه دولت و اصلاحطلبان یک نتیجه مشخص داشت: توافق بر سر تشکیل «کارگروهی برای تنظیم رابطه دولت و جبهه اصلاحات»؛ کارگروهی که هرگز تشکیل نشد.
اما چرا آنگونه که رئیس دفتر آقای روحانی میگوید این کارگروه تشکیل نشد؟
بیبیسی درباره این «کشتی طوفانزده» مینویسد: اصلاحطلبان و دولت دستکم تا زمستان سال ۱۳۹۶ رابطهای نسبتا نزدیک را تجربه میکردند به یکباره اما سلسلهای از بحرانها آغاز شد.
دولتی که با شعار «تدبیر و امید» بر سر کار آمده بود، حالا متهم بود که راهکاری برای عبور از بحران ندارد. روحانی نزدیک ۲۰۰ روز از حضور در کنفرانس خبری خودداری کرد.
در این مدت نه تنها، بسیاری از وعدههای روحانی همچون اشتغال و کنترل تورم و رفع حصر محقق نشد بلکه برخی دستاوردهای دولت او از جمله برجام نیز به خطر افتاد. اما بحران تنها به دولت ضربه نزده بود. با تغییر شرایط سیاسی از زمستان ۹۶ به بعد، اصلاحطلبان نیز اوضاع بهتری نداشتند و اعتبار اجتماعیشان به چالش کشیده شده بود.
یک سال مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، اصلاحطلبان دیگر چندان راغب نیستند سرنوشت سیاسی خود را با دولت گره بزنند.
اما مشخص نیست تصمیم به این جدایی، آن هم پس از شش سال ائتلاف، آیا از سوی رأیدهندگان و معترضان و منتقدان آنها به رسمیت شناخته خواهد شد یا نه؟ به ویژه آنکه شماری از اصلاحطلبان، از جمله اسحاق جهانگیری همچنان از امتیاز حضور در دولت برخوردارند. با این همه، اصلاحطلبان مدتی است ترجیح میدهند به جای یادآوری نقش خود در انتخاب روحانی و همچنین چانهزنی برای نفوذ بیشتر در کابینه، راهشان را از دولت جدا کنند. آنها دیگر نمیخواهند سوار ماشین دولت باشند، اما مشخص نیست آیا خودروی دیگر هست که آنها را به مقصد برساند یا نه.