kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۱۸۹۱
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۳
مروری کوتاه بر زمینه‌های شکل‌گیری حماسه۱۹ دی۱۳۵۶ - بخش دوم

طوفان در جزیره ثبات آمریکا



   
   محسن حسینی نهوجی
طلاب و جوانان مسلمان در فضای اختناق‌آمیز دوران طاغوت، علی رغم بازداشت و زندان به مبادله و مطالعه کتاب و جزوه وکاست درس و سخنرانی شاگردان و نظریه‌پردازان مکتب فکری حضرت امام خمینی پرداخته، در مسیر ارتقای شناخت معارف و مبانی نظری و اندیشه سیاسی اسلام ناب و استحکام اعتقادی خویش، همّت گماشته، خود را برای انجام تکلیف الهی مهیّا می کردند. حضرت امام خمینی، از طریق شبکه شاگردان انقلابی خویش در شهرهای مختلف کشور و در نجف اشرف، به تبیین معارف و اصول و اهداف انقلاب اسلامی و هدایت پیروان خویش مشغول بودند که صبح روز اول آبان 56 با پیکر بی‌جان آیت‌الله سید مصطفی؛ فرزند عالم و وارسته خود مواجه شدند. موجی از ابراز همدردی با رهبر تبعیدی سراسر ایران را فراگرفت و انبوه طرفداران ایشان، در سوگواری مرحوم آقامصطفی پس از شنیدن نام امام خمینی، با فرستادن صلوات‌های مکرّر، مجلس را از شور انقلابی آکنده می‌ساختند و در پایان مراسم، با سردادن شعار، شدّت علاقه خود را ابراز می‌کردند. تکرار واژه خمینی برای شاه به منزله کابوسی دردناک بود و انتشار اخبار  مجالس ترحیم آقا سید مصطفی و تکرار مداوم نام امام خمینی در سراسر کشور، شاه  را هراسان ساخت. از یک سو شعار حقوق بشرکارتر و پز فضای بازسیاسی در ایران، اختیار واکنش در برابر خروش مردم را از شاه سلب کرده بود و از سوی دیگر، وحشت از خیزش نسل گهواره‌های 15 خرداد، که افکارشان از مکتب امام خمینی الهام یافته، شخصیّت وجودی‌شان از مطالعه‌ کتب و ارتباط با فرهیختگانی چون استاد مطهّری، آیت‌ا‌لله بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، دکترشریعتی، محمّد‌رضا حکیمی، جلال آل احمد، جلال‌الدین فارسی و متفکّران همسو با انقلاب اسلامی، شکل گرفته بود و برای نقش‌آفرینی در بزنگاه‌های مهمّ نهضت اسلامی و درگیری با رژیم ستمشاهی خود را مهیّا ساخته بودند، در22 آبان 56  شاه را عازم آمریکا ساخت. محافل اقتصادی آمریکا وکارتل‌های بزرگ پرداخت‌کننده‌ هزینه های تبلیغاتی جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا، وی را تحت فشار قرداده بودند تا از وابستگان آمریکا در اوپک بخواهد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کنند. شاه در 25 آبان درکاخ سفید، قبل از ضیافت شام در کنفرانس مطبوعاتی، مخالفت خود را با هرگونه افزایش قیمت نفت اعلام کرد و در قبال آن، فشار ایجاد فضای باز سیاسی و رعایت حقوق بشرکاهش یافت و در 9 دیماه 56، کارتر برای تحکیم موقعیّت شاه وارد ایران شد و به وی احساس قدرت را القا کرد. کارتر در بزم اهریمنی نیاوران، سرمستانه گفت: «ایران تحت رهبری عالی شاه جزیره ثبات وآرامش، در یکی از طوفانی‌ترین مناطق جهان است.» براساس داده‌های ساواک و ارزیابی‌های سازمان‌های جاسوسی، پیش‌بینی می‌شد؛ ایران تا سال‌های طولانی «جزیره ثبات» و عرصه تاخت و تاز و غارت‌گاه انرژی و پایگاه جاسوسی آمریکائی‌ها علیه شوروی و حیاط خلوت کفتارهای اسرائیل است.
7 روز پس از یاوه سرایی کارتر، زنان مشهدی پیرو امام خمینی، در روز17 دی 56 ؛ سالروز کشف حجاب رضا شاه، با حمل پلاکارد درخواست آزادی زندانیان سیاسی و شعار «الله اکبر» به دفاع ازکرامت انسانی و اسلامی زن ایرانی برخاستند و ادّعای «حقوق بشر» کارتر و «آزادی زن» مدّعایی شاه را به چالش کشیدند.
7 روز پس از بزم شومی که اهریمنیان به سلامتی یکدیگر جام بر جام زدند و براثر نشئه توهّم‌زا، کارتر سرخوش ازرؤیای جزیرة ثبات، آرزوهای دور‌ودراز ِغارت درسر می‌پروراند و شاه سرمستِ غرور و قدرت، در‌صدد برآمد با اتّکا به قدرت تحکیم یافته از لطف ارباب، با اسائه ادب به حضرت امام در جراید، تحکیم قدرت خود را به رخ امام و مردم کشد و عقده‌گشائی کند. غروب 17 دی 56 در پی انتشار مقاله موهن « استعمار‌سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات، جوانان و طلاّب وقتی با اهانت به حجّت مسلمانی خود «خمینی» مواجه شدند، چنان برآشفتند که بی محابا در مسجد اعظم و صحن مطهّرحرم حضرت معصومه‌(س) در حضور انبوه زائران روزنامه هتّاک اطلاعات را پاره کرده، با طنین فریادخمینی خمینی خدانگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو، عزم قاطع خود را برای تعطیل نمودن درس و تدریس و مَدرس و بحث و مباحثه درحوزه علمیّه قم و حرکت توأم با سکوت به سمت بیوت مراجع؛ به منظور ادای احترام به امام خمینی و پشیمان نمودن شاه از یاوه‌گوئی، اعلام  و با فوریّت فوق تصوّر، مراجع عظام و مدرّسین محترم حوزه را از تصمیم خود مطّلع کردند. خبر «راهپیمائی سکوت» به سمت بیوت مراجع، به نحو شگفتی از اوائل شب در بین تمامی اقشار مردم قم، دهان به دهان منتشر شد. حتّی طلاّب پرجنب و جوشی که با ورزش‌های رزمی و پیاده‌روی وکوه نوردی، از چابکی و آمادگی بدنی برخوردار بودند و غالبا دارای پرونده و سابقه بازداشت بودند مثلا و در چنین مواقعی پس از سردادن شعار علیه شاه، با شیوه ‌ بزن در رو، آسایش مأموران شهربانی و ساواک را سلب می‌کردند؛ علی‌رغم دستیابی به کوکتل مولوتف‌های انفجاری پرقدرت بدون فتیله،که به محض برخورد به هدف منفجر می‌شد، هیچ دکّه پلیس و بانکی را به آتش نکشیده، حتّی از هدف قراردادن شعبه حزب رستاخیزکه فقط دو نگهبان داشت و به آتش کشیدن آن موجب تقویت روحیه مردم می‌گشت، خودداری ورزیدند و تحت تأثیر یک کشش درونی، به صورت شگفتی متّفقاً به سمت راهکار واحدی می‌رفتند و هیچ تدبیری به جز «‌راهپیمائی سکوت‌» به سوی بیت مراجع را برنمی‌تافتند. آنان که درآن شرایط خاص، خود را مخاطب «اَعِظُکُم بِواحِدَه اَن تَقُوموا لِللّه» و برگزیده «وَجاهِدُوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه هُوَ اجتَباکُم » تشخیص می‌دادند، مصداق « اِذا دُعُواِ الَی اللهِ وَ رَسُولِه ِلیَحکُمَ بَینَهُم اَن یَقُولُوا سَمِعنا وَ اَطَعنا»  قرارگرفتند و خدا راه‌های خود را به آنان نشان داد. « وَ اّلَذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت  
حضرات آیات و مدرّسین محترم، وحید خراسانی، سبحانی، مکارم، یزدی، مؤمن، طاهری خرّم آبادی، مشکینی، محمدی گیلانی، که تحت سیطره یک اراده غیبی، وسیله اجرای مشیّت الهی بودند، نیمه شب 17دی 56  با پیگیری آقای موسوی تبریزی، به تکاپو افتادند و در جلسه بیت آیت‌الله نوری حضور یافتند. برخی از آیات با تعطیل کردن درس‌ها چندان موافق نبوده، ترجیح می‌دادند علما و اساتید حوزه در پایان دروس خود، ضمن دفاع از شخصیّت و جایگاه امام خمینی، به تهیّه و چاپ مقالة کذائی اعتراض کنند. برخی از آیات نیز که با مراجعه برخی از طلاّب درجریان تصمیم قطعی طلاب قرار گرفته بودند، پیشنهاد تعطیل کردن کلّیه دروس در روز 18 دی و حمایت اساتید از امام خمینی و بیان اعتراض به انتشار مقاله موهن در پایان درس ها در روز 19دی را مطرح کرده بودند. به نقل از آقای موسوی تبریزی؛ با تصویب پیشنهاد دوّم، چندتن از حاضران عهده دار مطّلع نمودن حضرات آیات گلپایگانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری شده بودند.
محاسن تدبیر «راهپیمائی سکوت»
‌ـ در شرایطی که 7 روز پیش کارتر داعیه دار حقوق بشر، ایران را جزیرة ثبات نامید و شاه نیز مدّعی ایجاد فضای باز سیاسی بود، رژیم در مقابل «‌راهپیمائی سکوت» بدون هرگونه پلاکارد و عکس، دستاویز نداشت و در مقابل عمل انجام شده قرار می‌گرفت و تا زمان به دست نیاوردن بهانه، مجبور به تحمّل آن بود.
‌ـ با حضور بدون شعار در بیوت مراجع، رژیم برای تحت فشار قراردادن مراجع بهانه‌ای نداشت.
ـ مقلّدان هر مرجع با مشاهده مسالمت‌آمیز بودن راهپیمائی، ترغیب به حضور در بیت مرجع تقلید خود می‌شدند و بدین ترتیب پس از هر بیت، جمعیّت راهپیمایان افزون تر از بیت قبلی می‌شد.
ـ مراجعی که برای حفظ حوزه و جان مردم، خواهان بهانه ندادن به دست رژیم بودند، با مشاهده مسالمت‌آمیز بودن راهپیمائی وعدم تعرّض دژخیمان، با تجمّع در بیوت خود مخالفت نکرده، بستر توسعه جنبش سکوت را فراهم می‌کردند.
ـ راهپیمائی سکوت، مناسبتی با فضای باز و آزادی سیاسی نداشت و بستن دهان و سکوت در جامعه‌ای که استبداد، آن را فضای باز سیاسی می‌نامد، دارای پیام پارادوکسی بودکه بازتاب تبلیغاتی مطلوبی برای رژیم نداشت.
ـ افزایش مستمر جمعیّت راهپیمائی سکوت، موجب تسرّی این حرکت به سایر شهرستان‌ها و مشارکت مقلّدین مراجع در این جنبش می‌گشت.
ـ این حرکت به منزله حمایت از امام و مخالفت با شاه، و موجب پیشبرد اهداف نهضت بود.