فرانسه به کدام سو میرود؟
استعفای ماکرون یا ادامه سرکوب جلیقه زردها
سید محمد امین آبادی
اشارهطرح افزایش مالیات بر قیمت سوخت، تغییر قانون کار، حذف مالیات بر دارایی، کاهش کمکهای نقدی برای اجارهبهای خانههای اجتماعی، سختتر شدن شرایط پذیرش در دانشگاهها در کنار سایر سیاستهای نئولیبرالی، امانوئل ماکرون رئیسجمهور جوان فرانسه را در چشم بسیاری از شهروندان این کشور به «رئیسجمهور پولدارها» تبدیل کرده است.حاشیهنشینهای فرانسوی بیش از دو ماه است که تحت عنوان جنبش «جلیقه زردها» به خیابانها ریختهاند. آنها به گفته خود «بازتاب خشم، ترس، تحقیر و نابرابری اجتماعی در فرانسه» هستند. 10 کشته نزدیک به 8000 دستگیری و زخمی، 10 میلیارد یورو خسارت به اقتصاد فرانسه ماحصل اعتراضات تا امروز بوده است. ماکرون معترضان را دعوت به گفتوگو کرده ولی آنها میگویند دولت به چشم گدا به معترضان نگاه میکند. آینده سیاسی دولت ماکرون در هالهای از ابهام قرار دارد. باید منتظر بود و دید اعتراضات چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد؟ آیا شعلههای آتش زبانه میکشد و ماکرون را در خود فرو میبرد یا او با پلیس و ارتش معترضان را سرکوب و روانه خانه خواهد کرد؟ شماری از کارشناسان معتقدند بحران امروز فرانسه که در حال گسترش به سایر کشورهای اروپایی مثل بلژیک، هلند و مجارستان است. بحران لیبرالیسم در اروپا است. تفکری که به طبقات زیرین و فرودست جامعه توجهی نمیکند و اصالت را به سود و سرمایه میدهد. این بحران بحران هویت را نیز در اروپا تشدید کرده و جامعه اروپایی به دو دسته اقلیت دارا و فرادست و اکثریت ندار و فرودست تقسیم شده است. سرویس خارجی کیهان
جرقه جنبش
شهروندان فرانسوی که در اعتراضات سراسری طی دو ماه گذشته در خیابانها و بزرگراههای شهرهای مختلف فرانسه شرکت میکنند خود را «جلیقه زرد»ها مینامند. «جلیقه زرد»، جلیقهای به رنگ زرد شبرنگ است که طبق قوانین راهنمایی و رانندگی در فرانسه هر خودرو باید به آن مجهز باشد تا در صورت نقص فنی و توقف خودرو در میان بزرگراه، صاحب خودرو باید جلیقه زرد رنگ را بر تن کند.جرقه جنبش «جلیقه زردها» نخستین بار در شبکههای اجتماعی و با اعتراض به طرح پیشنهادی دولت برای وضع مالیات بر سوختهای فسیلی زده شد.. روزنامه فرانسوی لیبراسیون درباره اولین جرقههای اعتراض مینویسد: دو راننده بین شهری جوان اهل«سنه مرن» (شهری نزدیک به پاریس) روز دهم اکتبر از طریق فیسبوک، برای «راهبندان سراسری در اعتراض به افزایش قیمت سوخت» فراخوان زدند. فراخوانی که بیش از ۲۰۰ هزار نفر در فیسبوک قول شرکت در آن را دادند. به تدریج، فراخوانهای دیگری در شبکههای مجازی توسط شهروندان عادی بدون وابستگی به صنف یا گروه خاصی شکل گرفت تا روز ۱۷ نوامبر (26 آبان ماه)، که اولین اعتراض سراسری در فرانسه با شرکت ۲۸۰ هزار نفر و مسدود کردن بزرگراهها آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.
طی دو ماهی که از تولد جلیقه زردها میگذرد، تحلیلهای زیادی درباره این جنبش، گروههای اجتماعی و سیاسی حامی آن، خواستهها و اهداف، نوع عملکرد و آینده این جنبش مطرح شده است. «جلیقه زرد»ها بیشتر شهروندانی هستند که با وجود کار و درآمد، در گذران زندگی و معاش به مشکل برمیخورند. کارمندان، کارگران و خانوادههایی که در حومه شهرهای بزرگ یا مناطق روستایی زندگی میکنند و برای رفت و آمد و زندگی روزمره به خودروی شخصی وابسته هستند.. آنها به گفته خودشان، «بازتاب خشم، ترس، تحقیر و نابرابری اجتماعی در فرانسه» هستند. در میان جلیقه زردها از هر طیف و طبقه اجتماعی حضور دارند؛ دانشجو، دانشآموز، پرستار، کارمند، کارگر، راننده کامیون، معلم، خدمتکار. این افراد پیش از آغاز جنبش همدیگر را نمیشناختند آنها هیچ وجه مشترکی با هم ندارند جز مشکلات مالی آخر ماه، که برای همگی یکسان است. آنها به هیچ حزب و سندیکای خاصی وابسته نیستند و همین کار را برای دولت فرانسه مشکل کرده است، چرا که دقیقا نمیداند باید برای کنترل بحران، سراغ چه کسی برود!
یکی از ویژگیهای مهم اعتراضات جلیقهزردها، نبودن رهبری سیاسی در ایجاد و تداوم این اعتراضات است. در این رخداد هیچ یک از احزاب سوسیالیست و محافظهکار فرانسه نقش نداشتند و معترضان در نپذیرفتن مرجعیت سیاسی این احزاب مصرّ هستند. در واقع، مرجعیت احزاب سنّتی فرانسه مدتهاست دچار تزلزل شده و به طور کلی به قدرت رسیدن خودِ ماکرون نیز نشانهای بزرگ از این موضوع بوده است. ماکرون طی سالهای 2006 تا 2009 عضو حزب سوسیالیست فرانسه بود، اما در سال 2015 اعلام کرد به صورت مستقل فعالیت سیاسیاش را ادامه خواهد داد. او در آوریل 2016، زمانی که هنوز در کابینه «فرانسوا اولاند» وزیر اقتصاد و صنعت بود، با هدف فرا رفتن از احزاب چپ و راست فرانسه، حزب «آن مَرش» (به معنای در حرکت) را تأسیس کرد. کارشناسان رویکرد حزب وی را سوسیالـ لیبرال تعریف میکنند و وقتی ماکرون با این رویکرد وارد انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در سال 2017 شده بود، با استقبال فراوانی روبهرو شد. نامزد جوان و مستقل، در انتخابات توانست رقبای باتجربه خود را پشت سر گذاشته و بر کرسی ریاستجمهوری فرانسه تکیه بزند. اما ماکرون با این پیروزی خیرهکننده فکر نمیکرد تنها با گذشت 18 ماه از ریاستجمهوریاش، محبوبیت او به 25 درصد، یعنی حتی کمتر از «سارکوزی » و اولاند، تنزّل کند و مقابل معترضانی که دل به سیاستهای «مترقّی» وی بسته بودند، قرار گیرد.
نبود رهبری سیاسی در بین جنبش جلیقه زردها باعث شده احزاب چپ و راست افراطی در فرانسه به شدت تلاش کنند تا جنبش را به نفع خود مصادره کنند. تا اینجای کار نیز به نظر میرسد چپهای فرانسه از راست افراطی جلو زدهآند، چرا که خواستههایی نظیر افزایش حداقل حقوق، افزایش مستمری و کاهش سن بازنشستگی، کاهش مالیات از قشرهای پایین و افزایش مالیات قشرهای بالا. تعیین حداکثر حقوق و دستمزد و یک سلسله خواستهای دیگر که خواستهای تاریخی جنبش کارگری فرانسه است اکنون به صورت خواستههای عمده شرکتکنندگان در اعتراضات درآید. ملی گرایان تندرو نیز در این میان بیکار ننشستهاند. «مارین لوپن» که رهبر حزب دست راستی و افراطی جبهه ملی فرانسه است، سوار بر موج اعتراضات، سعی دارد، رهبری اعتراضات را به دست گیرد.
خواستههای جنبش
حضور گروهها و طبقات مختلف اجتماعی، خواستههای جنبش نوظهور را نیز بسیار متنوع کرده است. جلیقه زردها دو ماه پیش با شعار کاهش قیمت سوخت اعتراضات خود را شروع کرده بودند، امروز به استعفای ماکرون، خروج فرانسه از اتحادیه اروپا و ناتو، افزایش دستمزدها و... رسیدهاند. کارشناسان معتقدند حقوق ناچیز، وضعیت بد معیشت و قدرت خرید پایین قوه محرکه انقلاب شهروندی کنونی است. تغییر قانون اساسی و اداره دموکراتیکتر جامعه نیز ار دیگر خواستههای مهم جنبش نوظهور است. جلیقه زردها معتقدند ماکرون نماینده اکثریت جامعه نیست و باید روندها تغییر کند حرف آنها زیاد هم بیربط نیست چرا که ماکرون با شعار «نه چپ، نه راست» و با یک برنامه مشخص اقتصادی-سیاسی در دور دوم انتخابات و در حالیکه تمام نیروهای راست و چپ میانه (حزب سوسیالیست) برای جلوگیری از به قدرت رسیدن مارین لوپن، رهبر جریان راستگرای افراطی جبهه ملی از وی حمایت کرده بودند، پیروز شد.با این حال و طبق آمار وزارت کشور، با توجه به میزان عدم مشارکت در این انتخابات، ماکرون، در دور دوم رای 43 درصد شهروندان واجد شرایط را کسب کرد. پرده بعدی پیروزی جنبش ماكرون به همین شکل در انتخابات پارلمانی رقم خورد؛ در دور دوم، که تکلیف تقریبا تمام کرسیهای مجلس مشخص شد، تنها ۴۲ درصد واجدان شرایط شرکت کردند. به عبارت دیگر کمتر از نیمی از شهروندان، برای اکثریت جامعه تصمیم گرفتند. جلیقه زردهای فرانسه، فارغ از آنکه در آن ۴۲ تا ۴۳ درصد بودند یا نه، امروز میگویند وکلای مجلس و رئیسجمهوری، منتخبان اقلیت هستند و خواستههای آنها را نمایندگی نمیکنند.
جلیقه زردها چه میگویند؟
برای درک درست از خواستههای جنبش نوظهور، باید سراغ شهروندان فرانسوی رفت که هشت هفته تمام در پاریس و سایر شهرهای فرانسه حاضر نیستند خیابانها را ترک کنند. خبرگزاری«یورو نیوز» این کار را کرده و با معترضان از طیفهای مختلف به گفتوگو نشسته است. شاید بهترین برداشت از خواستههای جلیقه زردها دقت در اظهارات اعضای این جنبش باشد.
«هزینه زندگی خیلی بالاست. مالیات نفس ما را بریده و نابرابری اجتماعی بیداد میکند. تمام امتیازها برای پولدارهاست در حالی که طبقه متوسط و ضعیف در حال له شدن هستند. این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند»، «تا زمانی که ماکرون و دولتش به حرفهای ما گوش نکنند اوضاع روز به روز وخیمتر میشود. دوست ندارم از این تعبیر استفاده کنم اما باید بگویم که با یک جنگ داخلی فاصله چندانی نداریم.»، «شوهرم ۲۵ سال است که با حقوق ماهیانه 1700 یورو در کارخانه خودروسازی کار میکند. اما وقتی هزینههای سوخت، گاز، برق، بیمه، بیمه پزشکی و غیره را در نظر بگیرید... من هرگز حتی یک مسافرت هم نرفتهام.»، «مشکل از نخبگان و طبقه برگزیده ناشی میشود، آنها امروز در حال کشتن مردم فرانسه هستند.»، «وقتی افراد بیخانمان را در خیابان میبینید یعنی فقر و فلاکت. هزینه زندگی بالا و همه چیز گران است. بازنشستهها با سختی مواجهاند. زندگی برای همه مشکل شده است»، «وقتی سیاستمداران از این امتیاز برخوردارند که کت و شلوارهای 45 هزار یورویی، معادل حقوق سالانه سه نفر به تن کنند پس ما باید حق شورش داشته باشیم، این دردناک است.»، «مسئله خیلی سادهتر از این حرف هاست، ما برای محکوم کردن سیاستهای دولت که زندگی مردم را دشوار کرده، اینجا هستیم.»، «من در سن ۳۳ سالگی بیکار هستم و باید در خانه پدر و مادرم زندگی کنم، خیلی سخت است. دو فرزند دارم و به دلیل طلاق باید نفقه پرداخت کنم. برای همین مجبور شدم خانه ام را بفروشم. دنبال خانه دیگری میگردم اما با حقوق بیکاری کمتر از ۱۲۰۰ یورو، پیدا کردن خانه بسیار دشوار است.»، «نمیدانم آیا موفق میشوم سرپناهی برای خود پیدا کنم یا باید مثل خیلیها در خیابان زندگی کنم و روزگار بگذرانم. این مشکل بسیاری از جوانهاست.»، «تنوع به ما قدرت میدهد.، در میان خود، بازنشستگان و دانشجویان را هم داریم که به جنبش پیوستهاند. ما افرادی داریم که بیکار هستند، یا تعدادی که صبح زود برای کار از خانه بیرون میزنند و حتی افراد معلول. همه این افراد بر ضد ماکرون هستند.»، «ما از تکنوکراتها که با خواستههای مردم بیگانهاند خسته شده ایم. عمده مردم صبح زود برای امرار معاش بلند میشوند و سخت کار میکنند، برخی از آنها دارای معلولیت هستند و برخی هیچ کمکی دریافت نمیکنند. دیگر بس است. ما اکنون به نمایندگانی نیاز داریم که شرایط خودمان را داشته باشند.» ««ما از مالیات خسته شده ایم، از رئیسجمهوری که به فکر مردم نیست و تنها در پی مال اندوزی است بیزاریم»، «گرسنگی زندگی ما را سخت کرده، برخی اوقات حتی یک یورو هم در بساط نیست اما کمکی دریافت نمیکنیم.. باید بگویم متاسفم از اینکه فرانسوی هستم متاسفم.»،«من در جنبش مه ۱۹۶۸ حضور داشتم. حالا هم برای انجام مجدد آن آماده ام. زیرا آنها به خواستههای ما تن نمیدهند. ما نیز تسلیم نمیشویم.»، «من برای خریدهای روزانه به سوپرمارکت میروم تا از تخفیفهای پنجاه درصدی استفاده کنم. تاریخ مصرف این محصول را میبینید؟ من به سرعت آن را در فریزر میگذارم. زیرا تاریخ مصرفش رو به اتمام است»،«دیگر استطاعت لازم برای پرداخت قبض گاز و برق را ندارم به همین دلیل در خانه اغلب چراغها خاموش است و درجه شوفاژ در پایینترین حد قرار دارد». «دچار افسردگی شدهام. حتی قبلا به خودکشی هم فکر کردم، گفتم خودم را بکشم تا مشکلات تمام شود. »، «اینجا فرانسه نیست.، فرانسه هرگز اینگونه نیست. اینجا ما را سرکوب میکنند، در حالی که هیچ کاری انجام ندادهایم»، «این جنبش فوقالعاده است، زیرا ما برای آزادی مبارزه میکنیم»، «ما نمادی از چهره واقعی فرانسه هستیم؛ چهرهای که بازتاب خشم، ترس، تحقیر و نابرابری اجتماعی است»، «هدف تنها ماکرون نیست. او آخرین قطره جریان است. بدبختی ما از زمان میتران تا حال ادامه دارد. من تعطیلات ندارم. کفش نمیخرم. جوراب و شلوار چسبان نمیپوشم، زیرا توان خریدش را ندارم. این طبیعی نیست»، «این جنبش میتواند نه تنها در فرانسه بلکه در دیگر کشورهای اروپایی گسترش یابد و مردم را به خیابانها بکشاند. زیرا ما دیگر نمیخواهیم مردمی ستم دیده و سرکوب شده باقی بمانیم»،«ما نمیخواهیم کسی جنبش ما را به نام خود مصادره کند. ما رهبر جنبش نمیخواهیم. انقلاب فرانسه با جنگ آرد آغاز شد. اکنون این جنگ برای ما، جنگ مالیات سوخت است.»
پاسخ دولت به اعتراضات
رئیسجمهوری فرانسه سه روز پس از آغاز اولین اعتراضات «جلیقه زرد»ها در سفری رسمی به بلژیک، به آن واکنش نشان داد و بدون نام بردن از جنبش «جلیقه زردها» اعلام کرد: «تنها با گفتوگو و ارائه توضیحات است که میتوان به این اعتراضات پایان داد. دولت اکنون با یک جنبش اعتراضی مواجه شده است. ما باید با یک روحیه جمعی مسئول باشیم». رئیسجمهوری فرانسه درباره استراتژی دولت اینگونه توضیح داد: «هدف در واقع، افزایش مالیات بر سوختهای فسیلی به منظور کاهش آلودگی هوا است، ولی در عین حال برای اقشار کمدرآمد، کمکهایی برای خرید خودروهای کم آلاینده در نظر گرفته خواهد شد. » با ادامه اعتراضات، ماکرون موضع سختتری در پیش گرفت و در حساب توئتیری خود خشونت ناشی از اعتراضات را محکوم کرد و با اعلام اعزام ارتش برای برقراری نظم، از معترضان «جلیقه زرد» خواست تا به قانون احترام بگذارند. وی همچنین تاکید کرد که در مقابل معترضان عقبنشینی نخواهد کرد. اما زمانی که دولت دید سرکوب و دستگیری معترضان دیگر جواب نمیدهد در نهایت به این نتیجه رسید که باید به طور مستقیم با مردم سخن بگوید. «ادوارد فیلیپ» نخستوزیر فرانسه، در سخنانی اعلام کرد: «دهها هزار فرانسوی از سه هفته پیش با تجمع در میدانها، بزرگراهها، مراکز تجاری و یا خیابانهای بسیاری از شهرها خشم خود را ابراز کردند. برای ندیدن و نشنیدن این اعتراض باید کور و کر بود.» نخستوزیر فرانسه در ادامه گفت: «پس از شنیدن سخنان بخش عمدهای از نمایندگان جنبش که طی روزهای اخیر با آنها گفتوگو کردم، اعلام میکنم که اجرای طرح مالیات بر سوخت به مدت شش ماه به حال تعلیق در میآید.» در ادامه نیز دولت تصمیم گرفت طرح مالیات بر سوخت را کاملا لغو کند. یک ماه پس از شروع بحران و برای جلوگیری از وقوع انقلاب، ماکرون نیز بالاخره مجبور شد سکوت خود را بشکند وی گفت «بیشک، پاسخهای ما طی یکسال و نیم گذشته به اندازه کافی سریع و قانعکننده نبودند و من سهمی از این مسئولیت را میپذیرم. ما خواهان فرانسهای هستیم که هر کس بتواند در آن با شغل و کار خود زندگی شایستهای داشته باشد. ما در این جهت بسیار کند حرکت کردیم. من تمایل دارم سریع و به صورتی محسوس به این مسئله بپردازم. از دولت و پارلمان میخواهم آنچه لازم است را انجام دهند تا هر کس بتواند از ابتدای سال آینده بوسطه درآمد خود، زندگی بهتری داشته باشد. حداقل دستمزد از سال ۲۰۱۹ ماهانه 100 یورو افزایش خواهد یافت، بدون آنکه هزینهای اضافی برای کارفرمایان داشته باشد.» وی در جدیدترین اظهار نظر خود نیز خواستار گفتوگوی ملی در فرانسه شده است.
واکنش جلیقه زردها
به نظر میرسد که این عقبنشینیها بسیار دیر صورت گرفته، به نحوی که برای خاموش کردن اعتراضها غیر موثر است. این ژستها در عوض، آتش خشم معترضان را شعلهورتر کرده است. اگرچه برخی از جلیقه زردها تمهیدات ماکرون را «اولین قدم مثبت» ارزیابی کردند، اما بیشتر جلیقه زردها اعلام کردند از اظهارات ماکرون ناامید شدهاند و به اعترضات خود ادامه خواهند داد.
«رئیسجمهور ثروتمندان»، «پرت و ناآگاه از جامعه» که «خرده چیزی به فرانسویها پیشنهاد میکند» و «نمی خواهد جهت سیاستهایش را تغییر دهد»، از جمله عبارتهایی بود که اپوزیسیون در واکنش به سخنان ماکرون علیه او استفاده کردند. جناح راست افراطی فرانسه به رهبری مارین لوپن، ماکرون را پرت و ناآگاه از جامعه ارزیابی کرده است که حاضر نیست مدل اقتصادی و سیاسی مورد نظرش را تغییر دهد..جمهوری خواهان فرانسه که جناح راست را شامل میشوند، تمهیدات ماکرون برای افزایش حداقل دستمزد را تبدیل جامعه به جامعه حداقل حقوق ارزیابی کرده و گفتند که ماکرون تنها خرده چیزهایی برای خاموش کردن خشم فرانسویها به آنها پیشنهاد میکند و این اقدامات را ناکافی ارزیابی کردهاند«.ژان لوک ملانشون» رهبر حزب چپگرای «فرانسه تسلیم ناپذیر»، ماکرون را با عبارت «رئیسجمهوری ثروتمندان» مورد خطاب قرار داده و گفت تمام تمهیداتی که ماکرون در سخنرانی خود اعلام کرد از جیب مالیات دهندگان معمولی و بیمهشدگان پرداخت خواهد شد و نه از جیب ثروتمندان بزرگ.حزب سوسیالیت فرانسه به رهبری «اولیویه فور» با انتقاد از ماکرون گفت: «او مسیر سیاستهایش را تغییر نداده و پیشنهاد او بهعنوان ابتکار جدید، همان سیاست سارکوزی است. سیاست حذف مالیات از ساعات اضافه کاری معنایش این است که فشار به بیکارها و بازنشستهها افزایش مییابد.»
بحران لیبرالیسم
شماری از کارشناسان معتقدند بحران امروز فرانسه که به سرعت در حال گسترش است و بر اساس برخی گزارشها، به بلژیک، هلند و مجارستان نیز رسیده و به بحران لیبرالیسم در اروپا تبدیل شده است. تفکری که به طبقات زیرین و فرودست جامعه توجهی نمیکند، تفکری که اصالت را به سود و سرمایه میدهد، تفکری که در آن اصالتی برای عدالت به خصوص در حوزه اقتصاد وجود ندارد. در اروپا به بنبست رسیده و نشانههای آن، در خیابانهای پاریس، مارسی، بروکسل و.. قابل مشاهده است. به نوشته خبرگزاری فرانسه، ماکرون«با امواج فزاینده خشم مردمی روبهرو شده است. خشمی که ریشه آن را باید در گسترش نابرابری و کاهش عدالت اقتصادی در فرانسه جستوجو کرد». فیگارو نیز نوشته است: «آنچه در فرانسه روی داده، اتفاقی گذرا نیست، بلکه جنبشی است که از اعماق برمیخیزد و تمام کشور را درمینوردد. کشوری که له شدن طبقات متوسط خود را در نظر نمیگیرد، به کژراهه میرود و میتواند گرفتار نیروهای افراطی شود». روزنامه لیبراسیون نیز از دولت فرانسه به عنوان کشتی بیناخدا یاد کرده و نوشته است «اعتراضات جاری در فرانسه علیه فقر با همدردی و همبستگی مردم این کشور روبهرو شده است.» دیوید آندلمن پژوهشگر مرکز امنیت ملی در دانشگاه فوردهام آمریکا در تشریح این وضعیت میگوید؛:«فرانسه به دو بخش تقسیم شده است؛ یکی فرانسه ثروتمندان که دولت نیز با آن همراه است و یکی فرانسه فقرا که دولت نه تنها آنها را رها کرده، بلکه سیاستهایی را در پیش گرفته که فشار را بر این قشر افزایش داده و به سود ثروتمندان تمام میشود.»
بسیاری این جنبش را مخدوش، مبهم و بدون سر میدانند که با همان سرعتی که اوج گرفته ممکن است فرو بشیند اما هستند کسانی که نسبت به گسترش آن هشدار میدهند. «ریچارد هاس» رئیسشورای روابط خارجی آمریکا، در توییتی به بروز تغییر و تحولات سریع در قاره اروپا و در هم ریختن اوضاع در برخی کشورهای مهم این منطقهاشاره کرده و آنرا «تکرار تاریخ» خوانده است. وی مینویسد: «اروپا به سرعت از پایدارترین منطقه جهان، در حال تبدیل شدن به منطقهای غیرپایدار است. پاریس در آتش میسوزد و پایان عصر آنگلا مرکل صدراعظم آلمان فرا رسیده است. ایتالیا در حال بازی خطرناک با اتحادیه اروپا بوده و روسیه در حال تجزیه اوکراین است. انگلیس نیز با برگزیت مشغول شده و در مجموع، تاریخ در حال تکرار شدن است.». به گفته کارشناسان بحرانی که امروز فرانسه با آن دست و پنجه نرم میکند بحران فراموش شدگان است. بحرانی است که در در طول سالها متراکم شده و حالا بیرون زده است. شهروندانی که بحران هویت دارند خود را اروپایی یا فرانسوی نمیدانند. پاسخهای اقتصادی نیز به این جنبش شاید بتواند به عنوان مسکنی بر این درد باشد و این زخم چرکین دیر یا زود بار دیگر از جای دیگر سر باز میکند..
آینده جنبش
جلیقه زردها شنبه گذشته و بعد از همه عقبنشینیها و حتی دعوت دولت به گفتوگوی ملی و تهدید معترضان به برخورد خشن تر، هشتمین گام خود را خشنتر و پر فروغتر برداشتند که این به خوبی نشان میدهد ظاهرا این جنبش قرار نیست به این زودیها فروکش کند. تا کنون این جنبش 10 کشته و نزدیک به 8000 نفر زخمی و دستگیری داشته و 10 میلیارد یورو نیز خسارت به اقتصاد فرانسه وارد کرده است. در مورد اینکه جلیقه زردها در روزها و هفتههای آینده به چه سمت و سویی خواهند رفت نیز بین کارشناسان اختلاف نظر است. برخی معتقدند جنبش جلیقه زردها جنبشی بیسر بوده و زود فروکش خواهد کرد. برخی هم میگویند با توجه به آشوبهای روزهای گذشته، احتمال پیوستن حاشیهنشینها به این جنبش، سوار شدن جریانات افراطی بر آن و گستردهتر شدن اعتراضات وجود دارد. فیگارو در این باره نوشته است: «جلیقه زردها، پس از تظاهرات خود در پاریس، اینک سخنان ناهمگون و متضادی در بارۀ آیندۀ جنبش خود بر زبان میآورند. در حالی که برخی از سخنگویان آنان، بر ارادۀ گفتوگو تاکید دارند و هر گونه وابستگی سیاسی را انکار میکنند و خواستار اخذ تصمیم بر اساس پیشنهادات دولت و بررسی آنها هستند، برخی دیگر، همگان را به گردهمائی دیگری در روز شنبۀ آینده در پاریس فراخوانده و پایگاه خبری ویژهای به اسم «صفحۀ رسمی جلیقه زردها» در فضای سایبری ایجاد کردهاند.» یکی از سخنگویان این جنبش، در گفتوگو با فیگارو، کسانی را که از حالا دعوت به تظاهرات بعدی میکنند، به سوءاستفاده از احساسات و مطالبات متهم میکند. اخیرا در برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز مثل ایتالیا، مجارستان، بلژیک اتریش و صربستان، معترضان به تقلید از جلیقه زردها به خیابانها ریختهاند. باید منتظر بود و دید فرجام این جنبش چه خواهد شد؛ آیا این جنبش دچار انشقاق شده و فروکش خواهد کرد؟ یا روز به روز شعلههای آتشی که جلیقه زردها روشن کردند در فرانسه و سایر کشورهای غربی شعلهورتر خواهد شد. و در نهایت اینکه پاسخ ماکرون چه خواهد بود؛ استعفا یا ادامه سرکوب؟