kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۶۴۵۴
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۰۴
اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی شک از ما پیروی می‌کردند.

تعلیم و تعلم در سیرۀ علمی و عملی امام رضا(ع)




علی قنبریان

علم و دانش و پشتکار در تعلیم و تعلم آن، در سبک زندگانی اولیاء الهی (پیامبران و امامان) جایگاه ویژه‌ای دارد و در قرآن و کلمات معصومین(ع) بر آن تأکید بسیار شده است. نمونه‌های تشویق بر علم و دانش و اهتمام بسیار بر گسترش معارف اصیل اسلامی را می‌توان در سیرۀ علمی و عملی امام رضا(ع) یافت. به ویژه آنکه در زمان ایشان، با ترجمۀ کتب و رساله‌های دانشمندان غیر اسلامی به زبان عربی، افکار غیربومی و تازه‌ای وارد جهان اسلام می‌شده و امام با تربیت شاگردان، مکاتبات، بحث و مناظره، و...سعی در از بین بردن افکار و اندیشه‌های گمراه‌کننده داشتند. در نوشتار حاضر سعی شده است که سیرۀ امام رضا(ع) و اهتمام ایشان نسبت به علم و دانش تبیین و بررسی شود.
1. اهمیت پژوهش و نگارش
یکی از ابعاد آموزش و صیانت از علم و دانش، نگارش و پژوهش می‌باشد. مزیتی که پژوهش دارد آن است که ذخیره‌ای برای آیندگان خواهد بود و این مزیتی است که در تدریس و بحث‌های شفاهی وجود ندارد.
امام رضا(ع) از رسول خدا(ص) حدیثی را نقل کرده و به این موضوع این‌گونه تأکید کرده و سفارش می‌فرماید: «هركس چهل حديث براى امت من حفظ كند، تا مردم از آنها بهره‌مند شوند، خداوند او را در روز قيامت فقيه و عالم برمى‌‏انگيزد». (بحارالانوار،  ج2، ص156) برخی از علمایی که اربعین‌نگاری کرده و کتاب‌هایی درباره‌علوم حدیث و روایات ائمه(ع) تألیف نموده‌اند، این حدیث را در ابتدای کتب‌شان ذکر کرده‌اند.
در این حدیث منظور امام رضا(ع) از حفظ حدیث، قطعاً حفظ کردن و به حافظه سپردن روایات نیست، بلکه مراد کتابت و گردآوری آن برای آیندگان و امت‌های بعدی است و همین بیان حضرت، نشان از اهمیت پژوهش و کتابت در سیرۀ رضوی است. البته اگر این چهل حدیث همراه با شرح و توضیح ثبت و ضبط گردد، مصداق اکملِ حفظِ حدیث تحقق پیدا کرده است؛ همانند کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره).
پیامبر اکرم(ص) دربارۀ اهمیت تحقیق، پژوهش، و کتابت می‌فرمایند: «العلم صید و الکتابهًْ قید، قیّدوا قیّدوا رحمکم الله تعالی علومکم بالکتابهًْ؛ علم صید و شکار است، و کتابت و نوشتن قید و به بند کشیدن می‌باشد. رحمت خداوند بر شما! علوم خود را با نوشتن به بند کشید». (علی احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول، ج1، ص361)
این روایت نبی اکرم(ص) نص در کتابت و پژوهش می‌باشد. یعنی اگر بخواهیم علم خودمان را به بند بکشیم و در تملّکمان باشد، باید بنویسیم تا ثبت و ضبط گردد. یعنی شکار تا زمانی که به بند کشیده نشده ممکن است فرار کند و از دست شکارچی خارج شود. پیامبر(ص) هم اینجا تمثیل خوبی دارند که اگر می‌خواهید علم مانند یک شکار به بند کشیده شود و از دستتان خارج نشود، بنویسید تا برای آیندگان هم باقی بماند و باقیات الصّالحاتی برایتان باشد.
در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید «‌اكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ‏ حَتَّى‏ تَكْتُبُوا؛ بنویسید! همانا شما قادر بر محافظت مطالب علمی نمی‌باشید مگر به نوشتن و کتابت کردن». (محمّدبن‌يعقوب كلينى، الکافی، ج‏1، ص52)
در کتاب «منیهًْ المرید فی آداب المفید و المستفید» عالم بزرگوار شهید ثانی گوید: طالب علم خوب است همیشه یک دفتر یادداشت همراه خود داشته باشد و به محض دیدن مطلب علمی آن را بنویسد چون نگارش سبب می‌شود که آن مطلب را به بند بکشد و اگر این کار را نکند، همان مطلب را که می‌بیند، بعد از مدتی از یادش خواهد رفت.
برخى از مورّخان و تذكره‏نويسان، از حضرت رضا(ع) به جز احاديث و اخبارى كه از آن حضرت نقل كرده‏اند و مربوط است به آنچه براى اصحاب خود بيان فرموده و يا در پاسخ كسانى كه براى فهم مسائل علوم و معارف به آن بزرگوار مراجعه كرده‏اند ايراد كرده است، تأليفاتى را نيز ذكر كرده‏اند: كتاب فقه رضوى‏، رسالهًْ ذهبيّه در طب‏، صحيفهًْ الرّضا، كتاب محض‌الاسلام‏، پاسخ مسائل ابن سنان‏، و علل ابن شاذان‏. (محمدجواد فضل‌الله، تحليلى از زندگانى امام رضا(ع)، ص199-187)
2. مقابله با رسوخ افکارِ غیراسلامی بیگانگان
امام رضا(ع) در دوران زندگی با سه تن از خلفای عباسی معاصر بود. در زمان خلافت بنی‌عباس، موضوع ترجمه مورد توجه علما و اندیشمندان آن عصر بود. علمای آن زمان، برخی کتب پزشکی، شیمی، فلسفه و... را از یونانی ترجمه نموده و به مراکز علمی اسلامی ارائه می‌دادند. از این رو ما می‌بینیم کتابخانۀ دارالحکمه که حاوی کتب بسیاری بود در دوران عباسیان تشکیل شده است و یکی از علل تشکیل و برپائی دارالحکمه، ترجمه‌ها و توسعۀ علوم بود.در این زمان کتب یونانی ترجمه شده وافکار غربی وارد مملکت اسلامی می‌شد. یکی از نقش‌های ویژه و مهم امام رضا(ص) در زمینۀ فرهنگ‌سازی اسلامی، عبارت بود از: مقابله با امواج فکری بیگانگان. یعنی با تشریح علوم اصیل اسلامی، و با تبیین قرآن و گفتار پیامبر(ص) و تربیت صحابه و دانشمندان، مانع از ورود تفکرات ناسالم غربی به مراکز علمی شیعی می‌شد.
با توجه به گستردگی سرزمین‌های اسلامی، امام رضا(ص) با تربیت صحابه‌ای امین و دانشمند، تلاش‌های بسیاری برای دفع آسیب‌های فرهنگی و مقابله با ورود افکار بیگانه و سکولار به همراهِ کتب ترجمه‌شده انجام داد، تا بدین طریق فرهنگ تمدن اسلامی با محفوظ ماندن از انحرافات، تقویت و ارتقا یابد.
3. مناظرات امام رضا(ع) با دانشمندان دیگر ادیان
امام رضا(ع) مناظرات معروف با اندیشمندان علمی و مذهبی داشته‌اند. یکی از شعبه‌های تعلیم و تعلّم، مناظره و گفت‌وگو است.
در مناقب آمده است: ابوجعفر قمى در عيون اخبار الرضا(ع) ذكر كرده است كه مأمون دانشمندان ديگر اديان را همچون جاثليق(لقب رئیس‌اسقف‌ها و علمای بزرگ نصارا)، رأس الجالوت (لقب دانشمندان و علمای ملت یهود)، سران صابئين را مانند عمران صابى و هريذ اكبر، پيروان زردشت، نطاس رومى، علی‌بن‌محمدبن‌جهم، و متكلمانى مانند سليمان مروزى را جمع مى‏كرد و آن‌گاه امام رضا(ع) را نيز احضار مى‏كرد. آنان از امام پرسش مى‏كردند و آن حضرت يكى پس از ديگرى آنان را شكست مى‏داد. مأمون داناترين خليفۀ بنى‌عباس بود اما با اين وصف گاه از روى اضطرار تسليم حضرت مى‏شد. (محسن امين، سيرۀ معصومان‏، ج5، ص147؛ محمدبن‌يعقوب كلينى، اصول كافی، ج‏1، ص302) همۀ آن سؤالات و جواب‌ها به تفصيل نوشته شده و براى قضاوت امروز ما باقى مانده است.
همان‌طور که ذکر گردید یکی از مناظره‌کنندگان با امام رضا(ع)، عمران صابى فيلسوف بزرگ و رهبر روحانى قبيلۀ صابى است. او به وسيله مأمون احضار شد به منظور امتحان كردن امام، و براى امام مشكل‏ترين و مبهم‏ترين سؤالات فلسفى را آماده كرد. شيخ محمدتقى جعفرى محقق، سؤال‌هاى عمران را توضيح داده و در تفسير آنها گفته است: اين مناظره حاوى مهم‏ترين و مبهم‏ترين سؤال‌هاى حكمت دربارۀ عقل متعالى است كه عقول محققان را وقتى دربارۀ آن فكر مى‏كنند خسته مى‏كند.متخصصين پاسخ كافى به اين سؤالات نداده‏اند، زيرا سؤال‌هاى ديگر ممكن است از آن سؤال ناشى شود و سؤال‌ها ممكن است مبهم‏تر از خود آن سؤالات قبلى باشد. عمران در اين روايت اين سؤالات مبهم را اقامه مى‏كند كه به‌وسيلۀ امام على‌بن‌موسى الرضا(ع) هشتمين حجّت خدا بر بندگانش و وصى پيامبرش بر روى زمين پاسخ داده مى‏شود. آنچه امام توضيح داده است در طول اين مناظره، راه روشنى است كه نمى‏شود با غبار پردۀ مادّى كه با دلايل محدود عقلى در دژ تاريک‌اشياء محسوس ناشى شده است آن را محو كرد. (باقر شريف قرشى، پژوهشى دقيق در زندگانى امام على بن موسى الرضا(ع)، ج‏1، ص: 169_172)
در این مناظرات امام رضا(ع) از صنایع مختلفی همچون جدال احسن، مناظره، شعر و... استفاده می‌کرد و بدین طریق _علاوه بر دفع شبهات و دفاع از مرزهای عقیدتی_ اهمیت فرهنگ تعلیم و تعلّم، علم آموزی، تحقیق، مطالعه، و کتابت را در بین مردم تبیین و آشکار می‌ساخت. با نهادینه شدن فرهنگ یادگیری و یاد دادن در بین مردم، زمینۀ تشویق و ترغیب آنان به تحقیق، مطالعه، و پژوهش نیز فراهم می‌شد.
4. اهمیت علم، تعلیم و تعلم در سیرۀ رضوی
علم به‌قدری اهمیت دارد که پشتوانۀ گفتار است و گفتار بدون علم، ناپسند است تا آنجا که امام رضا(ع) فقیهی را که بدون علم، رأی و فتوایی را بر زبان آورد، ملعون آسمان و زمین دانسته است: «كسى كه براى مردم بدون [علم و] آگاهى فتوا دهد، آسمان و زمين او را لعنت كنند. (صحيفهًْ الامام الرضا(ع)، ص26)
از منظر امام رضا(ع) علم گمشده مؤمن است و عالم هیچ‌گاه از كسب دانش سیر نمی‌شود. (عزيزالله عطاردى قوچانى، اخبار و آثار حضرت امام رضا(ع)، ص255)
در رابطه با فرهنگ یادگیری و یاد دادن، امام رضا(ع) می‌فرماید: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا قُلْتُ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلامِنَا لاتَّبَعُونَا؛ خداوند رحمت کند بنده‌ای را که زنده می‌کند امر ما را. راوی می‌گوید پرسیدم چگونه زنده می‌کنند امر شما را؟ حضرت فرمود: با فراگیری علوم ما و تعلیم آن به مردم.زمانی که مردم به زیبایی کلام ما علم پیدا کنند، هر آینه از ما تبعیت می‌کنند».
البته در روایت نورانی فوق، امام(ع) به مسئلۀ تعلیم و تعلم علوم اهل بیت ‌اشاره کرده‌اند. اما با توجه به آیات قرآنی و روایات بسیاری که در علم‌آموزی وارد شده است _ همانند آیات {قُل ْرَبِ ّزِدْني‏عِلْما} (طه: 20/114)؛ «یرفع الله الذین امنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات» (مجادله: 58/11)، می‌توان دریافت که امر تعلیم و تعلم عام است و اختصاص به علمی خاص ندارد. مشخص است که علم دین و علوم اوصیا و ائمه،‌اشرف علوم است.
از لوازم تعلیم و تعلم و از ضروریات بین استاد و شاگرد، پرسش است. با پرسش و جست‌وجو و تفکر در پاسخ به آن، مرزهای دانش گسترش می‌یابد. اصولاً تعلیم و تعلم بدون پرسش، نقش اصیل خود را از دست می‌دهد. امام رضا(ع) در اهمیت پرسش می‌فرماید:
«براى علم و دانش گنجينه‏هایى است كه كليد آنها پرسش است. خدا شما را رحمت كند، بپرسيد كه در سؤال، چهار نفر پاداش داده مى‏شوند. اول سؤال‏كننده، دوم آموزگار، سوم شنونده و چهارم دوستدار آن‌ها.(صحيفهًْ الامام الرضا(ع)، ص28)
5. تفکر لازمۀ تعلیم و تعلم
تفکر از لوازم تحقیق و پژوهش است. در قاموس قرآن آمده است که: «فكر:(به فتح و كسر اول) انديشه و تأمل است. به عبارت ديگر فكر اعمال نظر و تدبّر است براى به‌دست آوردن واقعيات، عبرت‌ها، و غيره». (سيدعلى‌اكبر، قرشى، قاموس قرآن، ج‏5، ص199)
امام رضا(ع)دربارۀ اهمیت تفکر می‌فرماید: «لیس العبادهًْ کثرة الصلاهًْ و الصوم، إنّما العبادهًْ التفکّر فی امرالله عزّ وجلّ؛ عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست، بلکه عبادت تفکر در امر خدای والاست». در این روایت، امام(ع) مردم را به فکر کردن در امور و تفکر دعوت می‌کند.
بر این اساس یکی از لوازم پژوهش و یاد دادن و عالم شدن عبارت است از تفکر. یعنی اگر کسی دارای قوۀ تفکر نباشد، و بخواهد در وادی علم و فرهنگ تعلیم ببیند و کسب دانش کند، چیزی عاید او نخواهد شد. زیرا انسان هم موقع یاد گرفتن و هم یاد دادن باید تفکر داشته باشد و به عمق مطالب دقت کرده و اندیشه کند. از این رو از منظر امام رضا(ع) تفکر از لوازم علم‌آموزی و کتابت است.
استاد حسن مصطفوی در التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، جلد ‏9 از صفحۀ 126تا 127 می‌گوید که فکر بر حسب متعلق خود بر سه قسم می‌باشد:
الف) تفكر در محسوسات: مانند قول خداوند «{وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ در خلقت آسمان‌ها و زمین تفکر می‌کنند} (آل عمران: 3/191)و همچنین آیۀ شریفه: {أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ؛ آیا در وجود و نفوس خودشان تفکر نکردند}(روم: 30/8)
ب) تفکر در معقولات: مانند آیۀ شریفۀ {وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ به تو قرآن را نازل کردیم تا اینکه آنچه را که بر مردم نازل می‌شود بیان کنی امید است که تفکر کنند} (نحل: 16/44) و آیۀ {وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَهًًْ وَ رَحْمَهًًْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ خداوند بین شما دوستی و رحمت قرار داد، همانا در این کار نشانه‌هایی است برای کسانی که تفکر می‌کنند}(روم: 30/21)
پ)تفکر در امور آخرت و عالم ماوراء مادّه: مانند آیۀ شریفۀ{اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها.... إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ خداوند جان‌ها را هنگام مردن قبض می‌کند و هنگام خواب نیز جان‌ها را قبض می‌کند. همانا در این عمل نشانه‌هایی است برای افرادی که تفکر می‌کنند. (زمر: 39/42)
6. تعلیم و تربیت دانشمندان و اندیشمندان
تعلیم و تربیت علما، اندیشمندان و بزرگانی به دست امام رضا(ع) همچون حسن‌بن‌علی‌بن‌زیاد وشاء، فضل‌بن‌شاذان، حمادبن‌عیسی،‌اشعری قمی، سعدبن‌سعد، ریان‌بن‌صلت، محمدبن‌خالد برقی قمی، عبدالعزیز مهتدی قمی، یونس‌بن‌عبدالرحمن، و... که همگی در پژوهش و کتابت سرآمد روزگار خود بودند، نمونه‌ای از تلاش‌های علمی آن حضرت در زمینۀ تعلیم و تعلّم است.
همچنین تربیت شاگردانی چون علی‌بن‌مهزیار اهوازی که 33 عنوان کتاب تألیف کرده است، و یا ابراهیم‌بن‌حاکم قمی که دارای تألیفات متعددی است، همگی حکایت از اهمیت فرهنگ تعلیم و تعلّم، و کتابت و پژوهش در سیرۀ رضوی دارد.
جهت تعلیم و علم‌آموزی چنین‌اشخاص و دانشمندانی، امام رضا(ع) همواره به سؤالات آنها پاسخ داده و نقاط ابهام را برطرف می‌نمودند. به عنوان نمونه در ذیل سؤال یکی از شاگردان و جواب امام(ع) را می‌آوریم:
ابن سنان گويد از امام‏ رضا(ع) پرسيدم: آيا خداى عزوجل پيش از آنكه مخلوق را آفريند به ذات خود شناسایى داشت؟ فرمود: آرى. عرض كردم: آن را می‌ديد و می‌شنيد؟ (خودش نام خود را مى‏گفت و خودش می‌شنيد؟) فرمود نيازى به آن نداشت زيرا نه از آن پرسشى داشت و نه خواهشى، او خودش بود و خودش. او قدرتش نفوذ داشت پس نيازى نداشت كه ذات خود را نام ببرد ولى براى خود نامهایى برگزيد تا ديگران او را به آن نام‌ها بخوانند، زيرا اگر او به نام خود خوانده نمی‌شد، شناخته نمی‌شد و نخستين اسمى كه براى خود برگزيد، على عظيم بود، زيرا او برتر از همه چيز است، معناى او اللَّه است (يعنى كلمۀ اللَّه دال است و ذات خدا مدلول) و اسم او على عظيم است كه اول نام‌هاى اوست و برتر از همه چيز است. (اصول كافی، ج‏1، ص153)
7. مراسلات و نامه‌های امام رضا(ع) به دانشمندان و شیعیان
از وجوه دیگر تعلیم و تعلم رضوی، مراسلات و نامه‌های امام رضا(ع) به سؤالات اندیشمندان و شیعیان می‌باشد. مضامین نامه‌ها بیان احکام، تفسیر، دفع شبهات، مستدلّ کردن اصول عقاید، و... می‌باشد؛ همچون نامۀ امام(ع) به هشام مشرقی در معانی توحيد و نامه به حسن‌بن‌العبّاس المعروفی در فرق بين رسول، نبی، و امام‏ و نامه به ابراهيم‌بن‌شعيب‏ (علی احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول، ج5، ص23-59)
محمّد بن فضيل گويد:
نامه‏اى به امام‏ رضا(ع) نوشتم و در آن مسئله‏اى را پرسيدم. پس حضرت برايم نوشت:
«به راستى خداوند مى‏فرمايد: همانا منافقين با خدا نيرنگ مى‏كنند و خداوند با ايشان نيرنگ دارد (كه به حال خود رهايشان نموده)، هنگامى كه براى نماز برخيزند، با كسالت و بى‌حالى بايستند، براى مردم ريا و خودنمايى مى‏كنند و خدا را جز اندكى از ايشان، متذكّر نمى‏شوند، براى انتخاب (حقيقت) سرگردان و متحيّرند، نه با آن مؤمنان هستند و نه با اين كافران، و هركه را خدا (در اثر كردارش) گمراه نمايد، پس راه نجاتى برايش نخواهى يافت». (حسين‌بن‌سعيدكوفى اهوازى، زاهد كيست؟ وظيفه‌اش چيست؟: ترجمه الزهد، ص149)