kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۱۸۸۸
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۳
دیدگاه دانشجویی

ریشه‎یابی آشفتگی ارزی




جهش نرخ ارز در یک‌سال اخیر‏، خصوصا از دی ماه سال قبل که به طور جدی آغاز شد؛ واکنش‌های زیادی را برانگیخت؛ همه از خود می‌پرسیدند چطور نرخ ارز این‌قدر ناگهانی افزایش یافت و به شکل افسار گسیخته‌ای به راه خود ادامه داد؟
عده‌ای می‌گفتند به خاطر اعلام تحریم‌ها، ثبات دستوری نرخ ارز، کاهش نرخ سود و... این اتفاقات افتاده است، هرچند برخی از دلایل فوق در این بی‌ثباتی‌ها اثرگذار بود اما علت اصلی مشکل را باید در جای دیگری جست‌وجو کرد.
واقعیت این است که ریشه التهابات ارزی در «سیاستگذاری‌های غلط پولی و مالی دولت» بوده است، بی‌انضباطی دولت در این حوزه‌ها موجب شد تا انباشت بی‌تدبیری‌هایش با کوچک‌ترین تکانه‌ای، مجال ظهور پیدا کند.
برای توضیح این بی‌تدبیری‌ها به آمار رسمی بانک مرکزی رجوع می‌کنیم تا به طور دقیق این التهابات را ریشه‌یابی کنیم.
براساس این آمارها، طی ۵ سال اخیر، بدهی دولت به بانک مرکزی از ۱۵ هزار میلیارد تومان به ۳۴ هزار میلیارد تومان رسیده‎؛ معنی ساده افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی این است که دولت به دلیل ناتوانی در تامین مخارج خود، دست به دامان بانک مرکزی (برای چاپ پول) شده و اصطلاحا از بانک مرکزی استقراض کرده است.
بر این اساس، با افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی، حجم پول افزایش پیدا کرده است؛ اما نکته تاسف بر انگیزتر آنجاست که حجم بدهی دولت، نه به شکل آرام و معتدل، بلکه به شکل قابل توجهی افزایش یافته و همان‌طور که آمارِ آن را آوردیم، این بدهی‌ها 2/2 برابر شده است!
درباره اینکه آثار افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی چیست؛ باید گفت براساس نظریه مقداری پول (که می‌گوید تورم به دلیل افزایش حجم پول است) این افزایش ۲.۲ برابری بدهی دولت به بانک مرکزی تورم آفرین می‌باشد.
از سوی دیگر؛ فارغ از بدهی دولت به بانک مرکزی، بدهی بانک‌ها هم به بانک مرکزی از ۵۵ هزار میلیارد تومان به ۱۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده و این افزایش بدهی هم به این معناست که بانک‌ها به دلیل ناتوانی در تامین سود سپرده‌های مردم (و البته جذب سپرده‌های بیشتر) به بانک مرکزی متوسل شده تا بانک مرکزی با ارائه خطوط اعتباری (که به نوعی خلق پول محسوب می‌شود) به بانک‌ها فرصت جذب سپرده‌های بیشتر و بیشتر را بدهد.
لازم به ذکر است؛ افزایش بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی که متاسفانه در این دولت 2/5 برابر شده، باعث افزایش حجم شبه پول شده و به نوعی سود موهوم به وجود آورده است!
شبه پول در بیانی ساده به معنای سپرده‌های بلندمدت مردم بوده و علت اینکه شبه پول نامیده شده این است که این پول‌ها به سرعت نقد نشده و مدت زمان تقریبا زیادی (مثلا) یکسال طول می‌کشد که این پول‌ها نقد شود.
شبه پول نیز مانند پول، اثرات مخربی بر روی اقتصاد داشته و تورم‌زاست؛ منتها تا وقتی این پول‌ها در بانک قرار دارد، تقریبا اثرش خنثی است؛ مانند سیلی که پشت یک سد قرار گرفته، سدی که در اینجا نرخ سود بانکی بود و به محض شکسته شدن آن، حجم پول قابل توجهی روانه بازارهای دیگر می‌شود.
با این دو مقدمه، سراغ اصل مطلب می‌رویم؛ نقدینگی کشور معادل حجم پول و شبه پول می‌باشد، همان‌طور که ملاحظه شد، «بدهی دولت به بانک مرکزی» و «بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی» در دولت حسن روحانی به ترتیب 2/2 برابر و 2/5 برابر شده است! لذا هم «حجم پول» و هم «حجم شبه پول» (یعنی هر دو جزء نقدینگی) با افزایش رو به می‌شوند‌‎؛ آمارهای بانک مرکزی هم موید همین نکته است.
برطبق این آمار، حجم نقدینگی کشور از ۴۹۰ هزار میلیارد تومان در ابتدای دوره روحانی، به یک تریلیون و ۵۸۰ هزار میلیارد تومان در خرداد ۹۷ رسیده و حدودا 3/5 برابر شده است؛ افزایشی که در نوع خود چشمگیر، اعجاب‌آور و متحیر‌کننده است.
البته باید ‌اشاره شود که نقدینگی یک شمشیر دو لبه است، اگر به اندازه حجم تولیدات کشور رشد کند، مفید و اگر بیش از آن رشد کند، مضر است. مثلا وقتی ما سالانه ۲۵ درصد رشد نقدینگی داریم اما رشد اقتصادی‌مان تقریبا ۴ درصد است، یعنی ۲۱ درصد از رشد نقدینگی به شکل افزایش تورم خود را نشان می‌دهد.
حال، وضع ما چگونه بوده است؟ طی ۵ سالی که از دولت روحانی می‌گذرد، مجموع تورم ما (که طی دو سال اخیر تک رقمی شده بود) کمتر از رشد نقدینگی بوده و این به معنای انباشته شدن یک تورم چشمگیر طی سالیان گذشته می‌باشد.
نقدینگی در دولت حسن روحانی ۲۲۱ درصد رشد کرد اما رشد اقتصادی ما در این مدت حدود ۱۷ درصد بوده است؛ به عبارت دیگر بیش از ۲۰۰ درصد تورم در این پنج سال به واسطه نقدینگیِ زیاد به کشور تحمیل شد که تقریبا ۸۱ درصد آن به وسیله تورم ۵ سال اخیر تخلیه شد ولی میزانی که باقی مانده، همچنان در انتظار اقتصاد کشور است.
از تورم زایی نقدینگی هم که عبور کنیم، برای ادامه بحث باید بر روی اثرگذاری نقدینگی بر بازار ارز مقداری توقف کنیم چراکه با جذاب شدن بازار ارز، مقداری از این نقدینگی بسیار زیاد به بازار فوق روانه شد.
عملکرد پولی دولت حسن روحانی که به شکل حبابی به راه خود ادامه می‌داد با کوچک‌ترین ضرباتی از جمله کاهش نرخ سود (که با توجه به پایین بودن تورم، ضروری بود)، اعلام تحریم‌های آمریکا (که انتظارات تورمی را در جامعه افزایش داد) و... به بن‌بست رسید و اقتصاد ایران را در شرایط فعلی قرار داد.
به عبارت دیگر علت العلل این آشفتگی ارزی که ورود نقدینگی بسیار به این بازارهاست، ماحصل بی‌تدبیری‌های دولت در سیاست‌های پولی‌اش می‌باشد.
همان‌طور که ‌اشاره شد؛ نقدینگی که به دلیل ‌اشتباهات پولی این دولت به این حجم رسید و حالا چنین سرنوشتی برای اقتصاد ایران رقم زد، موجب شده تا این سیل سرگردان به بازار ارز، سکه، مسکن و... رفته و در تمام این بازارها افزایش قیمت‌های نجومی ایجاد کند.
در نهایت باید گفت؛ دولت راه را غلط رفته و این نه به خاطر تحریم‌ها، نه به خاطر کاهش سود بانکی و نه به خاطر تثبیت دستوری نرخ ارز بوده است، دولت فقط میوه درخت بی‌انضباطی‌هایش را چیده و باید قبول کند که اصلاح شرایط کنونی تنها به وسیله اصلاح سیاست‌های داخلی‌اش هست، نه برجام اروپایی، نه تک نرخی کردن ارز و نه حتی راه‌اندازی بازار ثانویه.
* سید امیرحسین شکرآبی
فعال دانشجویی و دانشجوی اقتصاد