kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۹۴۱۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۱
تاریخ تمدن اسلامی- ۵۴

علوم اسلامی به اروپا می‌رسد

در قرن 12 کتاب‌های خوارزمی به آلمان راه یافت
محمد بن موسی خوارزمی از مهمترین دانشمندان تاریخ بشریت به شمار آمده، به طوری که جرج سارتن به عنوان پدر تاریخ علم، یک عصر از تاریخ علم را به اسم او نامگذاری کرده است.
خوارزمی کتب و آثاری را در علوم جغرافیا و نجوم تدوین نمود که سیصد سال بعد توسط «آتل هارت» انگلیسی به لاتین ترجمه و در اختیار علمای اروپا قرار گرفت. ولی دو اثر او در ریاضیات، نامش را جاودانی ساختند. یکی از آنها «حل المسائل علمی» برای زندگی عملی تحت عنوان «جبر و مقابله» بود. مترجمی که در قرون وسطی این اثر را برگرداند نیز همان نام عربی را برای آن برگزید و اولین کلمه عنوان کتاب یعنی «الجبر» برای همیشه در ریاضیات تحت عنوان Algebra به جای ماند. دومین اثر خوارزمی که نامش را جاویدان ساخت، همان کتاب «آموزش فن محاسبه» بود که در آن طریقه استفاده از اعداد را می‌آموخت؛ نوشتن اعداد، جمع و تفریق، نصف کردن و دو برابر کردن، ضرب و تقسیم و محاسبات کسری. این کتابچه نیز به اسپانیا برده و در اوایل قرن 12 میلادی به لاتین برگردانده شد. ترجمه عربی آن به لاتین با این جمله آغاز گردید:
«... چنین گفت الگوریتمی (الخوارزمی) بگذار خدا را شکر گوییم، سرور و حامی ما... »
در همان قرن 12 میلادی، اولین رونویس‌های ترجمه شده کتاب ریاضی خوارزمی به سرزمین آلمان نیز راه یافت. قدیمی‌ترین رونویسی که در کتابخانه وین موجود است، به سال 1430 میلادی متعلق است.
پرفسور جیم الخلیلی (استاد دانشگاه ساری انگلستان) نیز می‌گوید:
«... این خوارزمی بود که به اروپاییان که حسابشان را به طور خیلی غیر کارآمد انجام می‌دادند، یاد داد. آنها براساس اعداد رومی حساب می‌کردند و این کار خیلی ناجور بود...»
زمین شناسی و سنگ شناسی در قرن 11 به اروپا رسید
پرفسور فوآد سزگین (مدیر انستیتو و موزه علوم و تمدن اسلامی دانشگاه گوته فرانکفورت) به زمین شناسی و سنگ شناسی هم می‌پردازد که برای اولین بار ویژگی‌ها و خواص آنها در تمدن اسلامی مورد دقت قرار گرفت و سپس از طریق   کتاب‌هایی که دانشمندان اسلامی نوشته بودند، بر اروپاییان تاثیر گذارد. اگرچه متاسفانه بعضا کشفیات یاد شده به نام دانشمندان اروپایی نوشته شد اما بعدا با انتشار و افشای اسناد و مکتوبات مستند، واقعیت روشن گردید. پرفسور سزگین   می‌گوید:
«... قسمتی از صدها کتابی که در دنیای اسلام، حول خواص و ویژگی‌های سنگ‌ها نوشته شده بود، از قرن 11میلادی به بعد، شروع به رسیدن به دست اروپایی‌ها کرد. اهمیت زمین شناسی و تاثیری که این کتابها بر اروپاییان گذاشته‌اند را می‌توانیم در تحقیقانی که خاورشناسان در قرن نوزدهم میلادی انجام داده‌اند، ببینیم. ما نیز با اصل قراردادن این تحقیقات، در کاتالوگ خود سعی کردیم یک نگاه کلی به این موضوع داشته باشیم. می‌خواهم این را بگویم که قسمت مربوط به سنگ‌ها که در دانشنامه شفا توسط ابن سینا نوشته شده بود، از قرن دوازدهم میلادی تا سال 1928 میلادی در اروپا به عنوان اثری از ارسطو شناخته می‌شد. در سال 1928 میلادی یک مورخ تاریخ کیمیاگری به نام «هولمیارد» اثبات کرد که این اثر متعلق به ارسطو نبوده و قسمتی از کتاب شفا ابن سینا است...»
دانش جغرافیای انسانی در قرن نوزدهم به اروپا رسید
بسیاری از علومی که طی قرون میانی و قبل از آن در سرزمین‌های اسلامی پای گرفت و رشد کرد، قرن‌ها طول کشید تا به اروپا برسد. اگرچه جنگ‌های صلیبی و حضور مسلمانان در آندلس و سیسیل، این صدور علم از تمدن اسلامی به اروپا را تسهیل کرد اما جاهلیت حاکم بر اروپا و خرافات رایج در میان به اصطلاح نخبگان جامعه، مانع از ورود علوم و کشفیات و اختراعات جدید می‌شد. پس از رنسانس نیز این ضدیت با علوم به نحو دیگری در میان اروپاییان بروز کرد و به نحوی دشمنی کینه ورزانه با اسلام و مسلمین مانع از آن شد که علوم را از سوی تمدن اسلامی بپذیرند. در نتیجه یا اصلا مانع ورود و بروز آنها شدند و یا اگر نتوانستتد، آن علوم و فنون را به نام خود ثبت کردند تا کسی نفهمد که تمدن و دانشمندان اسلامی باعث و بانی علوم و تکنیک و هنرهای یاد شده بوده‌اند. پروفسور دکتر فواد سزگین، مدیر انستیتو و موزه علوم اسلامی دانشگاه گوته فرانکفورت در این رابطه، علوم جغرافیایی را مثال زده و می‌گوید:
«...مسلمانان در جغرافیای انسانی، در قرون میانی به سطح دانش قرن نوزدهم رسیده بودند. متاسفانه اروپایی‌ها به دلایل نامعلومی کتب جغرافی بزرگ دانشمندان مسلمان را ترجمه نکردند. دلیلش را نمی‌دانم برای همین نیز بحث نخواهم کرد.اروپایی‌ها تنها از قرن هفدهم میلادی به بعد، با بعضی از کتابهای جغرافیایی مسلمانان آشنا شدند. در اروپا تا قرن نوزدهم میلادی هیچ اثری در حوزه جغرافیای انسانی وجود ندارد. این نظر من است و روی این ادعای خود پافشاری می‌کنم. برای چه چنین اثری وجود ندارد؟ به عقیده من چون اروپایی‌ها کتب جغرافیایی مسلمانان را ترجمه نکرده بودند، چنین مفهوم و برداشتی از جغرافیا در ذهن آنها شکل نگرفته بوده است. خلق چنین اثرهایی را بعد از قرن نوزدهم در اروپا می‌توان دید. برای شما مثالی از محمد مقدسی، که یکی از مهم‌ترین عالمان جغرافیای انسانی جهان بوده بزنم. هنگامی که دانشمند آلمانی به نام آلویس‌اشپرنگر، یک نسخه از کتاب «محمد مقدسی» را در هند می‌یابد، به حیرت افتاده و هنگامی که به اروپا باز می‌گردد، با برگزاری کنگره‌ها و کنفرانس‌ها اعلام می‌کند که: «محمد مقدسی، بزرگترین جغرافی دانی است که تاریخ بشریت به خود دیده است.وی جغرافی دانی بود که بسیار سفر کرده و مشاهدات خود را به دقیق‌ترین شکل نوشته و تفسیرمی کرد. ما دراروپا تا قرن نوزدهم میلادی این دانشمند بزرگ را نمی‌شناختیم.»
و) زمانی که هنوز آمریکا وجود نداشت و اروپا در قرون وسطی بود
پروفسور دکتر علی عجب شیرزاده (رئیس‌بخش مركز تحقيقات نجوم و اخترفیزیک دانشکده فیزیک دانشگاه تبریز) درباره جایگاه و پیشرفت علم نجوم در تاریخ تمدن اسلامی و یکی از برجستگان آن به نام «عبدالرحمن صوفی» می‌گوید: «...از دیدگاه اسلام علم نجوم در واقع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.ما می‌دانیم که با در نظر گرفتن گذشته علم نجوم؛ یعنی از قرن سوم هجری قمری، که در آن زمان هنوزآمریکا وجود نداشت و کشورهای اروپایی در قرون وسطا می‌زیستند، ما دانشمندانی همچون غياث الدين جمشيد کاشانی، عبدالرحمن صوفی وسایر علما داشتیم که در چهار شاخه از جمله نجوم، تبحر داشتند و به طوری که ما می‌توانیم کاملاً اذعان بکنیم که علم نجوم در واقع وابسته به ما است و ما در آن سهم زیادی داریم. در حدود هزار سال قبل عبدالرحمن صوفی، کهکشان «آندرومدا» را پیدا می‌کند که در آن زمان کهکشان سلسله می‌نامید، آن را کشف کرده و به این نام نامیده شده، بدون اینکه تلسکوپی وجود داشته باشد...»
عبدالرحمن صوفی آن قدر دقیق و معلوم و مشخص محاسبات نجومی و کشف سحابی‌ها را انجام داد که با آخرین تحقیقات جهان امروز که با جدیدترین وسایل صورت می‌گیرد، برابری می‌کند. نام این دانشمند بزرگ ایرانی را بنام Azof در مدار ۲۲ درجه جنوبی و نصف النهار ۱۳ درجه کره ماه به ثبت رسانیدند. جالب توجه اینکه دانش نجومی امروزه تنها یک نقطه را شایسته نام او ندانسته و ۹ نقطه دیگر را به افتخار این دانشمند ایرانی (الصوفی) برروی کره ماه نامگذاری کردند.
کتاب‌های منجمین مسلمان در اروپا ترجمه شد
اکتشافات و تئوری‌ها و یافته‌های منجمین مسلمان به همین رصدهای شگفت انگیز و ثبت منظومه‌های ستاره‌ای و سحابی‌های کهکشانی پایان نیافت و در حیطه‌های بسیار گسترده دیگر ادامه یافت. الزرقالی (1028-1087 میلادی) در شهر طلیطله (تولدو امروزاسپانیا) ضمن چهارصد و دو مشاهده، اثبات کرد که فاصله خورشید تا زمین که در طول سال در حال تغییر است، در هر شش ماه یک بار یکسان می‌شود. وی این اختلاف فاصله را نیز دقیقا محاسبه کرد. اثر نجومی «الزرقالی» به وسیله «گرهارد فون کرمونا» از زبان عربی به لاتین ترجمه شد و حتی در سال 1530 میلادی، کپرنیکوس از قول او و از قول «البتانی» در کتاب معروف خودش به نام Orbium Coelestium De Ravolutionibus نقل قول کرد. «الزرقالی» این منجم ممتاز از شهر طلیطله اسپانیا که اروپا او را در ردیف معلمان خود برگزیده و به نام «ارزخلی» معروف است، سازنده وسائل نجومی بوده و در این مورد نیز معروفیت دارد.
«اسطرلاب الزرقالی» در نجوم جلب توجه فراوانی کرد و بوسیله «رگیومونتانوس» بسیار مورد ستایش قرار گرفت و آن را به عنوان یک آلت اصیل صفیحه Edlen Instrument Safiha یاد کرد. «رگیومونتانوس» در قرن 15 میلادی، کتاب مجموعه تمرینات آموزشی منتشر کرد که فقط مخصوص دستگاه صفیحه ساخت «الزرقالی» بوده است.