kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۶۴۸۰
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۵
دو یادداشت

نخبگان ادبی و یک نیاز!

  پژمان کریمی

  آشفته بازاری است این فضای مجازی!
بسیاری از افراد، با هر عقیده و مسلک و با هر میزان سوادی و در هر موقعیت شغلی و در هر سنی، صفحه‌ای در شبکه‌ای مجازی دست و پا کرده‌اند.
یکی از ویژگی این صفحات شاید این است که به افراد به شکل دروغین، حس اعتماد به نفس می‌دهد و آنان را وا می‌دارد که در هر زمینه‌ای ولو بی‌ربط اظهار نظر کند.
در این بین کم نیستند بازیگرانی که در دایره نخبگان پنداشته می‌شوند و یا دست کم خود در توهم نخبگی به سر می‌برند اما عوامانه در قامت فرد دانای کل ظاهر می‌شوند.
اینان در سایه شهرت کذایی، حس مهم بودن یافته‌اند و مهم پنداشته می‌شوند و در نتیجه به خود حق می‌دهند؛ بدون تخصص و بدون معیار، در‌باره همه چیز بگویند و نظر دهند و حکم صادر کنند! اینان بدون سندی و مستندی تبرئه می‌نمایند و محکوم و چه بسا مردم را دعوت به آشوب خیابانی نیز می‌کنند. خب! چه باید کرد؟ طبیعتا نمی‌توان کسی را مامور و محکوم به سکوت کرد. آدم‌ها حرف می‌زنند و نظر می‌دهند! اما می‌توان به گونه‌ای دیگر آشفته بازار نظر پراکنی متوهمان مشهور را مدیریت کرد. چرا مدیریت؟ چون هستند افرادی ساده و سطحی که افراد بازیگران مشهور را نخبه و سرمشق می‌پندارند و با هر نظر اینان شکل می‌پذیرند و بی‌اراده رفتار می‌نمایند.
در ساحت هنر و بویژه ادبیات ایران کم نیستند هنرمندان انقلابی و متعهدی که شاید به قدر یک بازیگر درجه چهارم مشهور نباشند اما قلم‌های توانمندی دارند که با حسی درخشان و دلنشین، فطرتها را مخاطب قرار می‌دهند و به مهندسی مقدس عقول می‌پردازند.
این قلم‌ها در فضای مجازی، کم حضور دارند. در نگاه نخست؛ حق هم دارند. فضای مجازی؛ شرم آور است، مملو دروغ است و توهمات و افاضات پوچ! با این حال نباید پروا کرد. اگر صاحب قلمان انقلابی ورود کنند و نخبگی خود را که نخبگی برآمده از ایمان و عقل و تعهد است به رخ بکشند، فضا برای مشهوران عوام - بازیگران بی‌سواد بی‌بهره از دین و به دور از غیرت ملی – تنگ می‌شود و کم کم معنا و تعریف نخبگی تغییر خواهد کرد. نخبگی با شهرت قرین تلقی نمی‌شود، هر گزافه‌ای بی‌پاسخ منطقی و مستدل رها نمی‌گردد و بی‌مایگان بی‌پروای از قضاوت نمی‌تازند و کر وفری به نمایش نمی‌گذارند.
برای قصه‌گوی خوبی‌ها!
فردا 18 تیر، برابر است با سالگرد درگذشت استاد مهدی آذر یزدی. نویسنده‌ای توانا که؛ تمام هم و غم خود را صرف نوشتن برای کودکان کرد و تلاش نمود تا از طریق ادبیات و خاصه؛ ادبیات داستانی مروج اندیشه و فرهنگ اسلامی باشد.
آذر یزدی 30 اثر خود را- به نظم و نثر- در خدمت اندیشه دینی قرار داد تا آنجا که از او به عنوان خادم‌القرآن یاد می‌شود.
این نویسنده ارجمند، روزی قلم خود را در خدمت دین الهی اسلام قرار داد که طاغوت پهلوی فضای عمومی فرهنگی و هنری کشور را رو به لیبرالیسم تعریف کرده بود و در آشفته بازار کتاب، تفکر الحادی و مشرکانه تموج و تفوق داشت و صاحبان این تفکر، در حلقه عنایات دربار قرار می‌گرفتند!
 مهدی آذریزدی بی‌پروا از فضای غالب و تظاهرات شبه روشنفکرانه قلم بدست گرفت و رسالت خود را در حیطه فعالیت در دامنه ادبیات دینی و ملی تعریف کرد.
به گفته ای؛ او تلاش کرد هم مفاهیم دینی را و هم ادبیات ملی و میراث ادبی سرزمینمان را به شکلی ساده و شیرین برای مخاطب خود بازنویسی و بازگویی کند و به یادگار گذارد.
مجموعه هشت جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از آثار مثال زدنی و ماندگار آذر یزدی است که بی‌شک هر کودک و نوجوانی در صورت آشنایی با این کتاب، نمی‌تواند آن را از یاد ببرد.
مهدی آذر یزدی در سال 1388 در سن 87 سالگی از دنیا کوچ کرد و ادبیات ایران را از قلم خود محروم نمود.
باید اذعان نمود که ادبیات ایران همچنان نیازمند حضور و قلم امثال استاد است! نگارنده برآن نیست که قلم‌های متعهد وحرفه‌ای کمیاب‌اند؛ خیر! چنین قلم‌هایی وجود دارند و به برکت انقلاب اسلامی نیز این نوع قلم‌ها همواره در حال فراوان شدن هستند اما نیاز ادبیات ژرف و جدی است!