kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۴۲۹۷
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۲
به بهانه فیلم «به وقت شام»

حاتمی‌کیا یک جریان است




محمد بحرینی
در بهمن 89 آذوقه‌رسانی به مردم سوریه فقط از طریق آسمان ممکن بود و خلبانان ایرانی با در دست گرفتن جان خود در این میدان نقش‌آفرینی تاریخی داشتند. اتفاقی که شاید کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد. فیلم «به وقت شام» فرصت خوبی برای اطلاع‌رسانی پیرامون این واقعه را فراهم می‌آورد. واقعه‌ای که یکی از هزاران جان فشانی و حقایقی است که در مواجهه با سال‌ها حضور داعش و حامیان بین‌المللی آنها در منطقه سخن راندن از آن لازم و ضروری است.
علی که خلبانی جوان و با غیرت است، باید به کشورش برگردد و مأموریت او تمام شده است. اما با دیدن اوضاع بحرانی مردم سوریه از بازگشت به وطن و بازگشت بر بالین همسر پا به ماه خود منصرف شده و علی‌رغم درگیری‌های عاطفی که در این میان برای او روی می‌دهد اوضاع بحرانی منطقه را درک کرده و بر مسایل شخصی خود ترجیح می‌دهد. آن زمان که او بر سر این دو راهی حساس قرار می‌گیرد و می‌گرید صحنه‌هایی دراماتیک و گیرا رقم می‌خورد.
«به وقت شام» فیلمی ست که قهرمان دارد. قهرمان فیلم شهید است و این نکته بسیار حائز اهمیتی است. یکی از اتفاقات تازه سینمای ایران که می‌تواند حرف‌های بسیاری با خود به همراه داشته باشد مسئله شهادت است. بیان و به تصویر کشیدن شهادت در سینما به ویژه در قالب قهرمان داستان سخن از فرهنگ، اندیشه و راهی با خود به همراه می‌آورد. به ویژه که در داستان فیلم «به وقت شام» این شهادت زمانی رقم می‌خورد که پیش از آن قرار است یک حرکت تروریستی و انتحاری اتفاق بیفتد. با درایت و تلاش علی، قهرمان قصه، این ماجرا به یک حرکت شهادت طلبانه برای نجات جان کودکانی که قرار است قربانی یک عملیات انتحاری باشند بدل می‌شود. این گونه از روایت قصه در دل خود مقایسه‌ای دارد میان حرکت استشهادی با حرکت انتحاری. این نوع مقایسه میان دو عقیده را در جای جای فیلم به وقت شام می‌بینیم. مثلاً در جایی از فیلم شاهدیم که مباحثه‌ای میان ایرانیان و داعشیان صورت می‌گیرد که هر دو با آیات قرآن با یکدیگر بحث می‌کنند. فیلم به خوبی می‌فهماند که تفاسیر متعدد از آیات قرآن و نبود شاخص چگونه می‌تواند تا جایی پیش رود که انسان‌ها را مقابل یکدیگر قرار دهد. در جایی از فیلم داعشیان مردم را سپر بلای خود می‌کنند تا بتوانند با دشمن خود مبارزه کنند. اما در انتهای فیلم شاهد شهادت طلبی قهرمان ایرانی فیلم برای نجات جان مردم هستیم. این نیز یکی دیگر از مقایسه‌هایی است که فیلم انجام می‌دهد؛ میان دو گروه که یکی مردم را سپر بلای خود می‌پندارد و دیگری خود را سپر بلای مردم. بن‌بست زن داعشی از لحاظ روحی و اعتقادی و در مقابل، رستگاری، امید و آینده روشن رزمنده ایرانی مقایسه و تقابل دیگری است که فیلم به خوبی نشان می‌دهد.
پرداختن به موضوع داعش از طرفی شجاعت فیلمساز را می‌رساند که علیرغم فحاشی‌های یاوه‌گویان، با قدرت به وظیفه تاریخی خود عمل می‌کند و اثر ماندگار دیگری را برای سینمای ایران می‌آفریند. سازندگان فیلم‌های ضد ملی و بی‌قهرمان در این مواقع بیش از همه به نطق می‌آیند و فحاشی و اعتراض سر می‌دهند. زمانی ساخت یک فیلم دارای قهرمان ممکن است که فیلمساز خود، یک قهرمان باشد. این گونه می‌شود که در عرصه هنر نیز حماسه پدید می‌آید.
از نکات دیگر فیلم می‌توان به آشنا کردن مخاطب با برخی از حقایق و عقاید داعشیان‌اشاره کرد. در بخشی از فیلم مخاطب با تمایز عناصر تبلیغی و جهادی در میان داعشیان آشنا می‌شود. در بخشی نیز حضور زنان داعشی و نقش آنان را شاهد هستیم. بچه شیرهای خلافت که کودکانی هستند که از همان سنین کودکی روی ذهن و عقاید آنها کار می‌شود و با قساوت و خون خواری از ابتدا تربیت می‌شوند نکته دیگری است که در فیلم بیان می‌شود. تمایل داعش برای تأثیرگذار بودن در دنیا و نمایش این تأثیرگذاری از طریق فیلمبرداری زنده از اعمال خود نیز از دیگر پرداخت‌های فیلم است.
نکته دیگر آن است که حاتمی‌کیا علاوه‌بر قهرمان بودن، یک جریان است. جریانی در هنر و فرهنگ این سرزمین. مخالفت‌ها و فحاشی‌ها علیه حاتمی‌کیا نه به خاطر یک شخص و بلکه به دلیل طلایه داری او در یک جریان فرهنگی و اعتقادی است که یک نمود آن در عرصه هنر و سینماست. حاتمی‌کیا توانسته جریانی قدرتمند و مانا در سینمای ایران رقم بزند و متخصصین متعهد بسیاری را در این بین تربیت کند. امروز شعیبی‌ها و شیخ طادی‌ها و دیگران که روزی از عوامل فیلم‌های حاتمی‌کیا بوده اند، هر کدام تبدیل به فیلم سازان توانمندی شده‌اند. یکی از نکات بسیار قابل توجه و با ارزش این است که حاتمی‌کیا در میانه این راه پر از راهزن، سستی و یا حتی تغییر جهت از خود نشان نداده است و همواره مهم‌ترین مسایل روز انقلاب و کشور و مردم را انتخاب کرده و اثری ماندگار و پربار را خلق کرده است.
 در این میان ناراحتی افراد ضد میهن امری بدیهی و اجتناب‌ناپذیر است. باید توجه داشت که نیازی به پاسخ دادن به همه نقد‌ها نیست. چرا که بعضی از نقدها در حد و اندازه صرف زمان و پاسخ گویی نیستند. اگر چه برخی از این قبیل حرف‌ها عنوان مناسب تری می‌طلبد تا نقد.