در یادداشت اختصاصی برای کیهان
رودنی شکسپیر: اوضاع جهان شکننده است، وقوع جنگ را محتمل میدانم
دروغ شاخدار آمریکا و متحدان آن درباره حمله شیمیایی بشار اسد به دوما هم بر ملا شد. کودک سوری که در ویدئوهای ساختگی «کلاه سفیدها» به عنوان قربانی حملههای شیمیایی دوما، نشان داده شده بود به همراه پدرش جزئیات این فیلمهای ساختگی را فاش کرد. وی تصریح کرد به عنوان یکی از قربانیان حملات نمایشی شیمیایی روی سرش آب ریختند و روی تختهای بیمارستان قرار دادند . دروغ گوییهای مکرر آمریکا هر چند از طبیعت این رژیم ناشی میشود اما با این وجود ما را بر آن داشت تا اطلاعاتی از انگیزهها و اهداف آمریکا و متحدانش از این جنگافروزیها و دروغ پردازیها کسب کنیم. «پروفسور رودني شکسپير» فارغالتحصيل دانشگاه کمبريج انگليس، اقتصاددان، استاد دانشگاه، مولف کتابها و رسالههاي علمي- دانشگاهي در زمينه اقتصاد و سیاست است. وي نخستين کتاب اقتصادي خود را در سال 1976 منتشر کرد. «شکسپير» مولف چندين رساله معتبر و مطرح در زمينه تئوري اقتصادهاي دوگانه و از منتقدين هر دو نوع نظام کاپيتاليستي و سوسياليستي به شمار ميرود. یادداشت اختصاصی وی برای کیهان را در ادامه میخوانیم:
شرایط کنونی در منطقه خاورمیانه در یک نقطه عطف قرار دارد. شرایط حساسی که اگر مردم جهان و بخصوص منطقه آن را درک نکنند میتواند وضعیت منطقه را از وضع کنونی نیز بدتر کند و به مسیر نابودی هدایت نماید. به دلیل فشار و بحرانهای اقتصادی که جهان از سال 2008 با آن دست بهگریبان شده، نخبگان سیاسی و اقتصادی جهان به شدت از وضعیت موجود وحشت زده شده و برای خارج شدن از این شرایط حاضر شدهاند تا دست به هر جنایتی بزنند. به خاطر داشته باشید بر اساس تفکر غربی هنگامی که همه راه کارها بینتیجه بماند و نتواند وضعیت نابسامان را بهبود ببخشد ، دم دستترین اقدام به راه انداختن یک جنگ است . بله یک جنگ تمام عیار، حال میتواند این جنگ از جنس اقتصادی باشد که به عنوان مثال تقابل واشنگتن با چین از همین دسته و گروه است. اما همین دسته از جنگهای اقتصادی میتواند به یک رویارویی نظامی نیز منجر شود. علیالخصوص که رابطه چین و آمریکا بر سر تایوان نیز بسیار شکننده شده و همینطور اوضاع در کره شمالی نیز بسیار شکننده است و تمام شواهد این فکر را در ذهن متبادر میکند که وقوع یک جنگ اصلا دور از ذهن نیست.
این نمونهای که بیان شد به علاوه آتشی که آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه به پا کردهاند و سایر نمونهها یک علت مشترک دارد و آن «جنگ طلبان صهیونیست» هستند که بر طبل جنگ میکوبند تا فرصت مناسب را برای توسعه سرزمینی اسراییلی فراهم کنند . افرادی نظیر جان بولتون، نیکی هیلی و خود ترامپ از جمله این افراد هستند.
به همین دلیل است که غرب یا بهتر بگوییم اربابان صهیونیستی که غرب را در مشتهای خود دارند یک نمونهای از برخورد سخن و خشن با تمام ملتهای مقاوم را از خود نشان میدهند. آنها طاقت دیدن ملتها و دولتهایی را که با توسعه اسراییل مخالفند ندارند. کشورهایی نظیر عراق و سوریه از آن دسته هستند که آمریکا به دنبال تغییرات ساختاری در آن هستند. اما از همه مهمتر، اسراییل و آمریکا به دنبال تضعیف و شکست ایران به عنوان یک کشور سردمدار در مبارزه هستند. نظامی که اتفاقا تا بحال به کشوری حمله نکرده است و وضعیتی دموکراتیک دارد. ایران کشوری مستقل است که در برابر سایر رژیمهای فسادزده اتوکرات(مستبد) منطقه فرق میکند. رژیمهایی که متحدان اصلی غرب به شمار میروند و همچنان از کشتار و سر بریدنهای مردم مظلوم منطقه حمایت میکنند به امید آنکه پرچمهای سیاه داعش را مجددا بر افراشته شده در خیابانهای دمشق ببینند.
متاسفانه غربیها با خیال راحت و به روش آسانی به جنایات خود مشغول میشوند چرا که عمده رسانههای جهان را در اختیار دارند و دولتهای جهان را با پولهای کلان خود مجبور به سکوت کردهاند تا راحتتر بتوانند دروغهای خود را فریاد بزنند. حمله بشار به مردم خود در دوما نیز از همان دسته دروغ هاست که غرب قصد داشت به واسطه آن افکار عمومی را منحرف کنند. در این مورد اما هنگامی که دروغ آنها بر ملا شد، آنها یک سیاست جدید را در پیش گرفتند و آن اینکه دروغهای بیشتری را بگویند، چراکه آنها نمیخواهند دنیا حقیقت را بداند چون منافع خود را در آنصورت در خطر خواهند دید. بنابراین به نظر میرسد که اوضاع بدتر نیز بشود.