اخبار ویژه
این که گفتید «برجام بدون آمریکا» دقیقا یعنی چی؟!
«تز برجام بدون آمریکا یعنی اینکه هنوز برخی انتظار معجزه از آن را دارند. این تز یک فرصتسوزی جدید است. این فرصتسوزی، اجرای اقتصاد مقاومتی و استفاده از ظرفیتهای عظیم کشور را معطل گذاشته است و روزبهروز هزینه برجام را افزایش میدهد و به ملت ایران تحمیل میکند.»
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: سخنگوی محترم وزارت خارجه خبر داد؛ «در هیئت نظارت بر برجام طرحهای مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی مطرح بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست.»
برجام بدون آمریکا یعنی چه؟ چه فایدهای به این پیمان که یک طرف همه تعهدات خود را عمل کرده و طرف دیگر به هیچیک از تعهدات خود عمل نکرده، مترتب است؟ اصلا طرف اصلی ما در مذاکرات 5+1 چه دولتی بود؟ ما که با روسها و چینیها مسئلهای نداشتیم. ما با اروپاییها چه اختلافی داشتیم؟ این ترفند دیپلماتیک آمریکا بود که آنها را به بهانههای مختلف همراه خود کرده بود تا بگوید مسئله ایران و آمریکا نیست، مسئله اختلاف جامعه جهانی با ایران است که آمریکا هم یکی از آنهاست. در خلال مذاکرات برای جهانیان مکشوف شد که آتشبیار اصلی معرکه، آمریکاست که بیش از سه دهه است به دلیل اینکه دستش از غارت منابع ملت ایران قطع شده، هر روز در پی تحکیم تحریمهای سیاسی و اقتصادی است و زیرساختهای آن را طی سالهای مدیدی سامان داده و به هیچ قیمت حاضر به از بین بردن آن نیست.
آمریکا، روسها، چینیها و نیز اروپا را به بهانه ساخت بمب اتمی در ایران بازی داد تا به خصومتورزی خود مشروعیت ببخشد. لذا مرکز تصمیمگیری و تصمیمسازی تحریمها در آمریکا و در خزانهداری این کشور است و آنجا پخت و پز میشود.
غفلت دستگاه دیپلماسی کشور از مقاصد شوم دولت آمریکا و سادهلوحی آنها از درک فلسفه دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران، ما را به کام معاهدهای برد که به اعتراف مقامات اقتصادی و نیز دیپلماسی کشورمان دستاوردی جز هیچ نداشت!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی یک طرف به تعهدات خود عمل نکند و طرف ایرانی بدون هیچ دستاوردی همچنان به اجرای تعهدات برجامی متعهد بماند و آنها را بدون چون و چرا اجرا کند!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی تحریمها نه تنها باقی بماند بلکه تحریمهای شکنندهتری به بهانههای مختلف از جمله قدرت موشکی ایران و نفوذ منطقهای وضع شود!
برجام بدون آمریکا یعنی باز گذاشتن دست آمریکا در جنگ اقتصادی و تک در منطقه ارزی کشور، بدون گرفتن پاسخ و پاتک متقابل ایران!
عدم واکنش معقول و حکیمانه از سوی دولت در برابر بدعهدیهای آمریکا و نقض برجام، آمریکاییها را روز به روز گستاختر میکند.
اگر به فکر مقابله به مثل در حوزههای دیپلماتیک و حتی نظامی نباشیم، عزم دشمن را در نقض عهد برجام و توطئههای جدید مصممتر میکنیم.
برخورد منفعلانه دولت، آمریکاییها را در مسیری که تعیین کردند مصممتر میکند. فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامهنگاریهای بیحاصل و انتقاد لفظی به رفتار آمریکا، وهن ملت ایران و تخطئه عزت ملی است.
آنها که مدعی بودند به زبان دیپلماسی مسلط هستند و سخن گفتن با کدخدا را میدانند، امروز چگونه از «برجام بدون آمریکا» سخن میگویند؟ آنها که فکر میکردند رئیس جمهور آمریکا فردی مؤدب و باهوش است و رفتند برجام را بدون هیچ دستاوردی امضاء کردند، امروز چگونه میخواهند با رئیس جمهوری فاسد، فاسق و بیادب که هیچ آداب و قوانین جهانی را رعایت نمیکند و از کمترین هوش سیاسی هم برخوردار نیست، برجام را مدیریت کنند؟
مشاور وزیر: تجربه نداشتیم که به آمریکا اعتماد کردیم
یک روزنامه اصلاحطلب از قول مشاور وزیر راه درباره مانع اصلی خرید هواپیما نوشت: تجربه نداشتیم و مذاکرات به مشکل خورد.
درحالیکه تا همین یک سال پیش، مدیران دولتی برای خرید هواپیما مانور میدادند و با هواپیمای نمایشی عکس یادگاری میگرفتند، روزنامه شرق در گزارشی نوشت: یکی از مهمترین مسایلی که در زمان مذاکرات هستهای ایران مورد تاکید مذاکرهکنندگان ایرانی بود، موضوع خرید هواپیما برای ناوگان حملونقل هوایی بود که به پشتوانه مذاکرات توانست از مجوزهای اوفک، جان سالم به در ببرد و مجوز خرید 200 هواپیما برای ایران از بویینگ، ایرباس و ایتیآر تا مهلت 2020 ازسوی اوفک صادر شود. ترامپ برای آنکه نه بدعهدی کرده باشد و نه از خواستههای خود برای اعمال فشار بر ایران دست بکشد، راه ترساندن سرمایهگذاران برای همکاری با ایران را در پیش گرفت و بر همین اساس بود که تقریبا تمامی مبادلات بانکی و مالی ایران با بانکهای جهانی تحتالشعاع قرار گرفته و به حالت تعلیق درآمد؛ همان موضوعی که بارها ازسوی کارشناسان در قامت نبود یک فرد مذاکرهکننده آشنا به مسائل مالی و اقتصادی در تیم مذاکرهکننده مطرح شده بود.
چالش فاینانس برای خرید هواپیماهای ایرانی و نبود تضمین دولتی برای این هواپیماها، سبب شد تا از مشاور وزیر راه درباره چرایی اشکال در روند مذاکرات فاینانس بپرسم. غلامرضا سلامی در پاسخ، به نکته مهمی اشاره میکند؛ «از آنجاکه در ایران تجربه زیادی در این زمینه وجود نداشته و دولت هم قرار نیست تامین فاینانس را تضمین کند و بناست ایرانایر، فاینانسها را تضمین کند. کمی با مشکل روبهرو شدهایم.» فاینانس یکی از مواردی بود که بارها ازسوی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده شده بود. نکته اینجاست که اعتماد و بیدقتی در روند مذاکراتی از این دست، مانند همان سنگی میماند که وقتی در چاه افتاد، بیرون آوردن آن دیگر کار سادهای نیست.
(چرا دولت این فاینانسها را تضمین نمیکند؟)
از ابتدا قرار نبود که دولت فاینانسها را تضمین کند. وزیر راه معتقد است که تمام اعتباراتی که قرار است خارجیها در ایران داشته باشند، باید با پیشتوانه و اعتبار شرکتهای زیرمجموعه دولت باشد و نه خود دولت.
روحانی چرا درباره سپاه این قدر متناقض موضع میگیرد؟
مرور سخنان روحانی درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نوعی حرکت زیگزاگ و متناقض حکایت میکند.
روحانی اخیراً روز ارتش را بهانهای برای کنایهگویی به سپاه و اتهامپراکنی قرار داد؛ هر چند که با پاسخ صریح و قاطع فرمانده ارتش مواجه شد.
طعنهگویی و اتهامپراکنیهایی از این دست آن هم در حالی که سپاه به خاطر نشان دادن ضرب شصت به دشمنان، در سیبل تحریم و تخریب و تبلیغات منفی قرار دارد، سؤال برانگیز است. عجیب این که روحانی 19 مهر 96 در جلسه هیئت دولت گفته بود: سپاه، محبوب مردم ایران و منطقه است. 2 مرداد 96 نیز در دیدار فرماندهان ارشد سپاه تصریح کرد: وحدت همه نیروها و نهادها برای تحقق رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و خدمت به مردم ضروری است.
روحانی در عین حال اول تیر 96 در ضیافت افطار با فعالان اقتصادی مدعی شد «از آن دولتی که تفنگ نداشت، میترسیدند، چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند و این در حالی بود که وی 25 شهریور 92 در جمع فرماندهان سپاه گفته بود: شایعاتی را که راجع به سپاه مطرح میشود اصلاً قبول ندارم؛ میخواهند سپاه را رقیب مردم قرار دهند؛ سپاه باید وارد عمل شود و سه - چهار پروژه بزرگ ملی را برعهده بگیرد، سپاه باید آستین را بالا بزند و بخشی از بار دولت را بر دوش بگیرد.
آرمان: بدون تغییر سیاست دولت نمیتوانیم انتظار رونق اقتصادی داشته باشیم
یک روزنامه حامی دولت میگوید: در سال 97 انتظار رونق اقتصادی نداریم.
در حالی که آقای روحانی از آخرین اظهارات خود مجددا از رشد و رونق اقتصادی در سال 96 و 97 خبر داده، روزنامه آرمان نوشت: سال 96 امید داشتیم که دولت دوازدهم با وجود کسب تجربیاتی که در دوره اول داشت و تغییری که در بخشی از حوزههای اقتصادی صورت داد، یک نظام برنامهریزی اقتصادی منطبق با شرایط بینالمللی و اقتصاد داخلی را ارائه دهد که چنین چیزی تحقق پیدا نکرد. در واقع در سال 96 به طور مشخص شرایط اقتصادی در تنگنای بیشتری قرار گرفت و هیچگونه برنامه جدیدی هم ارائه نشد و حتی لوایح اقتصادی هم مطرح نشد.
لوایحی که انتظار داشتیم ارائه شود؛ مثل لایحه نظام بانکداری که سالهاست دولتها دم از اصلاح آن میزنند اما کاری موثر واقع نشده و به سالهای بعد موکول شده است. بحث عدم تعیین تکلیف نرخ ارز به عنوان یکی از سیاستگذاریهای پایهای است که میتواند هم برای سرمایهگذاری داخلی و هم برای سرمایهگذاری خارجی علامت روشنی باشد، متاسفانه در ماههای پایانی سال آشفتهتر شد و سرمایهگذاران را به تردید جدی واداشت که آیا برای سرمایهگذاری اقدام کنند یا خیر. متاسفانه در حوزه اقتصاد مسائل و مشکلات حتی توسط خود دولت هم مطرح میشود مثل اینکه مردم باید اصلاح کنند!
در صورتی که مردم به مسائل و مشکلات اقتصادی واقفند و فعالان اقتصادی مشکلات واحدهای صنعتی و تولیدی را میدانند و انتظار است که دولت اقدام جدی را صورت دهد.
نکته دیگری که بر پایه هم اقتصاد مقاومتی طرح مساله شده بود و هم اقتصاد بینالملل که سالیان سال است، صحبت آن میشود ولی اقدام اجرایی و عملیاتی جدی صورت نمیگیرد، بحث صادرات است. در سال 96 تهی از یک حرکت جدی برای حمایت از صادرکنندگان بودیم. حمایت از صادرکنندگان به مفهوم افزایش نرخ ارز نیست. چرا که هر زمانی که نرخ ارز افزایش پیدا کرده برخلاف آنچه بیان میشود، صادرات ما افزایش پیدا نکرده و تنها به وجود آورنده رانت است. در حوزه ارز همانطور که اشاره شد، باز هم بدون سیاستگذاری نوین باقی ماند. همان سیاستهای سالهای گذشته اجرا شد. در صورتی که ارز مقولهای است که در اختیار دولت است و بازاری به نام بازار ارز نداریم که انتظار داشته باشیم بازار قیمت ارز را را اصلاح کند. بلکه این بانک مرکزی و دولت است که به صورت انحصاری ارز را در اختیار دارد. بنابراین هر اتفاقی که بر سر ارز بیاید قطعا دولت میتواند مقصر تلقی شود و میتواند نشاندهنده کوتاهی دولت در حوزه سیاستهای ارزی باشد. در واقع ما در حوزه اقتصاد بیشتر به حرف بسنده کردیم. صندوقهای بازنشستگی که تامینکننده منافع افراد شاغل است، جای نگرانی دارند. شاغلینی که با نگاه به گذشته، شاهد عقبگرد به لحاظ معیشتی و دریافت حقوق هستند، رضایتمندی را نیز از دست میدهند. صندوقهای بازنشستگی مقولهای است که بدون ترمیم و اصلاح با کل مشکلاتش به سال 97 موکول میشود. بنابراین زمینههای برشمرده شده، در سال 97 هم پرونده مفتوحی خواهد داشت و امیدواریم شرایط خاص دیگری در حوزه اقتصاد به وجود نیاید که مشکلات اقتصادی ملی را افزون کند.
بنابراین در سال 97 نمیتوانیم انتظار رونق اقتصادی داشته باشیم مگر اینکه دولت سیاست خود را کلا تغییر دهد.
دعوت دولت آمریکا به کارشکنی در انتخابات عراق و لبنان
یک روزنامه آمریکایی نسبت به نتایج انتخابات عراق و لبنان ابراز نگرانی کرد و خواستار کارشکنی در این زمینه شد.
واشنگتن اگزمینر مینویسد: آمریکا باید جلوی دموکراسیهای غیرلیبرال در خاورمیانه را بگیرد چرا که پیشبینی میشود حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق در انتخاباتهای پیشرو در کشورهای خود پیروز شوند.
در این تحلیل که به قلم کلیف اسمیت، مدیر پروژه همایش خاورمیانه در مؤسسه واشنگتن منتشر شد آمده است: «لبنان و عراق در حالی درگیر انتخابات پیشرو هستند که بسیاری از تحلیلگران بیم آن دارند، نتیجه این دو انتخابات به نفع دو گروه تروریستی(!) حزبالله در لبنان و نیروهای شبه نظامی حشدالشعبی مورد حمایت ایران در عراق ختم شود.
برگزاری این دو انتخابات بار دیگر سؤالات قدیمی را درباره نحوه گسترش دموکراسی در خاورمیانه به ذهن متبادر میکند و اینکه آمریکا برای ارتقای دموکراسی در این منطقه از جهان باید چه نقشی بازی کند. سؤالاتی از قبیل اینکه آیا تحقق دموکراسی در خاورمیانه امکانپذیر است؟ آیا این دموکراسی به پیروزی تندروها در این کشورها میانجامد؟
جای تأسف است که آمریکا درگذشته نیز فعالیت چندانی برای حمایت از مقامات لیبرال دموکرات منطقه انجام نداده است و حتی آمادگی آنرا نداشته تا به نام دموکراسی حتی از بازیگران غیرلیبرال منطقه نیز استفاده کند، به طور مثال همانگونه که زلما خلیلزاد، سفیر وقت آمریکا در بغداد در خاطرات خود از اولین انتخابات سال 2005 در عراق تعریف میکرد او بارها به شدت نسبت به اقدامات حکومت ایران برای تخصیص مقدار قابل توجهی از منابع برای حمایت از گروههای شیعی غیر رسمی و فرقهای عراق، اعتراض کرد.
این در حالی بود که سیاستمداران آمریکایی در آن ایام صرفاً نگران آن بودند که نکند دیگران فکر کنند آمریکا در سیاست داخلی عراق دخالت میکند، لذا به خواسته خلیلزاد توجه نکرده و پافشاریهای او برای حمایت از شخصیتهای دموکرات واقعی عراق را نیز نادیده گرفتند، به همین دلیل هم بود که او بعدها بارها تلاش کرد ثابت کند که علت بیثباتی عراق همین اشتباه دولت وقت آمریکا بوده و سرانجام حتی به خروج آمریکاییها از آن کشور انجامید.
بنابراین باید گفت که آمریکا باید در موارد مختلفی از جمله در اتخاذ روشهای مقابله با کشورها و کسب اطلاعات ناقص از سیاستهای داخلی یک کشور که معمولاً به حمایت منفی از آن میانجامد، تجدیدنظر و تغییراتی ایجاد کند.
صرف نظر از روشی که برای انتخاباتهای عراق و لبنان در پیش میگیریم، حداقل باید بدانیم که نفع اصلی آمریکا در این منطقه در تحقق دموکراسی از نوع لیبرال است، پس سیاستهای ما (آمریکا) نیز باید در راستای همین نوع از دموکراسی باشد نه اینکه بگذاریم دولتهای خودکامه و غیردموکراتیک بخواهند از راههای دموکراتیک به قدرت برسند(!)
عارف توان اجرایی ندارد محسن هاشمی هم صلاح نیست شهردار شود
عضو اصلاحطلب مجلس ششم، انتخاب نجفی برای شهرداری تهران و سپس استعفای وی را اشتباه خواند.
مهدی آیتی در پاسخ این سؤال روزنامه آرمان که انتخاب آقای نجفی تا چه اندازه درست بود؟ گفت: «برای شهرداری تهران یک فرد قوی، جوان، فعال و آماده به کار لازم است. امیدوارم شورای پنجم دچار اشتباه نشود. این مهم است که شورا به سمت شایستهسالاری برود و گزینه اصلح را انتخاب کند. ما امروز شدیداً نیاز داریم که پایتخت 12 میلیونی جمهوری اسلامی را به دست توانای شهرداری بدهیم که چه به لحاظ بینش سیاسی چه به لحاظ دانش شهرسازی و چه به لحاظ مسائل علوم اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل اقتصادی و در همه جنبهها توانایی لازم داشته باشد و کارنامه درخشانی از گذشته داشته باشد؛ یعنی در جاهایی که قبلا بوده امتحان خود را به خوبی داده باشد و از مراحل مختلف کارهای مدیریتی اجرایی و فنی عبور کرده باشد. ما نمیتوانیم کسی را به عنوان شهردار تهران انتخاب کنیم که یا به لحاظ جسمی توانایی لازم نداشته باشد یا روحیه و دانش و مدیریت این کار را نداشته باشد.
وی درباره شایستگی محمدرضا عارف برای شهرداری نیز گفت: آقای عارف مدیر اجرایی خوبی نیست و در جاهایی که در دولت اصلاحات خدمت کرده است، در دورههای مدیریتی کارنامهای خیلی قوی نداشته است و حتی در فراکسیون امید هم دیده میشود که میتوانست مدیریت قدرتمندانهتری بر فراکسیون امید داشته باشد. از این جهت آقای محسن هاشمی را مناسب نمیدانم که رفتن ایشان از شورا باعث کم شدن یک اصلاحطلب و تحولخواه از اعضای شورا میشود و در این صورت آقای چمران وارد میشود. شورای پنجم به هیچ وجه نباید اجازه دهد آقای چمران وارد شورا شود چون وی سابقه خوبی در دورههای گذشته در شورا نداشته است.
وی افزود: باید با صراحت گفت که اگر شورای پنجم یک نفر را از بین خودشان برای شهرداری انتخاب کند، چون در این صورت به اجبار جایگاه خالی شده به آقای چمران تقدیم میشود توصیه اکید میکنم که اگر شورای شهر آقای هاشمی را به عنوان شهردار انتخاب کند تا جای خالی ایشان دودستی به آقای چمران تقدیم شود، یک اشتباه تاریخی بزرگ و گناهی نابخشودنی خواهد بود.