kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۱۲۶
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۳:۱۵
گزارش خبری تحلیلی کیهان از راه‌های مقابله با جنگ ارزی دشمن

پیمان‌های مشترک پولی باطل‌السحر وابستگی به دلار

از چند ماه قبل که ماجرای افزایش پلکانی قیمت دلار آغاز شد تا همین چند روز پیش که به رکورد بی‌سابقه و تاریخی 6 هزار و 300 تومان رسید، روز به روز ثروت مردم کمتر شد و ارزش پول ملی افت کرد. اکنون دولت با بخشنامه دلار 4200 تومانی کوشیده آرامش را به بازار برگرداند، اما همه می‌دانند که این روش، راه‌حلی مقطعی و مسکن درد مزمن وابستگی به دلار است و با هر تکانه بین‌المللی و بازی و ‌ترفند دشمن، باید منتظر تکرار فاجعه‌بار بی‌ارزشی پول ملی باشیم.




با اطمینان می‌توان گفت که لااقل بخشی از مسئولان دولتی، اعتقاد به جنگ ارزی که آمریکایی‌ها سالهاست علیه ما طراحی کرده‌اند ندارند و چون اعتقاد ندارند، طبیعتا آرایش جنگی نمی‌گیرند و روزگار را به خوشی و آرامی می‌گذرانند! اما دو سال قبل بود که رهبر عزیز انقلاب گفتند: «اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده‌اند و برای آنها الگو خواهند شد.»
اکنون ببینیم آیا مسئولان برای شکستن ارزش و آقایی دلار کاری کرده‌اند!؟ اینکه مسئولی بگوید ما دلار را از مبادلاتمان حذف و یورو را جایگزین آن می‌کنیم، راه‌حلی عاقلانه و به معنی عمل به فرمان رهبری است یا یک نمایش سیاسی و بی‌اثر!؟
در شرایط دشمنی آشکار آمریکا و اروپا با ما و در شرایط تشدید تحریم‌ها، بهترین راه برای نیل به این هدف، پیگیری و انعقاد فوری«پیمان‌های پولی مشترک» است. پیمان‌های دو و چندجانبه‌ای که سال‌هاست در جهان جاری و ساری است. در این باره بیشتر بخوانید:
دلار، پول واحد بین‌المللی!
در ابتدا باید بدانیم که چرا دلار پول واحد بین‌المللی شد و چگونه دست و پای همه کشور‌های جهان در این تار گرفتار شدند!؟ پس از جنگ‌جهانی دوم، با هدف بازسازی اقتصادی، تعیین سازوکار مالی جهانی و مهم‌تر از همه، کاهش احتمال بروز مجدد جنگ کنفرانسی با حضور 730 نماینده از 44 کشور جهان به نام «برتن وودز» تشکیل شد. در این کنفرانس، با اصرار آمریکا (که قدرت پیروز جنگ بود و سرمایه‌ای هنگفت در اختیار داشت) دلار به عنوان پول معتبر تجارت بین کشورها پذیرفته شد. آن زمان آمریکایی‌ها متعهد شدند طلا را به عنوان پشتوانه‌ای برای انتشار دلار قرار داده و هر اونس طلا معادل 35 دلار باشد، اما در سال 1971، این تعهد خود را ملغی کردند!
از آن زمان تجار کشورها برای مبادلات اقتصادی نیاز به دلار پیدا کردند. تقاضای مبادلاتی دلار باعث شد آمریکا بدون هیچ فعالیت مفید اقتصادی پول منتشر کرده و کالاهای مورد نیاز خود را وارد کند. اما این تنها یک منفعت بود! منفعت مهم دیگری که اغلب از نظرها پنهان می‌ماند این است که تقاضای بین‌المللی دلار به آمریکا این امکان را داد که بتواند گردش مالی بین کشورها را به صورت جزئی ببیند و متناسب با آن برنامه‌ریزی کند. این دو ویژگی تدریجا آمریکا را به بازیگر مسلط در نظام پرداخت بین‌المللی تبدیل کرد به نحوی که اکنون آمریکا با اسلحه دلار، تبدیل به بانک مرکزی جهان شده و روزانه میلیاردها تراکنش به ارزش میلیاردها دلار، ابزار مهم تاثیرگذاری آن کشور بر مناسبات جهانی شده است.
جهان به دنبال نسخه جایگزین
آنچه به اختصار شرح داده شد باعث شد تا جهانیان به‌تدریج به فکر جایگزین باشند. یک راه جایگزین، ایجاد ناحیه مشترک پولی بود که نمونه بارز آن اتحادیه اروپا است که در آن، کشورها ارزهای خود را کنار گذاشته و از یک پول واحد جدید استفاده کردند. این روش چند عامل مهم دارد از جمله همسایگی و هم‌سطحی اقتصادی که عملا این آخری، راه را برای تکرار تجربه اتحادیه اروپا بسیار سخت و تا حدی غیرممکن کرد.
بعد از آن تجربه، از حدود 20 سال قبل، ایده پیمان پولی دو (یا چند) جانبه شکل گرفت. در این روش دو کشور به جای یک پول واحد، از پول‌های یکدیگر برای تسویه تجاری استفاده می‌کنند
واقعا دلار حذف می‌شود!؟
اگر بین دو کشور، پیمان پولی مشترکی منعقد شود، تبادل ارزهای واسط مانند دلار در تجارت فی‌مابین کاهش یافته و از پول خودشان استفاده می‌کنند. چگونه؟ بانک مرکزی کشورهای طرف قرارداد، ارزش پول کشور اول به دوم را محاسبه می‌کنند. سپس کشور اول، یک حساب بانکی در بانک مرکزی کشور ب افتتاح می‌کند. طبیعتا پول موجود در این حساب، همان پول کشور ب است اما صاحب حساب یعنی کشور الف مالک آن پول است. کشور ب هم متقابلا حسابی به شرح پیش‌گفته در کشور الف باز می‌کند. بعد از اینکه پشتوانه کافی در بانک مرکزی دو کشور به‌عنوان سپرده ایجاد شد، بانک تجاری مشترک دو کشور آغاز به کار می‌کند. از اینجا به بعد، تجار کشور الف، با پرداخت پول کشور خودشان به بانک مشترک، از کشور ب خرید می‌کنند و بازرگانان کشور ب هم با پرداخت پول خودشان به بانک عامل، از کشور الف خرید خواهند کرد. این مبلغ کجا تهاتر خواهد شد؟ این مبلغ از حساب کشور ب نزد بانک مرکزی کشور الف کسر و به‌حساب او نزد کشور ب اضافه خواهد شد. روشن است که پس از این عملیات، بانک مرکزی کشور الف، پول کالا را به بازرگان هم‌وطنش خواهد داد و او هرگز رنگ پول کشور ب را هم نمی‌بیند. یعنی تهاتر و تبدیل ارزها به‌صورت کامل توسط بانک‌های مرکزی انجام خواهد شد. پس از دوره‌هایی معین، دو کشور به موعد تسویه‌حساب می‌رسند.در این مرحله بانک مرکزی دو کشور الف و ب با رد و بدل کردن دارایی‌های ارزشمند و مورد توافق طرفین مثل طلا و... حساب یک دوره را صفر کرده و به دوره بعد می‌روند. می‌بینید که در این روش، هیچ نیازی به هیچ ارز واسطی و از جمله دلار نیست.
این شیوه، نظر بسیاری از کشورها را جلب کرد و تاکنون حدود 54 پیمان پولی بین کشورهای جهان امضا شده است. دو بحران مالی 1997 و 2007 در شرق آسیا، نقش بسیار مهمی در بیداری کشورها و اقبال به این پیمان‌ها داشته است. اوضاع پیمان‌های پولی بعد از فاجعه 2007 چنان در شرق آسیا بالا گرفته که به جرات می‌توان گفت در جنوب شرقی آسیا ارز غالب وجود ندارد و از همه ارزهای منطقه در تجارت استفاده می‌شود.
هم‌اکنون چین با امضای 32 پیمان با کشورهای مختلف با کشورهایی مثل کره‌جنوبی تا کانادا و روسیه و برزیل و... یکه‌تاز عرصه حذف دلار است. بعد از چین، ژاپن با 9 پیمان و کره‌جنوبی با شش پیمان در رتبه‌های بعدی قرار دارند. کشورهای اروپایی مثل انگلستان و سوئیس و کشورهای اقیانوسیه در مجموع 11 پیمان امضا کرده‌اند. مالزی و پاکستان چهار پیمان و کشورهایی چون هند، روسیه، ترکیه، امارات و... هم هرکدام با حدود سه پیمان نقشی در حذف دلار از مبادلات بین‌المللی ایفا کرده‌اند.
طراحی دشمن برای ما
ایران سالهاست درگیر جنگ ارزی تمام‌عیار است. مقامات آمریکا آشکارا از ضرورت تعمیق این جنگ تا به زانو در آوردن مردم سخن می‌گویند. به عنوان نمونه، نشریه «بیزینس اینسایدر» در مقاله‌ای با عنوان: «آمریکا به‌دنبال جنگ اقتصادی با ایران» با ‌اشاره به افزایش قیمت دلار و ناآرامی‌های اخیر بازار ارز ایران، ضمن بیان نقل قول‌هایی از وزیر خزانه‌داری و برخی مقامات ارشد آمریکایی به تشریح رویکرد آمریکا برای شدت‌بخشیدن به جنگ اقتصادی علیه ایران می‌پردازد. در نمونه‌ای دیگر، «مارک دوبوویتز» رئیس‌اندیشکده ضدایرانی بنیاد دفاع از دموکراسی می‌گوید: « بحث‌های قابل قبولی درباره حمله به سوریه انجام می‌شود اما به اندازه کافی درباره استراتژی جنگ علیه اسد و ایران و روسیه بحث نمی‌شود. ما باید از خیلی وقت پیش این سه کشور را به شدت بمباران مالی می‌کردیم. طرح جنگ مالی آماده است، فقط باید دولت آن را عملی کند و این سه کشور را زیر بمباران اقتصادی و مالی ببرد»
در مقابل ترفند‌های شوم دشمن، رهبر انقلاب سالهاست بر لزوم شکستن هژمونی دلار و ایجاد رابطه با کشورها به صورت مستقیم تاکید دارند. از جمله ایشان در دیدار رئیس‌جمهور روسیه، خنثی‌سازی تحریم‌ها و منزوی‌کردن آمریکا را مستلزم انجام اقداماتی از جمله حذف دلار از چرخه معاملات تجاری فی‌مابین دانستند و فرمودند: «بدون توجه به تبلیغات منفی دشمنان برای تضعیف روابط کشورها، می‌توانیم تحریم‌های آمریکایی‌ها را با روش‌هایی از جمله حذف دلار و جایگزین‌کردن پول ملی در معاملات اقتصادی دو یا چندجانبه، بی‌اثر و آمریکا را منزوی کنیم.» می‌بینید که فرمان رهبری روشن و غیر قابل تفسیر است.
ما چه کرده‌ایم!؟
در حالی‌که اغلب کشورهای حاضر در پیمان‌های دو یا چندجانبه پولی، هیچ تحریمی ندارند و هیچ مشکلی برای نقل و انتقال پول آزارشان نمی‌دهد، می‌بینیم که دامنه این دست مبادلات دائما گسترده‌تر می‌شود اما ما که درگیر انواع دشمنی‌ها هستیم، تاکنون حتی یک پیمان هم نداریم! این عجیب نیست!؟ امارات یا برزیل یا کانادا و چین، خود را برای روز مبادا آماده کرده‌اند اما ما که سالهاست در روز مبادا زندگی می‌کنیم، هیچ کاری نکرده‌ایم!
مهم‌ترین لازمه حذف دلار و پیوستن به یک پیمان مشترک پولی؛ عزم ملی دولتمردان است. تکنوکرات‌ها جذب سرمایه‌های خارجی را مقدمه رشد می‌دانند و اعتقادی به جنگ ارزی ندارند! به‌عنوان نمونه، رئیس‌جمهور روحانی می‌گوید: «باید تحریم‌ها لغو شوند تا سرمایه خارجی به کشور سرازیر و چرخ تولید بچرخد و شغل ایجاد شود.» آنها در تفسیری مضحک از اقتصاد مقاومتی «تلاش برای جذب سرمایه‌های خارجی»را مصداق و مقدمه اقتصاد مقاومتی می‌دانند!
همین نگاه غلط سبب شده که این جماعت، همچنان چشمشان به دست کدخدا باشد و امید داشته باشند که با انعقاد برجام‌های ذلت‌بار بعدی، راه را برای ورود سرمایه و پول به کشور باز کنند! پیوستن به پیمان‌هایی مثل اف‌ای‌تی‌‌اف بر اساس همین نگاه نادرست است.
اکنون و با اوضاع تلخ ارزی، دیر یا زود اثر مسکن‌های دولت از بین خواهد رفت و بازار بار دیگر، روی تند خود را نشان خواهد داد. دولت اگر واقعا قصد حل ریشه‌ای بحران را دارد، باید ایجاد چند پیمان پولی مهم با اصلی‌ترین طرف‌های تجاری ایران را در دستور کار قرار دهد، هرچند که با تاخیر مشکوک این سال‌ها، اکنون ارزش پول به قدری کاهش یافته که در ارزیابی و مقایسه پول‌ها، زیان هنگفتی به بیت‌المال وارد می‌شود و حتما کفه ترازو به نفع کشورهای طرف قرارداد خواهد رفت، اما جلوی ضرر را از هرجا بگیریم منفعت است.