kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۰۳۷
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۶
پای درددل خانم‌هایی که همسرانشان دریانوردند

دریازدگی از غم دوری همسر و پدر


مهسا شمس کلائی
شناور به نزدیکی‌های کشتی می‌رسد، «بسکت» را می‌فرستند بالا تا از کشتی پیاده شوم؛ نه کسی به ‌اشک‌هایم اهمیتی می‌دهد و نه به اعترا‌ض‌هایم گوش می‌دهند.
35 متر پایین‌تر از کشتی و دقیقا در سطح آب قرار دارم، اما احساس می‌کنم که ماه‌ها و سال‌ها از همسرم دور هستم و این‌گونه برخلاف رعایت قوانین نفتکش و فقط به دلیل اینکه کاپیتان اجازه نداده است، از کشتی پیاده و روانه خانه می‌شوم.
دوری چند ماهه از همسر بخشی از درد دل‌های خانم‌هایی است که شغل همسرانشان دریانوردی است و در گفت‌و‌گو با ما از مشکلات خود می‌گویند.
تقاضای تجدیدنظر درقوانین
وجیهه ۲۰ ساله همسر یکی از مهندسان چهارم شرکت ملی نفتکش ایران است، روانشناسی می‌خواند و یک سال و نیم است که زندگی مشترکش را شروع کرده است، وی می‌گوید: «من مردانی را می‌شناسم که با تمامی خطرات دست و پنجه نرم می‌کنند و به خاطر میهن عزیزمان پای در این راه گذاشته اند؛ آن‌هم با تمامی حداقل‌ها ، آنها با حداقل دستمزد و رنج دوری از خانواده پای دراین راه نهاده‌اند. گروهی از آنها فقط سالی یک‌بار مجاز به بردن خانواده به همراه خود هستند (افسرسوم و دوم، مهندس چهارم و سوم)، گروهی از آنها قطعا نمی‌توانند خانواده را هیچگاه به همراه خود ببرند (ملوانان که گاه از نظر سن و تجربه به مراتب بالاتر از کاپیتان هستند)، این درحالی است که تمامی مزایا و پاداش‌ها متعلق به کسانی است که هیچ سهمی در این رنج‌ها ندارند. این انصاف است؟ ما خانواده‌های مهندسان، افسران و ملوانان نفتکش با علم به مشکلات همسرانمان از مسئولان امر تقاضای تجدید نظر در تمام موارد مذکور را داریم.»
می‌دانید جدایی 9 ماهه یعنی چه؟
فائزه 25 ساله، همسر مهندس چهارم شرکت ملی نفتکش، لیسانس فیزیک محض دارد و به دلیل موقعیت کاری همسرش ترجیه داده است که ادامه تحصیل ندهد، وی می‌گوید: «من همسر يك دريانورد هستم، زن بودن و تنها زندگی کردن سخت است، زن دريانورد بودن و تنها زندگی کردن سخت‌تر است، چهارسال است که همدمي ندارم جز ‌اشك، روز خواستگاري همسرم از قوانين بردن خانم‌ها بر روی کشتی صحبت كرده بود و من ناغافل از همه سختي‌ها و دردها به اميد با همسر بودن جواب مثبت دادم ولی ابتدای زندگی مشترکمان تنها بودم و زندگی مشترکِ تک نفره‌ای را آغاز کردم (چون همسرم ابتدای راه مهندس پنجمی بود و باید حدودا دو تا چهار ماه را روی عرشه باشد)، با هم بودن‌هایمان خیلی زودتر از آن چیزی که فکر می‌کردم تمام شد و دوباره جدایی 9 ماهه‌ای را در راه داشتیم چراکه همسرم باید خود را برای مهندس چهارمی آماده می‌کرد و این همه تلاش به خاطر این بود که بتواند اجازه ورود من را به کشتی و بر روی عرشه بگیرد؛ چه كسي مي‌داند ثانيه به ثانيه ‌اشك چيست؟ استرس چيست؟ نگراني چيست؟ چه کسی می‌داند عید کنار همسرت نبودن و اینکه حتی نتوانی سال جدید را به او تبریک بگویی یعنی چه؟ چه کسی می‌داند در هیچ مراسمی همسرت کنار تو نباشد یعنی چه؟ به دنيا آمدن بچه و نبودن پدر بچه یعنی چه؟ چه كسي مي داند كودك مريض باشد و پدر نباشد و تو تنها دنبال دكتر بدوی چيست؟ می‌دانید زندگی در دریا و یک اتاق 9 متری یعنی چه؟ در دریا حسرت کوچکترین راحتی‌هایی که بر روی خشکی داری به دلت می‌ماند و از عالم و آدم بی‌خبر هستی و این بی‌خبری یعنی اینکه نمی‌دانی عزیزانت زنده هستند و یا مرده! دریانوردان به حداقل‌ها خوشحال می‌شوند، مثلا اینکه ایمیلی از خانواده برایشان ارسال شود و یا اینکه بعد از سه ماه یک نفر جایگزین برایشان بیاید، دریانوردان تقاضای زیادی ندارند.»
قوانین نوظهور نفتکش
 همه را خسته کرده است
مهسا همسر افسر دوم شرکت ملی نفتکش و پرستار است، او می‌گوید که 7 سال از زندگی مشترکش با یک دریانورد می‌گذرد و به دلیل سختی‌های این شغل تصمیم گرفته است که دیگر کار نکند و شغل پرستاری را با تمام علاقه‌ای که به آن دارد، رها کند، او مشکلات خود را این‌گونه می‌گوید: « اگر بخواهم به نوبه خود راجع به مشکلات خانم‌های دریایی صحبت کنم باید بگویم که بزرگ‌ترین مشکل ما دوری و شرایط سخت زندگی خاص مربوط به خودمان است، هرچند که زندگی با این شرایط انتخاب خودمان است اما به هر حال این را هم می‌دانیم که در شرایط سختِ اقتصاد مقاومتی همسران ما نقش غیرقابل انکاری را در این زمینه داشته و دارند، امابه طبع یک سری توقعاتی از شرکت ملی نفتکش داریم:
۱. امکانات رفاهی درحد قابل قبول برای دریانوردانی که در کشتی هستند، فراهم شود (طبق تجربه‌ای که در کشتی بودم این مورد را می‌گویم)
2. امکانات ارتباطی مناسب از جمله تلفن رایگان و اینترنت رایگان(هرچند که چند کشتی اینترنت‌دار شدند اما هنوز راهی بس طولانی در پیش است).
3. افراد شرکت با خانواده دریانوردان در کمال احترام برخورد کنند و ما را هم از خودشان بدانند. افرادی که در شرکت کار می‌کنند باید به مشکلات دریانوردان و خانواده‌های آنها بپردازند.
4. هر روز یک قانون جدید به ما می‌گویند که این قوانین تنها منوط به شرکت ملی نفتکش ایران است و هیچ کجا با دریانوردان و خانواده‌هایشان اینگونه رفتار نمی‌کنند! مثلا یک روز می‌گویند که در سال میلادی فقط یک بار اجازه دارید همسران خود را به کشتی ببرید و یا اینکه تنها افراد کلیدی می‌توانند بچه‌هایشان را به کشتی ببرند!
با این رشد جمعیت نزدیک به صفر بهتر نیست با قوانین مثبت، دریانوردان را ترغیب کنند تا اینکه تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند؟ با این قوانین باردار شدن و بچه داشتن برای یک دریانورد و همسرش کابوس است چراکه اگر خانم باردار شود، دیگر همسفری با شوهرش را به دنبال ندارد و یک خانم نمی‌تواند دیگر بر روی کشتی و به کنار همسرش برود.
ملوانان که متاسفانه اجازه بردن همسرانشان به کشتی را ندارند و این موضوع واقعا درد آور است، اگر شرکت بخواهد می‌تواند کاری کند که مثلا زمانی‌که کشتی به بندرهای ایران می‌رسد خانم‌های ملوانان هم چند روزی کنار همسرانشان باشند؛ کسی نمی‌داند چهار ماه ندیدن همسر چه معنی دارد.»
همسر یک دریانورد در جامعه
 احساس امنیت ندارد
فاطمه ۲۶ساله و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد MBA است، همسر مهندس سوم شرکت ملی نفتکش است و می‌گوید: «خوشبختانه بچه ندارم، من به عنوان همسر یک دریانورد با چالش‌های زیادی مواجه هستم که برای خیلی از افراد جامعه مسائلی پیش پا افتاده و بدیهی هستند، جالب است که در هر جمعی وقتی حرف از روشنفکری و پیشرفت می‌شود، یک قسمت را اختصاص می‌دهند به کرامت و جایگاه زن، اما به عنوان همسر یک دریانورد در جامعه خودم هیچ احساس امنیتی نمی‌کنم. به محض اینکه اطرافیان متوجه شوند همسران ما به صورت اقماری کار می‌کنند یعنی چهارماه خارج از کشور و در دریا مشغول کار هستند، انواع برداشت‌های منفی و قضاوت‌های نابجا و حرف و حدیث مطرح می‌شود! این لیاقت زنی است که سهمش از ازدواج با یک دریانورد بیشتر تنهایی و حسرت بوده است؟! چرا ما هم نباید مثل وزارت نفتی‌ها در خانه‌های سازمانی و در منطقه‌ای شناخته شده زندگی کنیم؟ من و خیلی از خانم‌ها هیچ زمان اجازه نمی‌دهیم همسایه‌ها و اطرافیان بفهمند که شوهران ما دریانورد هستند چرا که بدترین نگاه‌ها را به زنی که 4 ماه همسرش بالای سرش نیست دارند!
تنها سالی یک بار اجازه داریم با همسرمان به کشتی برویم، اگر شانس بیاوریم و بتوانیم به همسرمان در روی کشتی ملحق شویم می‌رسیم به زندگی داخل کشتی و کابین کوچیکی که برای شخص بنده حکم خانه را دارد.
من از کمبود امکانات روی کشتی گله نمی‌کنم، از شرایط سخت زندگی روی دریا پشیمان نیستم (گرما و آب نامناسب،تکان‌های شدید براثر جریان‌های آب، انتشار گازهای مضر، تغذیه نامناسب، نداشتن سرگرمی، نبود اینترنت، دوری و بی‌خبری از خانواده، کابین کوچک و...) فقط می‌خواهیم مانند همسران دریانوردان کشتیرانی بتوانیم دفعات بیشتری با همسرانمان در کشتی باشیم اما با قوانین دست و پاگیری که وضع کرده‌اند نهایتا نصف سال را باید به دور از همسر بگذرانیم و سال‌های عمرمان را چرتکه بیندازیم که کی نوبتمان می‌شود و ما هم طعم زندگی مشترک را می‌چشیم!
حاضر به بچه‌دار شدن نیستم!
فهیمه 27 سال سن دارد و همسرش نزدیک به پنج سال است که در شرکت نفتکش مشغول به کار است و نزدیک به 6 سال است که ازدواج کرده‌اند. وی می‌گوید:«در این مدت برخلاف اینکه علاقه شدید به بچه دارم اما از ترس عدم همراهی همسرم در سفرهایش حاضر به بچه‌دار شدن نیستم، من اصلا کاری به شرایط شغلی سخت، کم بودن حقوق و سایر مسایلی که مربوط به خود شغل دریانوردی است ندارم، فقط و فقط می‌خواهم از مسایلی که مربوط به خانم‌هایی که همسر دریانوردان هستند، دفاع کنم؛ قبلا این قانون‌های سختگیرانه وجود نداشت، خانم‌ها می‌گفتند قبلا از ما تشکر می‌کردند به خاطر همراهی همسرانمان و مثلا روز زن به ما سکه می‌دادند، اما حالا چی؟ مدتی است که اجازه نمی‌دهند خانم‌ها با همسرانشان بر روی کشتی بروند و زمانی که دیدند نمی‌توانند جلوی این رفت و آمد‌ها را بگیرند، گفتند: «به ازای هر روز 8 دلار از حقوق همسرها باید کم شود!» و این درحالی بود که همه این سختی‌ها برای به دست آوردن همان 8 دلارها بود و باز خیلی‌ها نمی‌توانستند بر روی کشتی بروند! اما حالا شاهد سختگیری‌های جدیدی هستیم که در یک سال میلادی فقط یک سفر حق داریم همسرمان را همراهی کنیم! ما نه تشکر میخواهیم نه سکه، ما فقط می‌خواهیم وقتی از همه زیبایی زندگی به خاطر سختی شغل همسرانمان دست کشیدیم حداقل با در کنارشان بودن آرامش پیدا کنیم. چرا این‌قدر سختگیری‌ها شدید است که ما وقتی همسرمان از کشتی می‌آید تمام دوران مرخصی را باید با استرس اینکه در سفر بعد شرکت اجازه نمی‌دهد همراهشان باشیم بگذرانیم!
حق در کنار همسر بودن را
 از ما گرفتند
فاطمه همسر مهندس سوم شرکت ملی نفتکش، می‌گوید:«سه سالی از زندگی مشترکمان می‌گذرد و فرزندی نداریم، دوستانم اکثر مشکلات ما و دریانوردان را گفتند ولی‌ای کاش می‌شد لااقل با رفتن خانم‌ها روی کشتی موافقت می‌کردند، من خودم که همسر مهندس سوم هستم در سال فقط یک بار حق پیوستن را دارم، ولی نمیتوانم همزمان با شوهرم سوار کشتی شوم و باید چند روز بعدش حرکت کنم و به آنها برسم. با این حال چه بسا کسانی که خانم و فرزندانشان اصلا نمی‌توانند به کشتی بروند. مگر خانواده ملوانان دل ندارند؟
از این موارد که بگذریم امکانات خود کشتی خیلی ضعیف است. بارها شده همسرم کشتی‌هایی رفته که آسانسورش خراب بوده. نبود آشپزهای ایرانی و دیگر مشکلات بیشتر از هرمشکلی اذیتشان می‌کند، یعنی حقشان نیست که لااقل آسانسور کشتی را تعمیر کنند تا دریانوردان حاضر نباشند روزی چندبار از 200 پله بالا و پایین بروند؟ من خودم انتخاب کردم کنار همسرم باشم ولی حق در کنارش بودن را از من با قوانین من درآوردی که در شرکت ملی نفتکش وضع می‌شود، گرفتند.
فرزندم از دوری پدرش
مریض می‌شود
خانم دیگری در بیان مشکلات همسران دریانوردان می‌گوید: «من هشت سال است ازدواج کردم و در این هشت سال همیشه همسرم تنها سفرکرده و راهی دریا شده است. یک دختر سه ساله دارم، قبل ازاینکه باردارشوم تمام مدارکم را آماده کردم برای رفتن به کشتی ولی وقتی باردارشدم تمام مدارک باطل شد، چون یکی از شرایط سوارشدن کشتی این است که نباید باردار باشی! من ماندم وکلی حسرت و ناشکری. حسرت به خاطر این بود که دیگر نمی‌توانم کنارهمسرم باشم و ناشکری به خاطر این بود که به خودم می‌گفتم اگه این بچه نبود من هم الان مثل تمام زن‌های دیگر در کنار همسرم بودم. الان که دخترم سه سالش شده هر وقت پدرش به کشتی می‌رود من غصه‌ام 10 برابر می‌شود که چطور این بچه را آرام کنم، چطوری قانعش کنم که پدرت نمیتواند تا چهار یا پنج ماه به خانه بیاید و کنار ما باشد. سفر قبلی همسرم، پنج ماه طول کشید. دخترم مدام بهانه می‌آورد. بیشتر وقت‌ها به خاطر نبود پدرش تب می‌کرد حتی بعضی وقت‌ها در خیالش با پدرش قهر می‌کرد.
ای کاش فرقی در بین پرسنل در رتبه‌های مختلف برای دیدار و در کنار خانواده بودن وجود نداشت.
زندگی با قوانین
 شرکت ملی نفتکش!
خانم‌هایی که همسرشان دریانورد هستند، از زندگی خود با بغض می‌گویند و هیچ برنامه‌ای حتی برای بچه‌دار شدن ندارند، هیچ آرزویی ندارند. آنها می‌گویند: «خود انتخاب کردیم که همسر یک دریانورد شویم ولی شرکت ملی نفتکش با قوانینی که هرچند وقت یک بار آنها را تغییر می‌دهد، ما را به مرگ گرفته تا به تب راضی باشیم.»
اینکه خانمی از بچه‌دار شدن فراری باشد و یا اینکه همسرش به دلیل اینکه گازهای سمی را استشمام می‌کند، نازا شود یعنی اتمام یک خانواده! و بدتر از این موضوع این است که در بعضی موارد برای رفع این نازایی دکتر تجویز می‌کند در دو سفر پشت سر هم خانم همراه آقا باشد ولی نه شرکت موافقت می‌کند و نه کاپیتان این اجازه را می‌دهد!
نمی‌توان تمام گلایه‌ها و دلتنگی‌های خانواده‌های دریانوردان را در یک گزارش بیان کرد، این خانم‌ها تنها یک درخواست دارند و آن این است که مدیریت جدید شرکت ملی نفتکش، بر قوانین بازنگری داشته باشد و برای بهبود شرایط خانواده دریانوردان تلاش کند و بداند که نفتکش تمام اسم و رسم و منابع خود را از تلاش‌های شبانه‌روزی دریانوردان و صبر همسران آنها دارد.