kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۸۴۶۸
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۸
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

مدعیان اصلاحات ترس خود را تئوریزه می‌کنند

سرویس سیاسی -
روزنامه زنجیره‌ای همدلی در مطلبی با عنوان « تاوان ساختارشکنی در نظام بین‌الملل» با طرح ادعایی وقیحانه و البته مضحک مدعی شد که کشورهای ایدئولوژیک در برابر نظام بین‌الملل (بخوانید آمریکا) دو راه بیشتر ندارند یا تجدید نظر در سیاست‌ها و یا فروپاشی.
این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه دو کشور چین و شوروی را به عنوان شاهد مثال آورده و می‌نویسد: «دو نمونه فوق کشورهای ایدئولوژیکی بودند که ادعای رهبری مبارزه با نظام سرمایه‌داری را داشتند. در دوره‌ای که جهان به دو قطب شرق و غرب تبدیل شده بود و کشورهای جهان زیر چتر دو ابرقدرت به زیست و بقای خود ادامه‌ می‌دادند، کشورهای چین و شوروی یا در سیاست‌های خود تجدید نظر کردند یا از هم پاشیدند. حال که جهان در وضعیت متفاوت‌تری به‌سر می‌برد و جهان به سمت یک نظام چند قطبی معطوف به تک قطبی حرکت کرده است، تاثیر فشارهای سیستماتیک به طور قطع از گذشته بیشتر است. بدون شک با فروپاشی اتحاد شوروی و شکل‌گیری نظام تک‌قطبی، مجموعه کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده، که هژمونی و قدرت ساختاری را در نظام بین‌الملل در دست دارند، نقش بیشتری در ساختار نظام ‌بین‌الملل ایفا‌ می‌کنند.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «کشورهایی که دم از شعارهای ارزشی و انتقادی نسبت به نظام موجود دارند، با مقاومت و برخورد شدیدتری مواجه خواهند شد؛ از همین‌رو است که کشورهایی مانند کره شمالی با سرکشی و خط و نشان‌های اتمی راه به جایی نخواهند برد و انتخابی به جزء ادغام در نظام ‌بین‌الملل نخواهند داشت. با ملتی که از فقر و فلاکت رنج می‌برد و با زور و باتون مجبور به حمایت از حکومت و رهبران سیاسی خود هستند نمی‌توان پا در رهی گذاشت که هزینه‌های آن بر اقشار فرودست جامعه تحمیل‌ می‌شود.»
در این باره گفتنی است که آمریکا و اروپا برای تسلیم کردن جمهوری اسلامی ایران قطعا به کمک بازوانی در داخل ایران نیاز خواهند داشت، که اندیشکده کاتو در گزارشی مفصل به دولت کنونی آمریکا تقویت این جریان در داخل ایران را شدیدا توصیه می‌کند.این اندیشکده در این گزارش چندگانه‌ای را جهت تقابل با ایران معرفی و در نهایت روش پیشنهادی خود برای مقابله با ایران را ارائه کرده است که یکی از محوری‌ترین آن بحث کمک به بالندگی جریان هواخواه غرب یا اصلاح‌طلبان در داخل ایران است.
زمانی که تدپو یکی از سناتورهای آمریکایی در نشست استماع مجلس سنا درباره بودجه وزارت امور خارجه از رکس تیلرسون وزیر امور خارجه این کشور پرسشی را مطرح می‌کند که آیا دولت ترامپ از «فلسفه تغییر رژیم در ایران» حمایت می‌کند، تیلرسون در بیان می‌کند سیاست دولت ترامپ درباره‌ ایران در حال تدوین است و ما با حمایت از عناصر داخلی در ایران از تغییر رژیم این کشور به شکل مسالمت‌آمیز حمایت می‌کنیم‌!
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی - رسانه‌ای همکار غرب در داخل کشور از آنجاست که این جریان که تا دیروز با دادن آدرس‌های غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در تعامل گسترده با غرب نشان دهد، اکنون و پس از نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام در پهنه گسترده‌ای از رسانه‌های داخلی با هراس‌افکنی و مهندسی ترس، دوقطبی «تسلیم - فروپاشی» را القاء می‌کنند.
رهبر معظم انقلاب 30 فروردین ماه سال‌جاری در دیدار فرماندهان و کارکنان ارتش ترسیدن و دلهره از تشر دشمن و تحت تأثیر اخم قدرتمندان قرار گرفتن را اولِ بدبختی خوانده و تاکید کردند: اگر کسی هم می‌خواهد بترسد،‌اشکالی ندارد اما از طرف ملت و به حساب مردم نترسد زیرا ملت ایران ایستاده است.

تَکرار یک دروغ همیشگی؛ سایه جنگ را ما از سر ایران برداشتیم!
بهزاد نبوی از محکومین فتنه در گفت‌و‌گویی با روزنامه زنجیره‌ای شرق ضمن تکرار ادعاها و دروغ‌های همیشگی مبنی بر اینکه دو دولت اصلاحات و تدبیر و امید مانع حمله آمریکا به ایران شده‌اند گفت: محور شرارت بودن بهتر از‌اشغال نظامی شدن است!
بهزاد نبوی در این مصاحبه گفته است: «اگر تندروها به تنهايي يكه‌تاز بودند، حتي احتمال جنگ جديد هم بعيد نبود. اين دستاورد خيلي مهمي است، اما من نمي‌توانم آن را به شما نشان دهم. دوره آقاي خاتمي، همزمان با جورج بوش پسر در آمريکا بود. همان زمان که آمريکا به عراق و افغانستان حمله کرد، ايران هم مي‌توانست هدف تهاجم آمريكا قرار گيرد.»
نبوی در پاسخ به این سؤال که در همان دولت بوش ایران محور شرارت خوانده شد نیز گفت: «درست است، ولي بين محور شرارت  ‌بودن با ‌اشغال نظامي تفاوت زيادی است. واقعيت اين است؛ سربازان آمريکايي وارد عراق و افغانستان شدند، اما نتوانستند به ايران وارد شوند. اين دستاورد به نظر من محصول وجود دولت آقاي خاتمي بوده است. اگر يک دولت تندرو در ايران حاکم بود، چه‌بسا آمريکا به ايران هم حمله مي‌کرد. اين مهم است.»
درباره اظهارات بهزاد نبوی گفتنی‌های فراوانی وجود دارد که به بخشی از آن می‌پردازیم، نخست آنکه آمریکا اگر می‌توانست به ایران حمله کند لحظه‌ای درنگ نمی‌کرد و برای پیدا کردن بهانه نیاز به زحمت نداشت، سابقه لیبی و برخی کشورها پیش روی ما است، لیبی به گفته البرادعی رئیس‌سابق آژانس انرژی اتمی در کتاب «عصر فریب» دست به سازش زد به امید اینکه تحریم‌های اقتصادی برداشته و سایه جنگ نیز از سر این کشور رخت بربندد، البرادعی به صراحت می‌نویسد دلم به حال توهم سیاسیون و بخشی از مردم این کشور که منتظر گشایش‌ها پس از سازش با غرب بودند سوخت چرا که آنان را در معرض یک سوءاستفاده بزرگ دیدم.
هیچ گاه سازش از سر ترس به نتیجه‌ای منتهی نشده است، نمونه آن برجام که همواره با استدلال کلیدی و محوری ترس از حمله نظامی توجیه شده است امروز نه تنها تحریم‌ها را از سر ایران برنداشته است بلکه زمینه‌ساز تحریم‌ها و تهدیدهای جدید نیز شده است!
نکته دوم اینکه هیچ‌گاه سایه جنگ را سیاسیون از سر یک کشور برنداشته‌اند، اگر نبود قدرت نیروهای نظامی ایران و برد موشک‌های کشورمان که خواب را از چشم دشمنان ربوده است امروز آنان در هجوم نظامی لحظه‌ای درنگ نمی‌کردند، مگر از یادها رفته است در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب زمانی که دشمن ایران را ضعیف دید با تحریک صدام جنگی هشت ساله را به ایران تحمیل کرد؟! امروز این قدرت در دشمن وجود ندارد زیرا که مقهور توان نظامی دلیرمردان ارتشی و سپاهی ایران در منطقه بوده و برای مذاکره بر سر آن التماس می‌کند و به گفته رهبر معظم انقلاب هرگاه خواستیم در آمریکا حضور پیدا کنیم با شما مذاکره می‌کنیم.
در این زمینه بی‌شک گفتنی‌های زیادی وجود دارد ولی بهزاد نبوی روی دیگر سکه مدعیان اصلاحات را نشان می‌دهد که حاضرند به آنها توهین شود و محور شرارت خوانده شوند ولی مقابله نکرده و از حیثیت خود و کشورشان دفاع نکنند!

وارونه‌نمایی بی‌شرمانه مدعیان اصلاح‌طلب
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «مردم سخنگوی خود شوند» ضمن حمله به رسانه ملی و منتقدان دولت نوشت: «در سال‌هاي اخير به بركت گسترش فضاي مجازي انحصار صدا و سيما شكسته شده و همه افراد مي‌توانند نظرات خود را بيان كنند. با اين وجود به واسطه قدرتي كه اين رسانه در اختيار دارد و با توجه به آنكه سليقه‌اي خاص در آن اعمال مي‌شود رسانه ملي همچنان اثرگذار‌ترين رسانه بر افكار عمومي است.»
اگرچه طیف روزنامه‌های زنجیره‌ای حامی دولت همواره شعار زیبای «حق اظهارنظر برای همه» را سر می‌دهند اما در پس این شعارها چه چیزی قرار دارد؟ این روزنامه‌ها از همان سال‌های نخست دولت تدبیر و امید در حکم چماقدارانی ظاهر شدند که به سمت منتقدان حمله ور می‌شوند. این موضوع در‌باره صدا و سیما اجرا شد.
در حالی که صدا و سیما به صورت کامل در اختیار دولت قرار گرفته و روز و ساعتی نیست که مدیران دولتی با حضور در شبکه‌های مختلف به وارونه‌نمایی و ارائه گزارش‌های خلاف واقع بپردازند با این وجود دولت از حربه بودجه بیش از پیش علیه این سازمان که کاملا در اختیار او است بهره می‌برد.
روزنامه‌های زنجیره‌ای به عنوان چماقدار حتی این رسانه حامی که هرازگاهی در میانه سخنان دولتی‌ها حرف منتقدین را نیز پوشش می‌دهد نمی‌پذیرند و به دنبال کاملا دولتی کردن رسانه ملی هستند که بایستی پوشش دهنده درد‌ها و مشکلات مردم باشد.

برجام موجب خشم آل‌سعود شد!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «باید اذعان داشت که برجام موجب خشم و نگرانی عربستان سعودی و امارات متحده عربی شده است.»
بزک‌کنندگان برجام برای توجیه این توافق،همواره به استدلال‌های خلاف واقع روی آورده‌اند. برای نمونه، این جماعت مدعی هستند که آل‌سعود و اسرائیل با برجام مخالفند و توافق هسته‌ای میان دشمنان ایران اختلاف ایجاد کرده است.
در پاسخ به این ادعا باید گفت، شهریور 94 «عادل الجبیر» وزیر خارجه آل‌سعود اعلام کرد که «ریاض از ضمانت‌هایی که باراک اوباما-رئیس‌جمهور سابق آمریکا- درباره نتایج پایانی مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 (برجام) داده، خرسند است.»
«ترکی الفیصل» رئیس‌اسبق دستگاه اطلاعاتی آل‌سعود نیز چندی پیش در اندیشکده دولت‌های عربی خلیج‌فارس در واشنگتن ضمن دفاع از برجام گفت:«تصور نمی‌کنم نیازی باشد ترامپ برجام را لغو کند؛ اگر توافق هسته‌ای را لغو کند، پیامدهایی درپی خواهد داشت.»
مقامات رژیم صهیونیستی نیز در اظهارنظرهای جداگانه از برجام دفاع کردند. در تیرماه سال جاری و در دوسالگی برجام نیز مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیس‌اسبق شین‌بت) در فارن پالیسی نوشت: «برجام برای تل‌آویو یک موهبت بود و به همین دلیل، حتی سرسخت‌ترین منتقدین برجام از جمله ترامپ، نتانیاهو و تعدادی از همکاران من در مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل نیز امروز علنا یا تلویحا به نتایج مثبت آن اذعان دارند یا این‌که دست‌کم برخلاف گذشته در برابر آن سکوت کرده‌اند.»

بزک آمریکا مهم‌تر از خون جانباختگان سوانح هوایی!
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با ‌اشاره به سقوط هواپیمای مسافربری در هفته‌های گذشته، نوشت: «به جرأت می‌توان گفت که نادیده گرفتن صنعت هواپیمایی ایران چه هزینه گزاف مالی و جانی را می‌تواند بر روی دوش کشور تحمیل کند. در این میان اظهارنظرهایی درخصوص لوکس بودن این صنعت و جبهه گرفتن در مقابل اختصاص بودجه برای واردکردن هواپیماهای نو به کشور توجیهی ندارد.»
لازم به ذکر است که پس از سقوط یک هواپیمای مسافربری در هفته‌های گذشته، «اصغر فخریه کاشان» قائم‌مقام وزیر راه و شهرسازی اذعان کرد: «متأسفانه شرکت‌های سازنده قطعات هواپیما و تجهیزات هوایی زیادی هستند که به‌دلیل ترس و وحشت از تحریم‌ها و جرائم آمریکا حاضر نیستند به آسانی به ایران قطعه بفروشند. در نتیجه شرکت‌های هواپیمایی ایران نمی‌توانند به موقع قطعات مورد نیاز ناوگان خود را تأمین و تعویض کنند.»
بر طبق ماده ۲۲ برجام و پیوست‌های ۲ و ۵ برجام توافق شد که تحریم فروش هواپیما و قطعات آن از اولین روز اجرای توافق- دی‌ماه ۹۴- لغو شود. بر همین اساس آمریکا موظف بود تا شرایط فروش هواپیمای مسافربری به ایران را فراهم کرده و از هر اقدامی که شائبه سنگ اندازی در مسیر لغو تحریم هواپیما در آن باشد، پرهیز کند؛ اما آمریکا هیچگاه به این تعهد عمل نکرد.
علی‌رغم عهدشکنی آشکار آمریکا و سرپیچی این کشور از اجرای تعهدات خود ذیل برجام از جمله فروش هواپیما و قطعات هواپیما، روزنامه‌های زنجیره‌ای در هفته‌های گذشته، تلاش کردند تا سقوط هواپیما را به گردن منتقدان دولت بیندازند.