کمفروشانی که نخواستند کلام رهبری با مردم را بفهمند (نکته)
بیانات صمیمی و صادقانه رهبر حکیم انقلاب در جمع مردمی که آنان را ولینعمت انقلاب و نظام میداند، با تحریف از سوی دو گروه مواجه شد؛ یکی طیف ضد انقلاب و دومی حلقه انحرافی که مدتهاست پازل طیف اول را کامل میکنند. رهبر انقلاب هفته گذشته در دیدار مردم غیور آذربایجان، ضمن تشکر از حضور موقعیت شناسانه و حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن فرمودند:
«40 سال است که مأمن مردم، پرچم برجسته و بلندِ انقلاب است. این حرفِ زبان شما، حرفِ دل ملّت ایران است؛ درست گفتید. و این در حالی است که مردم از برخی از مسائل جاری کشور، انتقاد هم دارند، نه اینکه انتقاد ندارند؛ ما کاملاً در جریان انتقادهای مردم، گلههای مردم، شِکوههای مردم هستیم؛ به ما هم میگویند؛ به دیگران هم میگویند، به ما منتقل میشود؛ امّا وقتی پای انقلاب و پای نظام در میان است، مردم اینجور وارد میدان میشوند و حرکت میکنند.
یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ «امّت و امامت» و بین تشکیلات دیوانسالاری؛ [بااینکه] در یک جا انتقاد دارند، امّا از اصل نظامی که به وسیله انقلاب به وجود آمده است، با همه وجود دفاع کنند. اینکه میگوییم انتقاد داشته باشند، نه فقط انتقاد از دولت یا قوّه قضائیّه یا مجلس؛ نه، ممکن است کسی از شخص این حقیر هم انتقاد داشته باشد. این انتقاد هیچ منافاتی ندارد با ایستادگی پای نظام اسلامی، نظام انقلابی، نظام «امّت و امامت»؛ نظامی که با انقلاب این ملّت و با فداکاری این ملّت به وجود آمده است و صدها هزار شهید در راه این نظام در طول این چهل سال به قربانگاه رفتهاند.
... نتیجه مردمسالاری، پیشرفت کشور است؛ پیشرفتها هم واقعاً خارقالعاده است. ما دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم و پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتّفاق افتاده است؛ عدالت را نمیگویم؛ درمورد عدالت ما عقبمانده هستیم؛ در این تردیدی نیست؛ خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم. در دهه پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم، هم در عدالت؛ در پیشرفت به معنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همه زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا] در زمینه عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. درمورد عدالت مشکل داریم و انشاءالله با همّت مردان و زنان کارآمد و مؤمن، در این ناحیه هم پیشرفت خواهیم کرد امّا در زمینه پیشرفت مادّی انصافاً کارهای بسیار زیاد و بسیار مهمّی انجام گرفته. انقلاب کار بزرگی در کشور انجام داد: کشور را از حالت فلاکت خارج کرد، ملّت را از حالت توسریخوری و ذلّت و سرافکندگی خلاص کرد.»
ایشان سپس به آفتها و آسیبهای خطر ارتجاع بر انقلاب پرداختند و اولویتهای امروز کشور را برشمردند. این بیانات کاملا روشن است؛ اما طیفهای بیصداقت کوشیدند ضمن تحریف همین بیانات روشن، امر را برای افکار عمومی مشتبه کنند. نفس همین گرایش به شبههافکنی، نفاق جماعت بیصداقت را میرساند؛ چه اینکه مسئولیت اصلی امور اجرایی در طول 28 سال گذشته بر عهده چهار طیف دولتنشین مدعی «سازندگی» و «اصلاحات» و «اعتدال» و «عدالت» بوده است. و در واقع همانها با عملکرد خود، مسئول برخی عقبماندگیها در حوزه عدالت هستند که باید پاسخگو باشند و از مردم به خاطر برخی کمکاریها یا انحرافهای ناشی از تمایزطلبی عذرخواهی کنند.
اما دیدیم از احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی گرفته تا برخی رسانهها و عناصر همراه ائتلاف دولتی «اصلاحات و اعتدال»، با ادبیات گوناگون سعی کردند ضمن تحریف کلام رهبری، قصور و تقصیرهای دیوانسالاری دولتی را که خود به آن شکل دادهاند، پای نظام و رهبری بنویسند. این البته از حقارت شخصیت تحریفگران به ویژه مدیران سابق و لاحق است، اگر مسئولیت کمکاری و بدعملیهای خویش را نمیپذیرند و فرافکنی میکنند یا نقش آدمهای اپوزیسیون خارج از نظام را بازی میکنند؛ انگار که اصلا در دولت نبودهاند. گلایه و نقد، حق تودههای مردم است که ولینعمت انقلابند و باید با آغوش باز، نقد و گلایه آنها را به جان خرید. اما طبقات اشرافی زیادهخواه و مدیران دولتهایی که بساط اشرافیت یا دستبرد به بیتالمال را برای خود یا دیگران فراهم کردند- در دولت خاتمی و هاشمی باشد، یا احمدینژاد و روحانی- حق ندارند قیافه منتقد و پرسشگر و مطالبهگر به خود بگیرند.
همان مردم گلهمند از برخی عملکردها، با لبیک به دعوت مقتدای انقلاب که ولایت او را تداوم امامت حضرت ولی عصر(عج) میدانند، در راهپیمایی کمسابقه 22 بهمن کمر دشمنان انقلاب را شکستند؛ از جمله به این دلیل که رهبری را پاسدار مردمسالاری دینی- با وجود خودکامگی برخی دولتمردان، از دولت هاشمی و خاتمی و احمدینژاد تا امروز- یافتهاند. مردم دیدهاند که رهبری چگونه در مقابل گردنکشان و خودکامگان گوناگون سیاسی نگذاشت انتخابات چه در سالهای 76 و 84 و 88 و چه در سالهای 92 و 96 تعطیل شود یا امنیت و نظم عمومی از سوی گردنکشان برهم بخورد. مردم کمابیش میدانند که از برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات و سازندگی تا مدعیان عدالت و مهرورزی، چه کسانی دنبال آشوبافکنی و به هم زدن انتخابات به عنوان جشن مردمسالاری بودند اما همواره ژستهای دموکراتمآبانه میگیرند و خود را پشت نام مردم پنهان میکنند؟ در مقابل، مردم نیز هرگز رهبری و نظام وانقلاب را تنها نگذاشتند و هر جا نیاز به حضور دشمنشکن و نفاقسوز بود، پای کار آمدند؛ نظام امت- امامت یعنی این.
در چنین نظام برآمده از الفت و صمیمیت، معلوم است که رنجهای مردم (ناشی از بیهنری و بیکفایتی و بیتقوایی و غنیمتطلبی و خودشگفتی و خودکامگی برخی مدیران) رهبری را به درد میآورد. مگر از یاد بردهایم که امام راحل(ره) در قبال عواطف و رنجهای مردم، چه قدر متاثر میشدند؟ و مگر نه اینکه امیرمومنان(ع) به اندازه وسع، به مستضعفان و محرومان رسیدگی میکرد و در عین حال از آنها میخواست او را حلال کنند؛ آیا علی علیهالسلام شخصا کوتاهی کرده بود، یا این حلالیتطلبی و عذرخواهی به خاطر سوءرفتار و کمکاری دیگران بود؟ آیا پهلوان بدر و خندق و خیبر را همین عناصر سستعنصر و دنیاطلب و عهدشکن در پیشبرد عدالت ناکام نگذاشتند؟ صداقت و صمیمیت علوی با توده مردم کجا و سیاستبازی سیاستزدگان بیصداقت کجا؟
دولتمردانی که دیروز یا امروز، به خاطر گرفتاریهای باندی و فرقهای، و حب و بغضهای غیرالهی، اولویتهای اصلی و اقتصادی را به مدت 6-7 سال کنار گذاشتند و در مقابل فشارهای اقتصادی دشمن، به گروکشی و سیاستبازی و بزرگنمایی مسائل فرعی پرداختند و افراد قبیلهگرا و دونمایه را بر روحیه جهادی و امانتداری در دولتهای دهم و یازدهم غلبه دادند، متهمان اصلی عقبماندگی از عدالت در دهه «پیشرفت و عدالت» (96-1387) هستند. بله میتوانند مانند رئیس دولت فعلی، گلایههای مردم از سوءمدیریت اقتصادی دولت را تحریف، و اعتراض سیاسی علیه اصل نظام جا بزنند یا مانند رئیس دولت دهم نامههای سرگشادهای که صرفا به درد ذوقزده کردن رسانههای ضد انقلاب و محافل فتنهگر میخورد، بنویسند و از موضع مدعیالعموم، نسخه عزل این و آن بپیچند و از انحلال مجلس و دولت و برگزاری انتخابات دم بزنند. این دقیقا همان نسخهای است که فتنهگران در سالهای 84 و 88 علیه انتخاب خود وی و درباره دولتش میپیچیدند اما رهبری و مردم در مقابل خودکامگی اشرافیت ایستادند. درست است که در پیشبرد عدالت در دهه چهارم انقلاب دچار عقبماندگیهایی شدیم، اما روشن است که جبهه استکبار در همین دهه نقشههای چندلایهای را به اجرا گذاشت تا از طریق قشونکشی نظامی و تحریم شدید اقتصادی و سازماندهی طیفهای گوناگون برانداز و بدتر از همه، سربازگیری از میان مدیران اشرافیتزده سابق و لاحق، ایران را به کشوری ویران و تجزیهشده نظیر افغانستان و عراق و سوریه تبدیل کند. در چنین جنگ پیچیدهای متاسفانه از سال 90 تا به امروز، برخی کارگزاران ارشد اجرایی، با ندانمکاری، گروگانگیری مسئولیت و عدم انجام درست آن- به خاطر برآورده نشدن فزونخواهیهای غیرقانونیشان- به دشمنی دشمن کمک کردند. اما با این وجود نه تنها امنیت ملی با عزت تمام حفظ شد، بلکه پیروزیهای بزرگ در منطقه به دست آمد؛ هر چند که نه احمدینژاد با آن مقاومت منطقهای در سوریه همراهی کرد و نه برخی مدیران بعدی.
قانون اساسی راه خودکامگی سیاستمداران خودشگفت را بسته است. در عین حال همینها، با حاشیهسازی، مردم و نظام را دشمن شاد میکنند. این البته خاصیت انقلاب اسلامی آخرالزمانی است که صاحبمنصبان را در فراز و نشیب حوادث روزگار غربال کند و عیار صدق و کذب دعاوی آنان را در بوته آزمون آشکار سازد.
انقلاب اسلامی مانند دریای بزرگ و متلاطمی است که لاشههای متعفن را در خود نگاه نمیدارد و به ساحل پرتاب میکند؛ میخواهد کسی باشد که اللهم عجل لولیک الفرج را لقلقه زبان کرده اما در آزمون اطاعت از ولایت فقیه رفوزه شده، یا کسی که یکی در میان از امام و رهبری و خدا و پیغمبر(ص) یاد میکند، اما اسلامش، اسلام آمریکایی و اشرافی و اموی است. ارتجاع، ارتجاع و انحطاط است؛ چه زیر عَلَم اعتدال و اصلاحات باشد و چه با نقاب عدالت و مهرورزی و انتظار بهار!
امام خمینی چند ملاک مهم برای شناسایی افراد و جریانها ارائه کردند که آن ملاکها همچنان معتبر است. فرمودند میزان، حال فعلی افراد است. دوم اینکه ببینید رفتار آنها دشمن را به خشم آورده یا ذوقزده کرده و برایشان کف و سوت میزنند؛ به عبارتی دشمنشکن هستند یا دشمن شادکن. فرمودند اگر دشمن روزی از ما تعریف کرد باید عزا بگیریم. سوم، فرمودند یا خداست یا طاغوت و اگر عملکردها مورد تایید ولایت فقیه نباشد، طاغوتی است. فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. کسانی که به خاطر وارونگی شخصیت، ولایت را ذاتا برای مخالفت و معارضه و سرپیچی و احیانا جایگاهی برای فرافکنی کمفروشیهای مدیریتی خود میپندارند، اشرافیت طاغوتزدهای هستند که اگر روزگار امیرمومنان(ع) بودند به اردوگاه اشرافیت ناراضی و شورشی در فتنه جمل میپیوستد. ملت ما اما در چهل سالگی انقلاب ثابت کرده که ولایت را شاخص عیارسنجی جریانهای سیاسی میداند و منطقش همان منطق صحابه بصیر امیرمومنان علیهالسلام است که به اصحاب راه کج کرده گفتند شما محترمید اما حق محترمتر است و هر جا با حق زاویه بگیرید، ما هم با شما زاویه پیدا میکنیم.
عبدالحسین معتمدی