کتاب و نشانه!
پژمان کریمی
دی ماه سال جاری با روزهایی از خشونت و آشوب رقم خورد. منافقین و اراذل و اوباش با هدایت مادی و غیرمادی خارجی، با سوءاستفاده از اعتراض مالباختگان سپردهگذار در چند موسسه مالی، شعار و رفتار هنجارشکنانهای بروز دادند. امنیت فردی و عمومی را سلب کردند، به اموال عمومی و شخصی آسیب زدند و پنج شهروند را به شهادت رساندند.
چنانکه انتظار میرفت، رسانههای فارسی زبان و غیر فارسی زبان ضدایرانی به صحنه آمدند و اوباشگری قانونشکنان را خواست عمومی و حقی آشکار جلوه دادند. البته رسانههای فارسی زبان فرا مرزی تنها نبودند و برخی رسانهها در داخل به شکلی موذیانه و رسوا با اوباش کف خیابان همصدا شدند و به تحریک عمومی برای ادامه اوباشگری و آشوبگری پرداختند.
در چنین مواقعی اهالی قلم خارج نشین معمولا به سرعت فعال میشوند. آنها مینویسند و با رسانههای معاند گفتوگو میکنند.
اینان در نوشتهها و گفتوگوهای خود:
1- اوباش را «مردم ایران» معرفی میکنند!
2- جنایات و خسارات حاصل از اوباشگری را نادیده میانگارند.
3- جمهوری اسلامی را به جرم ایستادن در برابر ناقضان امنیت مردم و کشور و نگهبانی از انقلاب و نظام دینی، سرکوبگر مینامند.
4- عمله و پیاده نظام ضدایرانی و ضد انقلاب و ضد دین را به حضور در کف خیابانها فرامیخوانند و تشویق میکنند.
5- با ارائه گزارشهای دیکته شده رسانهها که رونویسی نسخه سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی است، جامعه ایرانی را سیاه و نومیدکننده و آینده را مبهم و دردناک توصیف مینمایند.
اهالی قلم حامی اوباش که در کسوت جیرهخواران اجانب و انگلهای جریانهای رسانهای علیه مردم ایران و انقلاب و نظام دینی مردم ایران فعالند، خود واجد چند خصیصهاند:
1- اغلب ناشناخته هستند.
2- اغلب قلم ندارند و یا از قلم ضعیفی برخوردار هستند.
3- اغلب دارای سوابق جنایی و کیفری هستند.
4- در سرای ذهن و در مقام عمل، به جایگاه ملحد ایستادهاند.
5- زندگی خانوادگی و زناشویی آنها فروپاشیده است.
6- اغلب به عنوان پناهنده در دامان دولتهای ضدایرانی و اسلامستیز غربی و غیرغربی روزگار میگذرانند.
7- همواره «وجود ممیزی» را دلیل اصلی دشمنی خود با جمهوری اسلامی معرفی مینمایند و البته نمیگویند «چه نوشتیم و بر پایه چه قوانینی نوشته ما هدف ممیزی قرار گرفت؟»
گفتیم؛ در حمایت از اوباش و آشوب دی 96 اهالی قلم معاند به میدان آمدند. اما این بار اتفاقی افتاد که به نظر در گذشته نمونه ندارد.
در حالیکه یک ماه از پایان غائله دی سپری نشده بود، کتابی از ده به اصطلاح شاعر در اروپا منتشر شد. در قالب این کتاب، اشعار گونهای علیه نظام دینی و در حمایت از اوباش منتشر شد.
توجه کنید: کمتر از یک ماه پس از پایان غائله!
پرسش این است:
سرمایه انتشار کتاب یاد شده توسط چه نهادی و چه کسانی فراهم آمده است؟
انتشارات ایرانی و یا به بیانی؛ انتشارات فارسی زبان، چند مخاطب خارج نشین ایرانی و فارسی زبان دارد که برای آنها دائما کتاب منتشر میکند؟
مگر مخاطبان فارسی زبان اهل مطالعه در خارج از کشور چه تعداد است؟
برخی از افرادی که نامشان در کتاب یاد شده آمده، در اروپا اقامت ندارند! شبکه پیوند این عناصر- مثلا- اهل قلم، به چه صورت اداره و هدایت میشود؟
فکر کردن به این پرسشها حکایت از این دارد که دشمن داخلی و خارجی، با برنامهای حساب شده شبکهسازی کرده است که بیتردید یک سر آن در داخل کشور عمل میکند وگرنه عناصر فراری چگونه به راحتی به این شبکه وصل میشوند و کتابدار و کتابساز جلوه میکنند؟!
و حالا یک پرسش که اهمیت آن کمتر از پرسشهای بالا نیست: ما – اهالی قلم ما – و وزارت فرهنگ و ارشاد ما در نسبت با قائله دی 96 چه کردند؟
دی ماه سال جاری با روزهایی از خشونت و آشوب رقم خورد. منافقین و اراذل و اوباش با هدایت مادی و غیرمادی خارجی، با سوءاستفاده از اعتراض مالباختگان سپردهگذار در چند موسسه مالی، شعار و رفتار هنجارشکنانهای بروز دادند. امنیت فردی و عمومی را سلب کردند، به اموال عمومی و شخصی آسیب زدند و پنج شهروند را به شهادت رساندند.
چنانکه انتظار میرفت، رسانههای فارسی زبان و غیر فارسی زبان ضدایرانی به صحنه آمدند و اوباشگری قانونشکنان را خواست عمومی و حقی آشکار جلوه دادند. البته رسانههای فارسی زبان فرا مرزی تنها نبودند و برخی رسانهها در داخل به شکلی موذیانه و رسوا با اوباش کف خیابان همصدا شدند و به تحریک عمومی برای ادامه اوباشگری و آشوبگری پرداختند.
در چنین مواقعی اهالی قلم خارج نشین معمولا به سرعت فعال میشوند. آنها مینویسند و با رسانههای معاند گفتوگو میکنند.
اینان در نوشتهها و گفتوگوهای خود:
1- اوباش را «مردم ایران» معرفی میکنند!
2- جنایات و خسارات حاصل از اوباشگری را نادیده میانگارند.
3- جمهوری اسلامی را به جرم ایستادن در برابر ناقضان امنیت مردم و کشور و نگهبانی از انقلاب و نظام دینی، سرکوبگر مینامند.
4- عمله و پیاده نظام ضدایرانی و ضد انقلاب و ضد دین را به حضور در کف خیابانها فرامیخوانند و تشویق میکنند.
5- با ارائه گزارشهای دیکته شده رسانهها که رونویسی نسخه سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی است، جامعه ایرانی را سیاه و نومیدکننده و آینده را مبهم و دردناک توصیف مینمایند.
اهالی قلم حامی اوباش که در کسوت جیرهخواران اجانب و انگلهای جریانهای رسانهای علیه مردم ایران و انقلاب و نظام دینی مردم ایران فعالند، خود واجد چند خصیصهاند:
1- اغلب ناشناخته هستند.
2- اغلب قلم ندارند و یا از قلم ضعیفی برخوردار هستند.
3- اغلب دارای سوابق جنایی و کیفری هستند.
4- در سرای ذهن و در مقام عمل، به جایگاه ملحد ایستادهاند.
5- زندگی خانوادگی و زناشویی آنها فروپاشیده است.
6- اغلب به عنوان پناهنده در دامان دولتهای ضدایرانی و اسلامستیز غربی و غیرغربی روزگار میگذرانند.
7- همواره «وجود ممیزی» را دلیل اصلی دشمنی خود با جمهوری اسلامی معرفی مینمایند و البته نمیگویند «چه نوشتیم و بر پایه چه قوانینی نوشته ما هدف ممیزی قرار گرفت؟»
گفتیم؛ در حمایت از اوباش و آشوب دی 96 اهالی قلم معاند به میدان آمدند. اما این بار اتفاقی افتاد که به نظر در گذشته نمونه ندارد.
در حالیکه یک ماه از پایان غائله دی سپری نشده بود، کتابی از ده به اصطلاح شاعر در اروپا منتشر شد. در قالب این کتاب، اشعار گونهای علیه نظام دینی و در حمایت از اوباش منتشر شد.
توجه کنید: کمتر از یک ماه پس از پایان غائله!
پرسش این است:
سرمایه انتشار کتاب یاد شده توسط چه نهادی و چه کسانی فراهم آمده است؟
انتشارات ایرانی و یا به بیانی؛ انتشارات فارسی زبان، چند مخاطب خارج نشین ایرانی و فارسی زبان دارد که برای آنها دائما کتاب منتشر میکند؟
مگر مخاطبان فارسی زبان اهل مطالعه در خارج از کشور چه تعداد است؟
برخی از افرادی که نامشان در کتاب یاد شده آمده، در اروپا اقامت ندارند! شبکه پیوند این عناصر- مثلا- اهل قلم، به چه صورت اداره و هدایت میشود؟
فکر کردن به این پرسشها حکایت از این دارد که دشمن داخلی و خارجی، با برنامهای حساب شده شبکهسازی کرده است که بیتردید یک سر آن در داخل کشور عمل میکند وگرنه عناصر فراری چگونه به راحتی به این شبکه وصل میشوند و کتابدار و کتابساز جلوه میکنند؟!
و حالا یک پرسش که اهمیت آن کمتر از پرسشهای بالا نیست: ما – اهالی قلم ما – و وزارت فرهنگ و ارشاد ما در نسبت با قائله دی 96 چه کردند؟