kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۶۴۱۴
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۰
یک شهید، یک خاطره

نشانی از موی سپید

مریم عرفانیان

 آخرین مأموریت پدر بود. با هم روی یکی از ارتفاعات رفتیم. پدر چفیه‌اش را پهن کرد و روی آن دراز کشید؛ من هم کنارش نشستم. گفت:
- «مرتضی، می‌بینی موی سر و صورتم چقدر سفید شده؟ فکر کنم حالا وقتش رسیده.»
من از خوابی که او در مورد شهادتش دیده بودند اطلاعی نداشتم، برای همین بلافاصله گفتم:
- «اشکالی نداره پدر جان؛ مشهد که رسیدیم موهای سر و صورتتان رو رنگ کنید تا دوباره مشکی بشه.»
***
   روزها بعد وقتی از خواب پدر آگاه شدم، دانستم که نشان موی سپیدی که روی آن تاکید داشت یعنی چه؟ آخر پدر خواب دیده بود تا موهای سر و صورتش سفید نشود، شهید نخواهد شد.
* خاطره‌ای از شهید محمد حسن نظر نژاد
* راوی: محمد حسن نظر نژاد، پسر شهید