kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۶۰۱۹
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۹
وقتی تمام شئون انسانی در خدمت اقتصاد قرارگیرد

بانک، رسانه و پروپاگاندا

داود موذنیان

«هیتلر» در کتاب «نبرد من» فرمول معروفی را در زمینه «پروپاگاندا» مطرح می‌کند که شیوه بنیادین در تبلیغات جهان امروز بر اساس این فرمول واقع شده و آن عبارت است از اینکه: «وقتی می‌خواهید جامعه‌ای را به سوی چیزی بکشید، حیوانی‌ترین و پست‌ترین غریزه او را نشانه پروپاگاند یا تبلیغات خود قرار دهید. غده آب دهان او را برای یک آگهی کنسرو و غریزه جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتومبیل آخرین سیستم تحریک کنید». شاید شما هم به کرار از دیدن پرتعداد بیلبوردهای تبلیغاتی در شهر به ستوه آمده باشید، و یا هنگام تماشای تلویزیون و دیدن پیام‌های بازرگانی، از خود پرسیده‌اید که چه ارتباطی بین یک خانم زیبا روی هفت قلم آرایش کرده با فرش ماشینی یا روغن مایع و دیگر اقلام خوراکی و غیرخوراکی می‌تواند وجود داشته باشد، یا شاهد ابتذال تبلیغاتی که در رسانه‌های مجازی وجود دارد بوده‌اید، و این موارد و صدها نمونه دیگر ذهن شما را درگیر سؤالاتی کرده باشد. ناگفته نماند که اگر بتوان با تسامح زیاد لفظ «سالم» را بر رسانه‌های ایران اطلاق کرد، رسانه‌های ما سالم‌ترین رسانه‌های دنیا هستند، اما با این حال از اطلاق شیوه جهانی تبلیغات که بر اساس فرمول مذکور است مستثناء و خارج نشده‌اند. از این‌رو در تبلیغات بانک‌ها شاهد این حقیقت تلخ هستیم که برای جذب سرمایه مردم از جاذبه‌های مادی جوایز گران‌بها، خانه‌های لوکس، اتومبیل‌های گران‌قیمت، سکه و طلا و ده‌ها زرق و برق گوناگون دیگر گرفته تا ساختمان‌های چشمگیر و تجملاتی در بهترین نقاط شهر که خود یکی از شیوه‌های تبلیغاتی است بهره می‌جویند که بنابر همان فرمول معروف و مرسومِ «پست‌ترین غریزه بشر»، مادی‌گرایی و دنیادوستی افراد را نشانه رفته‌اند و با این مانور زرق و برق، دیده و عقل وی را سحر می‌کنند.
 مثال بانک از این‌رو زده شد که با مسئله این یادداشت مرتبط است. در واقع مسئله‌ای که این یادداشت پس از مقدمه فوق به دنبال آن می‌رود در گرو پاسخ به سؤال پیش‌رو قرار دارد که عبارت است از اینکه چرا رسانه‌های ما از این فرمول واحد جهانی که در تضاد با آموزه‌های شریعت اسلام و اصول و اهداف حکومت اسلامی است بهره می‌جویند؟
پیروی از نسخه جهانی تبلیغات اغواکننده در داخل کشور
اینکه چرا در نظام جمهوری اسلامی که هدفش به اقتضاء قید اسلامیت، تکامل و تعالی انسان‌ها است نیز همانند نظام مستولی بر دنیای امروز که مبتنی بر «اصل توسعه» - آن‌ هم ملخص در اقتصاد به نحوی که سایر وجوه مرتبط با توسعه مانند توسعه فرهنگی و آموزش و پرورش، ذیل برنامه «توسعه اقتصادی» تعریف و برنامه‌ریزی می‌شوند- در تبلیغات به معنای اعم و نیز در تبلیغات به معنای اخص که همان موضوع یادداشت پیش‌رو است طبق فرمول جهانی «پست‌ترین غریزه» پیش می‌رود را باید در جایگزین شدن «اصالت توسعه» به جای «اصالت تکامل و تعالی» جست‌وجو کرد. شهید آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» آرمان توسعه یافتگی را زاییده اصالت بخشیدن به رشد اقتصادی و غلبه اقتصاد بر تمامی وجوه بشر معرفی کرده و می‌نویسد: «آنچه باعث شده تا بشر غربی برای اقتصاد این‌چنین مقامی قائل باشد ماده‌گرایی و نسیان حق است.»
تفاوت دیدگاه اسلام و نظام سرمایه‌داری
در نقطه مقابلِ «اصالت توسعه»، اسلام «اصالت تکامل و تعالی» را معرفی می‌کند که هدف آن برخلاف نظریه توسعه، ارزش‌ها و آرمان‌های مقدس و والای الهی و انسانی است و اقتصاد، پیشرفت و تکنولوژی باید در راستای تعالی انسانی باشد نه در مسیر توسعه اقتصادی و سرمایه‌داری. در واقع در اصل اخیر، اقتصاد فی‌نفسه دارای اصالت نیست بلکه طریقت دارد. بر این اساس، دیگر نمی‌توان به هر شکلی بدان دست یافت بلکه از آنجا که هدف، تعالی انسانیت بر مدار مولفه‌های توحیدی است، طریق نیز باید از سنخ هدف باشد تا منتهی به مطلوب شود. پس دیگر نمی‌توان با هر وسیله‌ای به هدف رسید چراکه هدف تعالی انسانیت است و این با هر وسیله و طریقی سنخیت و سازگاری ندارد. بنابراین، در چنین نظامی با «هدف تعالی»، این اقتصاد است که باید در خدمت تکامل و تعالی انسانیت قرار گیرد و فرمول‌های علم اقتصاد باید با فطرت، تعالی روح و اهداف متعالی که خداوند برای بشریت ترسیم کرده هم‌کفو و در مسیر آنها باشند، نه اینکه تمامی وجوه و شئون انسانی در خدمت اقتصاد قرار گیرد و در مسیر آن تقلیل، تغییر و یا نابود گردند آنگونه که در تمدن ماتریالیستی غرب صورت گرفت. در نظام اندیشه‌ای اسلامی پیشرفت و توسعه‌ای (البته لفظ توسعه در اینجا با مسامحه همراه است) معتبر است که در مسیر تعالی روح بشر باشد، و تعالی روح نیز نه در گرو توسعه اقتصادی صرف، که متوقف بر پرهیز از فزون‌طلبی، نفی تکاثر و حرص و آز، منع اسراف و تبذیر، پیروی از یک الگوی متعادل و معقول و متناسب با فطرت آدمی و نیازهای حقیقی وی و نفی شهوت‌رانی و هواپرستی است. حال برگردیم به همان کلیدواژه «پست‌ترین غریزه» و چرایی استفاده از این فرمول در تبلیغات رسانه‌ای به ویژه در بحث مورد نظر یعنی بانک‌ها. شاید تا اینجا مقداری پاسخ روشن شده است که ‌اشکال کار در کجاست؛ جایگزین شدن «اصل توسعه» و آرمان توسعه‌یافتگی غربی به جای «اصل تکامل و تعالی اسلامی» در برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های دولت‌ها.
هنگامی که برخلاف تاکیدات مقام معظم رهبری بر ‌اشتباه بودن لفظ توسعه و رد این مفهوم، توسعه اقتصادی و آرمان توسعه‌یافتگی جزو اولویت‌های دولت‌ها و برنامه‌هایشان و سندهای چشم‌انداز و راهبردی کشور قرار می‌گیرد، دیگر خیلی جای تعجب ندارد که شیوه تبلیغی در رسانه‌ها براساس پست‌ترین غرائز انسانی تعریف شود، چراکه هر لفظی بار معنایی و مفهومی دارد و هر مفهومی مقتضیاتی. اینکه بگوییم ما «توسعه» را با مولفه‌های اسلامی پیش می‌بریم در خوشبینانه‌ترین حالت، خودفریبی و نادانی و در نگاهی غیرخوشبینانه، پوپولیسم و فریب افکارعمومی و حرکت در امواج جهانی امپریالیزم است. همان‌گونه که گفته شد آرمان توسعه‌یافتگی زاییده اصالت بخشیدن به رشد اقتصادی و غلبه اقتصاد بر تمامی وجوه بشری است و این آرمان مقتضیاتی دارد که از جمله آنها در زمینه تبلیغات، «حیوانی‌ترین و پست‌ترین غریزه آدمی» را نشانه پروپاگاند خود قرار دادن است. براین اساس در نظامی که مبتنی بر «اصالت توسعه» که خود بر بن‌مایه‌های ماتریالیستی و غرایز مادی بناشده، طبیعی است که رسانه در یک تبلیغ، نازل‌ترین غریزه انسانی اعم از شهوت جنسی یا شهوت مادی‌گرایی و حرص و طمع و مال‌دوستی وی را هدف قرار دهد و از این راه جذب مشتری کند، چراکه در این نظام‌ها اصالت با سود است آنهم سود محض و لابشرط، و هر آنچه که در مقابل این سود باشد باید کنار رود و از آنجا که سود محض در تقابل آشکاری با فضائل اخلاقی و تعالی انسانی است پس راهی نیست جزء نابودی اخلاقیات و مقتضیات تعالی روحانی. لذا استفاده از فرمول مذکور برای جذب مشتری بیشتر و به دنبال آن سرمایه و سود فراوان‌تر در نظام مبتنی بر توسعه امری بسیار متداول و عادی است، پس اگر بانک یا موسسه مالی برای تبلیغ و جذب مشتری، شهوت مالدوستی و دنیاگرائی انسان‌ها را هدف گرفت و مانوری شهوت‌انگیز از زرق و برق طلا و پول گرفته تا ویلاهای مجلل و خودروهای گرانقیمت را در مقابل چشمان مخاطبین رسانه به نمایش گذاشت، خیلی جای تعجب ندارد چراکه بر اقتضای اصالت توسعه و مقتضیات آن عمل کرده، سؤال اینجاست که در کشوری که دارای حکومت اسلامی است چرا باید برنامه‌ها و سیاست‌گذاری‌های دولت‌ها مبتنی بر اصل توسعه صورت پذیرد؟