kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۳۵۸۵
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۴
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

با افزایش قیمت حامل‌های انرژی نمی‌توان شغل ایجاد کرد





سرویس سیاسی ـ
روزنامه ایران دیروز گفت‌وگویی را با فرشاد مؤمنی، اقتصاددان حامی دولت منتشر کرد. وی در این مصاحبه گرچه تلاش کرد ریشه وقایع اخیر کشور را علاوه‌بر مطالبات اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم، به حوز‌ه‌های سیاسی و اجتماعی نیز تعمیم دهد، اما در عین حال موارد مهمی از سوء مدیریت و تصمیمات غلط اقتصادی دولت را مطرح کرد و آنها را مورد بررسی و انتقاد قرار داد.
ارگان دولت از قول مؤمنی نوشت: «از نظر اصولی این نارضایتی همان اندازه که جنبه اقتصادی دارد به صورت همتراز سایر جنبه‌ها را هم در بر می‌گیرد... به‌نظر من بزرگ‌ترین خطای راهبردی این است که اعتراض مردم را فقط به یک جنبه خلاصه کنیم.» در همین حال، اقتصاد دان حامی دولت به ایران گفت: «نمی‌شود فشار مالیاتی بر عامه مردم به اندازه صددرصد تحمیل شود چون آنها صادق‌تر و شفاف‌تر عمل می‌کنند اما برخورد گشاده دستانه با طیف غیرمولدها صورت گیرد. با کمال تأسف در دوره ریاست‌جمهوری آقای دکتر روحانی هم این روند نه تنها بهبود پیدا نکرده است بلکه این سهل‌انگاری و غفلت‌ها در برخی از جهات شدت هم پیدا کرده است... از نظر اصولی، ساختار نهاد ضد توسعه‌ای که از گذشته وجود داشت، از کانال شیوه بودجه‌ریزی دولت همچنان استمرار دارد.» در بخش دیگری از این گفت‌وگو آمده است: «همه آن خطاهای راهبردی بحران ساز که در دوران احمدی‌نژاد وجود داشت، همچنان استمرار دارد و در این دولت تنها شیب آن اندکی کاهش یافته است. در حالی که رئیس‌جمهوری وعده داده بود که اصل جهت‌گیری نامناسب را متوقف کند. ما حتی درسند بودجه 97، هم می‌بینیم که هیچ اراده‌ای برای تغییر این مناسبات مشاهده نمی‌شود. بنابراین نباید مسئله نارضایتی‌های عمومی را سطحی و ناقص ببینیم.»
مدعیان اصلاحات و حامیان دولت برای سرپوش گذاشتن بر ناکارآمدی دولت در حل نابسامانی‌ها، با وجود گذشت 5 سال از مدیریت طیف اصلاحات ـ اعتدال، ترفند حواله دادن مشکلات به دولت‌های نهم و دهم را به کار می‌بندند. این بدان معناست که مدعیان اصلاحات اقدامات دولت‌های نهم و دهم در عرصه اقتصاد را نامطلوب می‌پندارند در حالیکه در این گفت‌وگو بر استمرار سیاست‌های غلط گذشته(از دیدگاه حامیان دولت) در دولت روحانی تصریح شده است. این موضوع بیش از پیش بر ترفند بودن این رویکرد صحه می‌گذارد.
بی مبنا بودن گرانی حامل‌های انرژی برای ایجاد ‌اشتغال
مؤمنی گفت: «می‌گویند برای ایجاد‌اشتغال باید جهش در قیمت حامل‌های انرژی ایجاد کنیم که این امر بی‌مبنا است.»
اقتصاددان حامی دولت اظهار داشت: «بزرگ‌ترین خطایی که دولت انجام داده این است که در برنامه ششم محوریت را به توسعه عادلانه اختصاص نداده است و ما هر روز که از «برخورد برنامه‌ریزی شده با کیفیت» برای حرکت به سمت «توسعه عادلانه» (آنطور که قانون اساسی به‌عنوان میثاق ملی خواسته بود) فاصله بگیریم می‌تواند واگرایی، بحران‌سازی و تنش‌ها را افزایش دهد و در این ماجرا هیچ کس سود نخواهد برد. بارها این مسئله را به زبان کارشناسی گوشزد کردیم که «ساختارنهاد کج‌کارکرد» که بالاترین فشارهای معیشتی را به فرودستان و تولید‌کنندگان تحمیل می‌کند و غیر عادلانه‌ترین امتیازها را به غیرمولدها می‌دهد، همان اندازه که بحران اجتماعی ایجاد می‌کند، بحران اقتصادی هم ایجاد می‌کند و کشور را به سمت ناپایداری‌های پرخسارت و احیانا غیر قابل بازگشت می‌کشاند».
مسیر ‌اشتغالزایی در بودجه 97 نادرست و غیرمطابق با موازین کارشناسی
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: «در مورد بودجه 97 شیوه برخورد با مهم‌ترین نکته‌ای که روحانی در نطق بودجه خود مطرح کرد یعنی‌اشتغالزایی به کلی نادرست و غیرمطابق با موازین کارشناسی است. از نظر تبلیغاتی درست مانند شیوه‌ای است که اینها در مورد رشد اقتصادی استفاده کردند. ما در طرز برخورد دولت تناقض‌های جدی می‌بینیم. سخنگوی دولت اظهار کرد: مطالعات کارشناسی در سازمان برنامه می‌گوید برای تحقق رشد 8 درصدی حداقل باید سالی 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری شود.این مسئله در شرایطی مطرح شده است که میزان سرمایه‌گذاری در دولت روحانی به غیر از یک الی دو سال همواره منفی بوده است لذا وقتی ادعای رشد گزاف می‌کنند باید حواسشان باشد که ابتدا بنیه خود را به جهت کارشناسی به چالش می‌کشند.»
تحول‌خواهی به سبک روحانی؛ ابهام آفرینی مصلحتی!
روزنامه بهار در یادداشتی به بررسی نوع سیاست‌ورزی روحانی پرداخت و نوشت: «تحول‌خواهی به سبک روحانی با تحول‌خواهی اصلاح‌طلبی تفاوت‌های کلیدی دارد. او با عبرت از تجربه جریان اصلاح‌طلبی و اصلاحات عقیم و اجرایی نشده دهه 70، تحول‌خواهی خود را به سبکی متفاوت به پیش می‌برد... روحانی برای طرح مسایل کلیدی و ایجاد تحولات مورد نیاز کشور در فرصتی مناسب به «فضایی مبهم» نیازمند بود. فضایی که پیش‌بینی رفتارهای سیاسی او را بسیار دشوار کند. او این فضای مبهم را با توسل به موارد زیر خلق نموده است: امتیازدهی به منتقدان و پشت کردن مصلحتی به حامیان خود، ایفای نقش «مطالبه‌گری و انتقادی» به جای «پاسخگویی» و بیان اظهارنظرهایی که با اظهار نظرهای پیشین او همخوانی ندارد.»
این روزنامه همچنین در ادامه نوشت: «نباید فراموش کنیم که او برای پیشبرد اهداف سیاسی خود، بازهم در آینده به استراتژی ابهام آفرینی مصلحتی متوسل خواهد شد. ابهامی که ارزیابی‌های متناقضی از او به تصویر خواهد کشید!؟»
متاسفانه طی سال‌های اخیر به عوض اینکه دولت‌ها به دنبال ثبات، آرامش و سطح پایین تنش و مناقشه باشند، با ابهام آفرینی در پی ایجاد بحران‌هایی مدیریت شده و کانالیزه هستند تا اهدافی جدای از کارویژه‌های معمول دولت‌ها (بهبود وضع معیشت،‌اشتغال، مسکن، تولید و....) را دنبال کنند. صد البته همیشه ابعاد این بحران تحت مدیریت دولت باقی نمی‌ماند و منجر به آشوب فراتر از کنترل آن می‌شود؛ هدفی مانند بقاء و استمرار برای مدتی طولانی و به هر قیمت در شرایطی که پایه‌های محبوبیت و مقبولیت اجتماعی به دلیل عدم کارآمدی در حال سست شدن است. البته ذیل این هدفِ کلیِ راهبردی، بسته به شرایط و زمان، اهدافی تاکتیکی هم تعریف می‌شوند که اهمّ آنها می‌تواند به این قرار باشد: مظلوم‌نمایی، متهم کردن رقبا برای تضعیف جایگاه، انحراف افکار عمومی از مسائل مبتلابه دولت در یک مقطع خاص، کاستن از فشار مطالبات عمومی(عمدتا اقتصادی)، امتیازگیری از رقیبان، توجیه ضعف‌ها (در فرهنگ عامّه، «ماله کشی» نیز خوانده می‌شود)، بر هم زدن تمرکز جناح‌های رقیب و مشغول داشتن آنها به امور حاشیه ای، و در شرایط حاد، پیشبرد برنامه‌های تغییرات بنیادین در نظام سیاسی به قصد تغییر ماهیت و هویت آن عمدتا از طریق بسیج افکار عمومی و اصطلاحا «فشار از پایین». بحران‌های دولت‌ساخته با استراتژی ابهام‌آفرینی نیز همواره برای از بین بردن رقبا و منتقدین، سرگرم کردن مردم به حواشی غیرضروری و غیرمهم برای کشور، اختلاف افکنی بین مسئولان، حمله به نهادهای انقلابی و امنیتی، خلع سلاح کردن نهادهای اطلاعاتی از مقابله با عناصر ضدامنیتی، حمله و لکه‌دار کردن عناصر انقلابی، فتنه‌گری برای کودتاهای نرم و... استفاده شده است.
دولت نمی‌تواند معجزه کند!
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «اقتصاد در مرحله خطرناکی قرار گرفته که امکان ایجاد بالانس بین هزینه و فایده وجود ندارد. می‌توان بین هزینه و درآمد بالانس ایجاد کرد. باید به صورت ریشه‌ای و آرام‌تر به دنبال چاره‌گشایی بود. دولت نمی‌تواند معجزه کند.» با گذشت بیش از پنج ماه از آغاز به‌کار دولت دوازدهم، بررسی کارنامه دولت روحانی، دست خالی در عمل و اقدام به وعده‌ها و مطالبات مردم را نشان می‌دهد.
در دولت یازدهم، برخی دولتمردان در کنار مدعیان اصلاحات و نشریات زنجیره‌ای تمام امور را به برجام گره زده و مدعی شدند که با امضای برجام، تمامی مشکلات حتی مشکل آب خوردن مردم نیز رفع می‌شود. حال با گذشت حدود 24 ماه از اجرای برجام و همچنین 30 ماه از امضای برجام، بدون توجه به این وعده و وعیدها، آیه یأس خوانده و مدعی هستند که نباید از دولت انتظار معجزه داشت. مرتبط کردن همه امور به برجام و معطل و بلاتکلیف نگه‌داشتن مدیریت و اقتصاد کشور، همان خسارت بزرگی است که دشمن می‌پسندد. اکنون تعلیق و انتظاری که به جان فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان و مدیران ما افتاده، مجال حرکت و خلاقیت را از آنان گرفته است.
حسین راغفر کارشناس اقتصادی حامی دولت پیش از این گفته بود: «دولت دوازدهم دولت جدیدی نیست ادامه دولت 4 سال قبل است. سؤال این است که چطور همه برنامه‌های آقای روحانی موکول است به آینده. دستاوردهای سال گذشته دولت روحانی قرار است کجا خودش را نشان دهد؟ به نظر می‌رسد اتکای بیشتر دولت به حافظه بلندمدت مردم است تا حافظه کوتاه مدت آنها. تصور بر این است که مردم امیدوارند که در آینده اتفاقی بیفتد و وعده‌ها به آینده برمی‌گردد...دستاوردهایی که دولت مدعی آنهاست آنگونه که باید و شاید برای مردم ملموس نیست. همه وعده‌های دولت هم معطوف به آینده است و هر سال وعده‌ها به سال بعد موکول می‌شود». پیش از این روزنامه زنجیره‌ای آفتاب یزد نوشته بود:«برخورداری از نتیجه ملموس برای دولت دوم روحانی بسیار حیاتی است و دیگر نمی‌شود با مردم گفتار‌درمانی کرد و با بیان توجیهات و اینکه ما می‌خواستیم آنها نگذاشتند، اعتماد آنها را مجددا کسب کرد».
بنزین باید گران شود چرا نخبگان مقاومت می‌کنند؟!
روزنامه زنجیره‌ای شرق، دیروز در یادداشتی به احتمال گران شدن بنزین پرداخت و با انتقاد از تلاش‌های صورت گرفته برای گران نشدن حامل‌های انرژی، آن را خلاف مصلحت جامعه دانست!
در بخشی از این یادداشت آمده است: «نخبگان و روشنفکران این دیار همه‌گونه تحلیل عرضه می‌کنند تا قیمت بنزین گران نشود؛ برای مثال گفته می‌شود اگر بنزین گران شود فلان قدر ‌اشتغال از بین می‌رود و دیگری می‌گوید اگر بنزین گران شود به‌دلیل تشدید کسری بودجه و دامن‌زدن به انتظارات تورمی یا بالابردن هزینه تمام‌شده به همان درصد تورم اضافه خواهد شد.» در ادامه این یادداشت آمده است: «نقش برخی مدعیان با این به‌ظاهر استدلال‌هایی که علیه افزایش بنزین عرضه می‌کنند، فقط موجب می‌شود مقاومت اجتماعی در برابر این اصلاح اقتصادی بیشتر شود و سیاست‌گذاران را به تردید افکنند. همه می‌دانیم سیاستمداران به اندازه کافی انگیزه دارند که منافع کوتاه‌مدت را به منافع بلندمدت ترجیح دهند. فقط کافی است جامعه با مقاومت در برابر سیاست‌های اصلاحی و روشنفکران با تئوریزه‌کردن تداوم سیاست‌های غلط گذشته آنها را به تداوم وضع موجود سوق دهند. البته اگر این روند ادامه یابد، دود آن به شکل آلودگی هوا، ترافیک و هرز منابع کشور به چشم خود جامعه و همان روشنفکران خواهد رفت و تأخیر در اصلاحات اقتصادی فقط هزینه اصلاح را بیشتر می‌کند اما ضرورت آن را منتفی نخواهد کرد.» بازی نویسنده با کلمات در حالی است که انتقادها به افزایش قیمت بنزین نبوده و منتقدین می‌گویند در حالی که دولت مجوز افزایش سالیانه ده درصدی قیمت بنزین را داشته است، به دلایل انتخاباتی در 4 سال نخست، این کار را نکرده و همه آنچه که به صورت تدریجی باید انجام می‌شد، پس از انتخابات و در سال آینده قرار است به ناگهانی و به صورت افزایش 50 درصدی اعمال کند و جامعه تحمل چنین فشار سنگینی را ندارد.
اندر فواید برجام
روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «سنگ مستحکم بنای برجام» به موضوع توافق هسته‌ای و رفتار طرف‌های این توافق پرداخت. در این نوشتار آمده است:«در همين مسئله برجام منفعت بسيار جدي ما، رفع تحريم‌ها، ضرورت رشد اقتصادي، حل مشكلات اقتصادي داخل كشور،‌اشتغال و سرمايه‌گذاري خارجي بود؛ همه اين ضرورت‌ها باعث شد تا ما راهي را انتخاب كنيم كه از ورطه هولناك دولت‌هاي نهم و دهم خارج شويم و به اقتصاد كشور و چرخ اداره كشور روغني بزنيم و رونقي ايجاد كنيم.» به واقع مشخص نیست، آنان که در مدح برجام می‌نویسند منظورشان از رفع تحریم‌ها چیست؟ با گذشت تقریبا 2سال از اجرای برجام همچنان کشور در موضوع تبادلات بانکی دچار مشکل است. اساسا اگر مشکل مبادلات بانکی حل نشود، حتی برداشته شدن تحریم‌های دیگر هم کمکی نخواهد کرد.
نویسنده مدعی شده که هدف از برجام «رشد اقتصادي، حل مشكلات اقتصادي داخل كشور،‌اشتغال و سرمايه‌گذاري خارجي» بوده است. حال پس از گذشت 2سال که زمان کمی هم نیست، این اهداف چقدر محقق شده است؟ روزنامه شرق هفته گذشته مصاحبه‌ای را با سفیر اتریش در تهران انجام داد. وی گفت: «يکي از همکاران من مي‌گفت کوهي از يادداشت تفاهم امضا شده، ولي جز چند مورد انگشت‌شمار منجر به قرارداد نشده است.» آیا هدف برجام فقط ایجاد شرایط برای رفت و آمد و دید و بازدیدها بوده است؟
نویسنده در یادداشت خود نوشته است که منافع مشترک میان ایران و اروپایی‌ها موجب شده که آنها در برابر آمریکا بایستند و در ادامه آورده است: «بايد بپذيريم كه در برجام اكنون با ‌اشتراك منافع واضح و جدي با روس‌ها از يك طرف و با اروپا از طرف ديگر مواجه شده‌ايم. به همين منافع مشترك است كه اين كشورها محكم جلوي آمريكا ايستاده‌اند.»!
موضوع این است که برجام شرایط را برای اروپای دچار بحران‌های اقتصادی فراهم کرد. این توافق درهای بازار مصرف بزرگی به نام ایران را بر آنها گشود چنانکه شرکت‌های بزرگی نظیر توتال یا پژو یا شرکت هواپیماسازی ایرباس به مدد قراردادهای فروش با ایران شرایط ویژه‌ای برای خود تدارک دیدند. آیا هدف برجام سرازیر کردن محصولات کشورهای اروپایی به ایران بود؟ ضمن آنکه باید یادآور شویم که سرمایه‌گذاری خارجی پس از برجام نیز وضعیتی بسیار بد دارد.
لازم به ذکر است که چندی قبل خبری منتشر شد مبنی بر اینکه شرکت توتال که قراردادهای بزرگی را پس از برجام با ایران انعقاد کرده است، در واشنگتن دفتری تاسیس کرده برای هماهنگی بیشتر با تصمیم‌های آمریکا در مورد ایران. مدیرعامل این شرکت به صراحت گفته بود که از تصمیم‌هایی که آمریکا می‌گیرد تبعیت می‌کنیم.