kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۹۶۴۷
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۵

اخبار ویژه


تسویه حساب اصلاح‌طلبان با واعظی بدل از روحانی
اصلاح‌طلبان، حمله به رئیس دفتر رئیس جمهور را استارت زدند. آنها مدعی‌اند که حضور محمود واعظی در دفتر رئیس‌جمهور، موجب کمرنگ و تشریفاتی شدن نقش اسحاق جهانگیری در سمت معاون اولی شده است.
روزنامه اعتماد ضمن چند مطلب به واعظی حمله کرد و از قول وکیلی (عضو فراکسیون امید) نوشت: به نظر می‌رسد که در دور دوم ریاست جمهوری روحانی نقش اسحاق جهانگیری کم‌رنگ و کم‌فروغ شده است و نقش برجسته‌ای که در دور اول در اداره کابینه ایفا می‌کرد در دوره دوم‌تکرار نشد. نمی‌توانیم به واعظی تحکم کنیم که باید با امیدی‌ها ارتباط بهتری برقرار کند اما به هر روی انتظار داریم آقای واعظی متوجه باشد که جایگاهی که در دولت به او رسیده مدیون و محصول هزینه دادن کدام جریان سیاسی و فعالان سیاسی است. قطعاً آقای واعظی با هوش و ذکاوتی که دارد متوجه این موضوع هست که جایگاه کنونی‌اش را مدیون جریان اصلاح‌طلبی است.
روزنامه الیاس حضرتی همچنین از قول عبدالله ناصری عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان می‌نویسد: خبرها حاکی از آن است که حضور واعظی، بر نقش و انگیزه‌های آقای جهانگیری سایه انداخته است. واعظی برای روحانی مشکل‌ساز خواهد بود و حتماً یکی از مشکلات جدی برای خود روحانی است.
اعتماد همچنین در گزارشی نوشت: انتصاب محمود واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور اصلاح‌طلبان را مکدر کرد. چرا که آنها اصرار داشتند که رئیس دفتر رئیس‌جمهور باید فردی نزدیک به رئیس‌جمهور و از میان بدنه حامیان او باشد نه فردی نزدیک به اصولگرایان معتدل.
اصلاح‌طلبان نسبت به حسن نیت واعظی اطمینان خاطر ندارند و این عدم اطمینان ناشی از عملکرد چند ماه او است. از یک سو اعمال نفوذ در انتصاب وزرایی که مورد تأیید اصلاح‌طلبان نبودند و از سوی دیگر بازی در تیم لاریجانی نزدیک‌ترین فرد دولت به‌رئیس‌جمهور در حالی به سمت لاریجانی تمایل دارد که گمانه کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات 1400 طرح شده و حتی برخی از دو قطبی احتمالی لاریجانی- جهانگیری سخن می‌گویند.
این روزنامه در عین حال اذعان کرده است: اصلاح‌طلبان خارج از دولت با این پیش فرض که واعظی، مقصر وضعیت پیش آمده است او را متهم شماره یک عنوان کرده و تصور می‌کنند رویه رئیس دفتر رئیس جمهور باعث شده اصلاح‌طلبان جایگاهی که استحقاقش را دارند به دست نیاورند. با همه این احوال نباید فراموش کرد آنچه امروز به عنوان اختیارات گسترده رئیس دفتر رئیس‌جمهور از آن یاد می‌شود حاصل اعتماد رئیس‌جمهوری به وی بوده و این اختیارات با زور و خدعه به دست نیامده است.
اکنون هم به نظر می‌رسد شخص رئیس‌جمهور به واسطه سال‌ها دوستی و رفاقت و کار حزبی مشترک، اعتماد بیشتری به رئیس دفتر خود دارد و از میان مجموعه مشورت‌هایی که دریافت می‌کند، نگاه مثبت‌تری به نظرات واعظی دارد و در نتیجه دیدگاه وی در دولت بیشتر پیش می‌رود. از این رو اصلاح‌طلبان اگر از وضع موجود ناراضی هستند «مخاطب بایدهای‌شان» را باید شخص رئیس‌جمهور قرار دهند، نه هیچ شخص دیگری. چون تصمیم‌گیر نهایی و مسئول واگذاری اختیارات در نهایت، آقای رئیس‌جمهور است.
یادآور می‌شود چند سال پیش، افراطیونی مانند اصغرزاده و عبداله ناصری تصریح کرده بودند اصلاح‌طلبان، دولت روحانی را رحم اجاره‌ای خود می‌دانند.

«بن» بست‌نشینی همان تحصن مجلس ششم و ادعای خروج از حاکمیت است
نظریه‌پرداز خروج از حاکمیت می‌گوید بست‌نشینی بقایی و برخی از اطرافیان احمدی‌نژاد، نشانه بن‌بست‌نشینی اصولگرایان است.
عباس عبدی در سرمقاله روزنامه اعتماد با عنوان «بن»بست‌نشینی نوشت: هدف از یادداشت ذیل این نیست که رفتار عجیب این روزهای مجموعه دولت سابق را به رخ اصولگرایان بکشیم. چون کار از این حرف‌ها گذشته است. اگر جزیی‌نگری کنیم، اقدامات آنان حداقل در کوتاه‌مدت تا حد بسیار زیادی به نفع اصلاح‌طلبان و نیروهای منتقد است. به دلایلی از موقعیتی برخوردارند که می‌توانند حرف‌هایی را بزنندکه جدا از درست یا نادرست بودن آنها، هیچ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند آنها را بگوید، حتی اگر با سند و مدرک دقیق حرف بزنند و اگر چنین رفتاری از خود نشان دهند به فوریت با واکنش تند مواجه خواهند شد. البته یک علت چنین برخوردی به اثرگذاری اصلاح‌طلبان مربوط می‌شود و الا در کشور کسانی هستند که تندترین سخنان را بیان می‌کنند و کسی به آنان کاری ندارد. اتفاقاً خوب هم هست که آزاد هستند تا هر چه می‌خواهند بگویند.
فارغ از این نکته مقدماتی، می‌توان این پرسش را طرح کرد که رفتار حلقه مرکزی دولت احمدی‌نژاد در شرایط کنونی چه معنایی دارد؟ در شرایطی که ایران با یک مشکل حاد خارجی مواجه است و در داخل نیز با یک زلزله و عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کند، بست‌نشستن در حرم عبدالعظیم چه معنایی دارد؟ به ویژه آنکه چندین دهه است که این سنت منسوخ شده و معنای آن نیز در ضدیت با حکومت برای همه اهل نظر روشن است. شاید اصولگرایان به راحتی این گروه را تخطئه و رد کنند، ولی قضیه به این سادگی نیست. چرا که رفتار احمدی‌نژاد و اطرافیان او در زمان ریاست جمهوری نیز کمابیش به همین شکل بود. فقدان درک از مسائل اصلی کشور و اولویت دادن به مسائل شخصی و فردی در سیاست‌های آن زمان نیز جاری بود. البته آنچه گفته می‌شود به معنای دفاع از قوه قضائیه نیست، بلکه در نقد رفتار این «حلقه سیاسی» است.
عبدی می‌افزاید: تغییرات رفتاری اصولگرایان نسبت به حلقه مذکور ناشی از هر دو علت است. به عبارت دیگر بخشی از آن محصول شناخت اندک اغلب اصولگرایان از گروه و حلقه احمدی‌نژاد بود. ضدیت با اصلاح‌طلبان قدرت بینایی آنان را کم‌سو کرده بود. پدیده‌ای که نزد اصلاح‌طلبان تا حدی شناخته شده بود و بسیاری از اصلاح‌طلبان از همان ابتدا تعجب می‌کردند که چرا جناح اصولگرا تا این حد خود را به این گروه پیوند زده و آن را از خود می‌داند؟ بخشی از تغییرات رفتاری نیز معلول تجربه عملی و شکل‌گیری منافع جدید و حضور در قدرت است که به طور طبیعی موجب تغییرات ارزشی، تحلیلی و رفتاری می‌شود...
در هر حال توصیه می‌شود که اصولگرایان تحلیل خود را از تحولات این گروه به همراه عبرت‌هایی که از آن گرفته‌اند منتشر کنند، بلکه در آینده و برای بار دوم از یک سوراخ گزیده نشوند. این بست‌نشینی آنان نشانه‌ای از بن‌بست‌نشینی دیگران است.
درباره این نوشته عباس عبدی باید متذکر شد که جریان اصولگرای حقیقی (و نه کاسبان سیاسی هم‌افق با اصلاح‌طلبان) برخلاف مدعیان اصلاح‌طلبی، جاذبه و دافعه خود را بر مبنای اصول تنظیم می‌کنند. یعنی اگر همین امروز تغییر جدی در طیف مدعی اصلاح‌طلبی حادث شود و آنها پای کار انقلاب و اصول بیایند، حتماً مورد حمایت قرار می‌گیرند؛ همچنان که با ناقضان اصول در طیف اصولگرایی مرزبندی می‌کنند. برخلاف این واقعیت، مدعیان اصلاح‌طلبی نگاه قبیله‌ای به سیاست دارند و بارها پشت خیانت و وطن‌فروشی و مفاسد برخی از هم‌جبهه‌های خود درآمده‌اند.
اما نکته عبرت‌آموز، مشی افراطی و به بن‌بست رسیده مدعیان اصلاح‌طلبی و شخص آقای عبدی است که حالا از موضع فرار به جلو (و به نوعی تظاهر به داشتن آلزایمر) رفتار می‌کنند. بی‌تردید، رفتار حلقه انحرافی در بست‌نشینی کذایی که با بی‌محلی مطلق مردم مواجه شد، حماقت سیاسی است اما فراموش نمی‌کنیم که همین خبط را در مقیاس جبهه‌ای، افراطیون مدعی‌ اصلاحات در مجلس ششم مرتکب شدند و «بن»بست‌نشینی واقعی را در ماجرای حماقت‌آمیز «تحصن» و ادعای استعفا نشان دادند بی‌آن که مردم کمترین محلی بگذارند یا نظام اعتنایی بکند.
مورد مشابه، لفاظی‌های امثال آقای عبدی درباره خروج از حاکمیت و عبور از خاتمی و... است که با ابتذال در رویکرد زیگزاگ، به پادویی حاد وی و امثال وی برای ستاد انتخاباتی روحانی رسید. آقای عبدی که نباید بن‌بست نویسی‌های خود را فراموش کرده باشد.

عربستان قایق در حال غرق شدن است /آمریکا روی جوانک سعودی شرط‌بندی نکند
یک نشریه آمریکایی از کاخ سفید خواست روی جوانک سعودی(ولیعهد عربستان) شرط‌بندی نکند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، نشنال اینترست نوشت؛ ولیعهد سی و چند ساله عربستان با تجربه اندک در حکمرانی، در حال قمار برای به دست آوردن قدرت است. در حال حاضر نمی‌توان فهمید که او پیروز می‌شود یا خیر، اما با این حال، ایالات متحده به خوبی می‌داند که نباید خود را مانند وزنه‌ای به قایق در حال حرکت عربستان متصل کند، چرا که امکان دارد سیاست خاورمیانه خودش نیز به همراه آن غرق شود.
سیاست‌گذاری در منطقه به طور سنتی، توسط رهبران محتاط و نه خیره‌سر تبیین می‌شود. این افراد اغلب بیشتر سیاستمدارانی هستند که به تحکیم جایگاه خود توجه دارند و تمایلی برای به خطر انداختن آن با تلاش برای تغییر سیستم‌های داخلی، یا افزایش نفوذ خود در خارج از کشور از طریق اقدامات اصلاح‌طلبانه و صلح‌جویانه ندارند. رهبران عرب بهتر است به جای توجه به آینده، نیم‌نگاهی به عقب و گذشته بیندازند. اقدامات خیره‌سرانه، در این منطقه به ندرت صورت گرفته است.
در طول دو سال گذشته، پادشاه سلمان قدرت زیادی در زمینه سیاست خارجی، اقتصادی و نفتی به محمد بن سلمان اعطا کرده است. تابستان امسال، محمد بن نایف، ولیعهد اسبق عربستان، رئیس وزارت قدرتمند کشور و دوست قدیمی ایالات متحده در جنگ با تروریسم، احتمالا به تحریک محمد بن سلمان بازداشت شد و برای همیشه کنار گذاشته شد. سرکوب علیه مخالفان صورت گرفت و قدرت پلیس مذهبی محدود شد. اما پاکسازی هفته گذشته، اقدامی خیره‌سرانه بود. شاهزاده متعب رئیس گارد ملی که تنها مرکز قدرت نظامی خارج از کنترل محمد بن سلمان بود، بازداشت شد. علاوه بر وی، حداقل یازده شاهزاده و ده‌ها تن از مقامات سعودی دستگیر شدند.
محمدبن سلمان به هر کاری که دست می‌زند، خرابی و ویرانی به‌بار می‌آورد. کشتار وحشیانه و ویرانی به‌بار آورده از سوی عربستان در یمن، سیاست‌های ناعادلانه و بی‌ثمر عربستان در سوریه، جنگ بی‌دلیل با قطر، یا مسابقه کینه‌توزانه خطرناک با ایران قدرتمندتر از عربستان، برای به دست آوردن برتری در منطقه، ایالات متحده را در آن میان مقصر جلوه خواهد داد و اگر آمریکا اقداماتی در راستای منافع خود و نه منافع عربستان انجام ندهد، باید آماده به وجود آمدن مشکلات زیاد باشد.
در حال حاضر کاخ سفید و محمد بن سلمان با یکدیگر ارتباط خوبی دارند که خود مایه تمسخر  دونالد ترامپ و خطر کشیدن آمریکا به درگیری‌های بیشتر در خاورمیانه شده است. هیچ‌یک از اقدامات عربستان در یمن، قطر، سوریه یا لبنان، در راستای تقویت منافع آمریکا نبوده است. برعکس، اقدامات بی‌ملاحظه وی، منجر به تقویت داعش، القاعده و ایجاد تفرقه در شورای همکاری خلیج فارس، بی‌ثباتی بیشتر در یمن و لبنان، دخالت آمریکا در جنایات جنگی عربستان سعودی در یمن و تخریب وجهه آمریکا در منطقه و جهان شد.
عربستان سعودی با مشکلات فراوانی مواجه است: قیمت پایین نفت؛ اقتصاد وابسته به نفت، کسری بودجه ناشی از مزایای پرداختی از گهواره تا گور به شهروندان و عادت‌های پرهزینه خود خانواده سلطنتی،‌ جنگ طولانی در یمن که سعودی‌ها نمی‌دانند چه‌طور به پایان برسانند؛ و ایران که از تضعیف عربستان به نفع خود استفاده می‌کند. در حال حاضر، مانعی جلوی راه ولیعهد نیست. با این وجود سوال این است که آیا او دارای خرد، صبر و قضاوت درست نیز هست یا خیر. با توجه به عملکرد وی تاکنون، بهتر است آمریکا روی جوانکی که به نظر عجله زیادی برای انجام کارهای بزرگ دارد، شرط‌بندی نکند.

10 سال فریبکاری توتال برای عقب‌افتادن ایران در پارس‌جنوبی
هدف و شگرد توتال این است که با تأخیر انداختن 10 ساله توسعه فاز 11 پارس جنوبی، قطری‌ها از این مخازن مشترک بیشترین بهره را ببرند.
هدایت‌اله خادمی نایب‌رئیس کمیسیون انرژی مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار الف با بیان اینکه ایران و قطر در فاز 11 پارس جنوبی دارای مخازن مشترک هستند، گفت: نکته جالب در اینجاست که توتال شریک قطری‌ها است و هر چه توسعه این فاز در ایران به تأخیر بیافتد، به نفع توتال است چرا که منفعت توتال از طرف قطر بیشتر است.
وی با بیان اینکه شرکت توتال برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی حدود 10 سال بدعهدی کرده، تصریح کرد: قبل از انعقاد قرارداد جدید وزارت نفت با توتال ما هشدارهای لازم را دادیم و تأکید کردیم که این شرکت سابقه خوبی ندارد چرا که در گذشته کارها را رها کرد و از ایران رفت.
وی تصریح کرد: بدتر از این خروج، رفتن توتال به سمت قطری‌ها و توسعه میادین مشترک برای رقیب ایران بود که ما تأکید داشتیم که احتمال تکرار این کار باز وجود دارد.
خادمی افزود: براساس نظر کارشناسان توتال دنبال وقت‌کشی و تأخیر انداختن این فاز است که الان همان نظرات محقق شد و توتال منتظر اقدامات و تصمیمات ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا علیه ایران است.
وی گفت: به نظر ما توتال در ایران سرمایه‌گذاری نمی‌کند و بیشتر دنبال معطلی و تأخیر در توسعه این فاز است.
نایب رئیس اول کمیسیون انرژی مجلس اضافه کرد: وزارت نفت در انعقاد قرارداد جدید باید اهرم‌های لازم را پیش‌بینی می‌کرد تا توتال به راحتی و بدون پرداخت جریمه و خسارت کار را رها نکند و برود.
شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم توتال فرانسه، شرکت ملی نفت چین (سی‌ان‌پی‌سی) و پتروپارس پس از هفت ماه ازا مضای موافقتنامه امضای اصولی ‌(HOA) فاز 11 پارس جنوبی در 18 آبان ماه 1395، روز دوشنبه، 12 تیرماه قرارداد توسعه این فاز را در قالب شرایط عمومی، ساختار و الگوی قراردادهای نفتی مصوب هیئت وزیران امضا کردند.