kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۴۲۸۹
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۳

فلسفه رفاه کافران و گنهکاران


برخی‌ها سوال می‌کنند چرا كافران از رفاه و ناز و نعمت برخوردارند ولي افراد با ايمان معمولا بسختي روزگار را می‌گذرانند؟
در پاسخ اين سؤال توجه به دو نكته ضروري است:
1- اينكه تصور می‌شود ملت‌هاي فاقد ايمان و پرهيزگاري غرق در ناز و نعمتند، اشتباهي است كه از اشتباه ديگري سرچشمه می‌گيرد و آن ثروت را دليل بر خوشبختي دانستن است.
بسياري از مردم فكر می‌كنند كه هر ملتي صنايعش پيشرفته‌تر و ثروتش بيشتر باشد، خوشبخت‌تر است در حالي كه اگر به درون اين جوامع توجه كنيم و دردهاي جانكاهي كه روح و جسم آنها را درهم می‌كوبد از نزديك ببينيم، قبول خواهيم كرد كه بسياري از آنها بيچاره‌‌‌‌ترين مردم روي زمين هستند، بگذريم از اينكه همان پيشرفت نسبي، نتيجة به كار بستن اصولي، همانند كار و تلاش و نظم و حس مسئوليت است كه در متن تعليمات پيامبران قرار دارد.
چندي قبل اين خبر در جرائد منتشر شد كه در نيويورك، يعني يكي از ثروتمندترين و پيشرفته‌ترين نقاط دنياي مادي، بر اثر خاموشي ناگهاني برق، صحنة عجيبي به وجود آمد، يعني بسياري از مردم به مغازه‌ها حمله بردند و آنها را غارت كردند، تا آنجا كه سه هزار نفر از غارتگران به وسيلة پليس بازداشت شدند. مسلماً تعداد غارتگران واقعي چندين برابر اين عدد بوده و تنها اين عده بوده‌اند كه نتوانستند به موقع فرار كنند، و نيز مسلم است كه آنها غارتگران حرفه‌اي نبوده‌اند كه نفرات خود را براي چنان حملة عمومي از قبل آماده كرده باشند، زيرا حادثة ناگهاني بوده است.
بنابراين، نتيجه می‌گيريم كه با يك خاموشي برق، ده‌ها هزار نفر از مردم يك شهر ثروتمند و به اصطلاح پيشرفته تبديل به «غارتگر» شدند، اين نه تنها دليل بر انحطاط اخلاقي يك ملت است، بلكه دليل بر ناامني شديد اجتماعي نيز می‌باشد.
افزون بر مشكل امنيت، نابساماني‌هاي فراوان اجتماعي ديگري نيز در چنين جوامعي وجود دارد كه آنها نيز به نوبة خود بسيار دردناكند، با توجه به اين حقايق، ثروت را نبايد با خوشبختي اشتباه گرفت.[1] يا دست‌کم می‌توان گفت ثروت عامل اصلي خوشبختي نيست.
2- اينكه گفته می‌شود چرا جوامعي كه داراي ايمان و پرهيزکاري هستند عقب مانده‌اند اگر منظور از ايمان و پرهيزکاري تنها ادعاي اسلام باشد، قبول داريم چنين افرادي عقب مانده‌اند، ولي مي‌دانيم حقيقت ايمان و پرهيزکاري چيزي جز نفوذ آن در تمام اعمال و همة شئون زندگي نيست و اين امري است كه با ادعا تأمين نمی‌شود.
با نهايت تأسف امروز اصول تعليمات اسلام و پيامبران خدا در بسياري از جوامع اسلامي به طور کامل عمل نمی‌شود، لذا چهرة اين جوامع چهرة مسلمانان راستين نيست. در حالي که در برخي از کشور‌هاي غير مسلمان بهتر از مسلمانان به اصول مورد نظر اسلام عمل می‌کنند. به عنوان نمونه، قرآن کريم به مقوله‌هايي مانند: نظم، عدالت اجتماعي، وحدت، تلاش و مجهز شدن به علم و فن‌آوري در عرصه‌هاي مختلف سفارش می‌کند.
اسلام به پاكي، درستكاري، عدالت[2] ، امانت، تلاش‌، كوشش، علم و دانش، آگاهي و بيداري، اتحاد و فشردگي صفوف و فداكاري دعوت می‌كند كه در بهره‌مندي از نعمت دنيوي نيز بسيار مؤثر است. آيا براستي اين اصول به طور كامل در جوامع اسلامي امروز حكمفرما است و با اين حال عقب مانده‌اند؟ آيا عوامل فقر، مانند گناه، كم‌فروشي، تنبلي، عدم بهره‌برداري از علوم در جامعه اسلامي ديده نمی‌شود.
عوامل رفاه کافران
ذكر اين نكته نيز لازم است كه رفاه و برخورداري از نعمت‌هاي مادي در ميان كافران نيز عموميت ندارد و بسياري از كافران در فقر  و تنگدستي به سر می‌برند. اما به طور كلي، اسباب زير را می‌توان از عوامل رفاه كافران برشمرد:
1- درهم شكستن ارزش‌هاي غلط: خداوند متعال در آيات 33 تا 35 سورة زخرف می‌فرمايد:
«اگر (تمكّن كفار از مواهب مادي) سبب نمی‌شد كه همة مردم امت واحد (گمراه) شوند، ما براي كساني كه به (خداوند) رحمان كافر می‌شدند، خانه‌هايي قرار می‌داديم با سقف‌هايي از نقره و نردبان‌هايي كه از آن بالا روند و براي خانه‌هايشان درها و تخت‌هايي (زيبا و نقره‌اي) قرار می‌داديم كه بر آن تكيه كنند و انواع زيورها؛ ولي تمام اينها بهرة دنياست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزکاران است.»
آيات ياد شده بيانگر اين موضوع است كه در نظام ارزشي اسلام، مال‌، ثروت و مقامات مادي معيار نمی‌باشد و سرمايه‌هاي مادي و وسائل تجملات دنيا بقدري در پيشگاه پروردگار بي‌ارزش است كه می‌بايست تنها نصيب افراد بي‌ارزش همچون كافران و منكران حق باشد و اگر مردم كم ظرفيت و دنياطلب به سوي بي‌ايماني و كفر متمايل نمی‌شدند، خداوند اين سرمايه‌ها را تنها نصيب اين گروه منفور و مطرود می‌كرد تا همگان بدانند مقياس ارزش و شخصيت انسان اين امور نيست، جالب اينكه در حديثي از پيغمبر اسلام ـ صلي‌الله عليه و آله ـ در تكميل اين برنامه می‌خوانيم: «اگر دنيا به اندازة بال مگسي نزد خدا ارزش داشت، خداوند به كافر حتي يك شربت آب نمی‌نوشانيد»[3]
2- آزمايش: تنگدستي و وسعت روزي همان‌گونه كه براي مؤمن‌، عامل آزمايش است، ممكن است براي كافر هم وسيله‌اي براي آزمايش باشد. خداي متعال می‌فرمايد: «انما اموالكم و اولادكم فتنه»[4] اموال و اولاد شما فقط وسيلة امتحان شما است.
3- استدراج: گاه خداوند با افزايش نعمت‌هاي مادي به كافران و مرفهين طغيانگر می‌خواهد چند روزي به آنان مهلت دهد و زمينة عذاب و نابودي آنها را فراهم سازد كه به اين سنت الهي «استدراج» گفته می‌شود: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاَيَشْعُرُونْ وَ اُملي لَهُمْ اِنَّ كَيدي مَتينْ»[5] بزودي آنان را از جايي كه آن را درك نمی‌كنند به عذاب و هلاكت می‌افكنيم و چند روزي به آنان مهلت می‌دهيم كه همانا مكر و عقاب ما متين ( حساب شده) می‌باشد.
4- ظلم و استعمارگري: ممكن است برخورداري كافران از ماديات و زندگي مرفّه، به دليل ستمگري و استعمارگي آنان باشد، به‌گونه‌اي كه با ظلم و ستم‌، اموال ديگران را تصاحب کرده و با ناز و نعمت رسيده باشند.
5- سعي و تلاش: ممكن است رفاه كافران به دليل تلاش و كوشش آنان باشد و يا با به كار گرفتن شيوه‌هاي مدرن و نيز اجراي برنامه‌هاي مفيد اقتصادي، توليد خود را بالا برده و نيز محصولات با كيفيتي به بازار ارائه کنند و بدين طريق موفقيت‌هايي در عرصة اقتصاد كسب كرده باشند.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
 حوزه علمیه قم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي‌نوشت‌ها:
[1]. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 6، ص 276 تا 270.
[2]. حضرت علي(ع)-  می‌فرمايند: با عدل بركات زياد می‌شود، غررالحكم ، ج 1، ص 330.
[3]. ر.ك، مكارم شيرازي، ناصر، همان، ج 5، ص 67 و ج 2، ص 434.
[4]. تغابن/ 15.
[5]. اعراف/ 183.