kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۳۸۴۷
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۵
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای

چاره مرگ و میر بالا در جاده‌ها نامه‌نگاری نیست

با وجود ادعاهای فراوان مدعیان اصلاحات در رابطه با احترام به حقوق و توانایی‌های زنان، این روزها عدم حضور زنان در کابینه و همچنین نهادها و موسسات زیر نظر اصلاح‌طلبان و حامیان دولت سر و صدای فراوانی را به همراه داشته است.

سرویس سیاسی ـ

اصلاح‌طلبان «بهشت» را هم مردانه کردند!
در آخرین مورد روزنامه زنجیره‌ای شرق، دیروز به انتخاب معاونان شهردار جدید تهران ‌اشاره کرد و نوشت: «٢٠ روز از شهردار شدن محمدعلی نجفی در تهران می‌گذرد و او در این مدت برای پنج معاون، یک مدیرکل، شش شهردار منطقه و همچنین مدیرعامل و سردبیر مؤسسه مطبوعاتی همشهری حکم صادر کرد. وجه ‌اشتراک همه ١٣نفری که در این مدت از شهردار جدید تهران حکم مسئولیت گرفته‌اند، مرد بودن آنهاست و هیچ زنی تا این لحظه به حکم شهردار مسئولیتی در شهر نگرفته است.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «بر اساس برخی آمارها، در حدود ٥٠ شهر بزرگ جهان در گوشه‌وکنار کره خاکی از خاورمیانه تا اروپا، از آمریکای شمالی تا شرق آسیا و همین‌طور قاره آفریقا، مسئولیت شهرداری به دست زنان سپرده شده است. بغداد، پایتخت کشور همسایه ما عراق و پاریس، مادرید و بارسلون در اروپا، توکیو در ژاپن و واشنگتن در آمریکا، از شهرهایی هستند که همین الان شهرداران زن آنها را مدیریت می‌کنند. در تهران اگرچه لیست امید ٢١ کرسی شورای شهر را با عنوان اصلاح‌طلبی به دست گرفته‌اند؛ اما هنوز از انتصاب حتی یک زن به‌عنوان مدیر شهری خبری نشده است.»
سند مدیریت پایتخت به نام مردان!
در همین زمینه، روزنامه آرمان هم دیروز نوشت: «هیچ زنی در میان ۱۴ مدیر منصوب‌شده شهرداری تهران به چشم نمی‌خورد و این در حالی است که نجفی در قامت شهردار تهران وعده حضور ۳۰ درصدی زنان در مدیریت شهری را داده بود. کلانشهر تهران با انواع و اقسام مدل‌ها و رنگ‌ها در چیدمان، شهری مردانه است و نشانی از حضور بانوان در آن نیست. گویی مردان شهر فراموشکار شده‌اند و مشغله فراوان بهانه‌ای ناب برای فراموش کردن سهم 30 درصدی زنان در مدیریت شهری است! تهران با مدیریت مردانه‌اش روزگار می‌گذراند و گویی سند مدیریت پایتخت به نام مردان زده شده است تا حضور زنان یک خط قرمز باشد. خط قرمزی که انتظار بود با حضور اصلاح‌طلبان و میانه‌روها بر کرسی‌های شهرداری و شورای شهر محو یا کمرنگ شود.»آرمان همچنین در گفت‌وگو با حجت نظری، عضو شورای شهر تهران نوشت: «بازه سنی معاونان نجفی بسیار بالاست و شخصا انتظارداشتم که نجفی از افراد جوان‌تری برای معاونت شهرداری استفاده کند... در میان معاونان شهردار، هیچ خانمی وجود ندارد. به نظر می‌رسد که نیاز است دکتر نجفی نسبت به حضور جوانان و زنان در سطوح مختلف مدیریتی شهر تهران اهتمام بیشتری به خرج دهد.»گفتنی است، اصلاح‌طلبان گرچه شعار حمایت از زنان و لزوم گماردن آنان در پست‌های مدیریتی را سر می‌دهند اما تجربه نشان داده است که آنان زمانی که عهده‌دار مسئولیتی می‌شوند، به هیچ یک از ادعاها و وعده‌های خود جامه عمل نمی‌پوشانند و نگاه آنان به زنان در عرصه سیاست صرفاً ابزاری است.
سیاه‌نمایی برای جبران سیاسی‌کاری!
عزم مدعیان اصلاحات برای سیاسی‌کاری در شهرداری و شورای شهر سبب شد تا این طیف با نسبت دادن القاب ناروا به مدیریت شهری تهران، درصدد جبران ناکارآمدی‌های ناشی از این رویکرد ناشایست خود برآیند.
در ادامه این روش غیراخلاقی، آفتاب یزد دیروز مصاحبه‌ای را با احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر تهران منتشر کرد. در این‌ گفت‌وگو که بخشی از آن به حرف کشیدن از مصاحبه‌شونده بیشتر شباهت دارد تا مصاحبه، خبرنگار می‌پرسد: نامه‌ای که آقای موسوی خوئینی‌ها اخیرا به آقای نجفی نوشتند و از ایشان خواستند زیاد به گذشته نپردازند، را چطور ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به بازداشت قائم‌مقام آقای قالیباف، به نظر شما درست است که آقای نجفی نگوید چه شهری را تحویل گرفته‌اند؟مسجدجامعی در پاسخ اظهار می‌دارد: «به طور کلی نمی‌توان برای آینده برنامه‌ریزی کرد بدون آنکه وضعیت حال را بدانیم. گمان نمی‌کنم مقصود نویسندگان نامه این بوده است. شهردار باید بداند چه وضعیتی را تحویل گرفته، این وضعیت محصول چه نگاه‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی بوده تا بتواند آینده را براساس ایده‌ها و نظراتی که دارد، طراحی کند.»اما این پاسخ که با میل باطنی و قصد اصلی این روزنامه همراه نبود، خبرنگار را بر آن داشت تا هر طور شده پاسخ مورد نظرش را از مسجدجامعی دریافت کند! از همین رو بود که خبرنگار مشخصا پرسید: به نظر شما آقای نجفی باید در رسانه‌ها اعلام کند که چه شهری را تحویل گرفته یا خیر؟ و مسجدجامعی نهایتا پاسخ داد: «بله... باید بگوید. ما عادت داریم که به قصد، خوب و بد گذشته را فراموش کنیم. این رویه تاریخی و ناشی از هیجان‌زدگی‌های زودگذر است. اصلا برنامه‌ریزی یعنی رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. اگر اینها را نگویند فردا باید پاسخگوی چه چیزی باشد.»گفتنی است، ولع اصلاح‌طلبان برای باندبازی و استفاده جناحی از امکانات به حدی است که برای جبران کم‌کاری‌های و کاستی‌های حاصل از این رویه ناپسند، جار می‌زنند که در حال تحویل گرفتن «شهر سوخته» هستند! البته طیفی که به روش کاسبکارانه و منفعت‌طلبانه لیست می‌بندد و از متقاضیان حضور در لیست، هرکدام 2 میلیارد تومان طلب می‌کند، طبعا شهرداری را لقمه چربی می‌بیند که برای رسیدن به آن از هر دروغ و تهمتی دریغ نمی‌ورزد.
مطالبات برخي ‌اصلاح‌طلبان محقق نشود دنيا به ‌آخر نمي‌رسد!
روزنامه اعتماد مصاحبه‌ای با محمد عطریانفر انجام داده که در شماره روز گذشته با عنوان «به‌خاطر عدم تحقق مطالبات برخي‌اصلاح‌طلبان دنيا به‌ آخر نمي‌رسد»، منتشر شده بود. وی در این مصاحبه تاکید کرده است: «اين‌گونه نيست كه تصور كنيد به خاطر ٤ تا عدم تحقق مطالبات برخي اصلاح‌طلبان، دنيا به آخر مي‌رسد و همه معادلات برهم مي‌خورد.»در حالی که در چهار سال دولت یازدهم در کنار فرافکنی به گذشته یکی از توجیه‌های دولتمردان برای عدم تحقق وعده‌هایشان کارشکنی مخالفان دولت عنوان می‌شد، حال عطریانفر در ادامه مطلب بالا گفته است: «تصور مي‌كنم تنها مخالفاني كه نسبت به آقاي روحاني در عرصه سياسي كشور ظاهر مي‌شوند، موضع مي‌گيرند و مخالفت خودشان را هم به راحتي علني مي‌كنند از اين جماعت هستند... خيلي باور ندارم كه اينها در دولت آقاي روحاني بتوانند منشأ اثر باشند.»وی در ادامه پاشنه آشیل دولت دوازدهم را این گونه شرح داده است: «در عين حال معتقدم عمده‌ترين پاشنه آشيل دولت روحاني، خود دولت مي‌تواند باشد و آن زماني ايجاد مي‌شود كه دولت در تحقق برنامه‌هاي خود ناتوان ظاهر شود.»اگرچه عطریانفر به درستی به این مورد ‌اشاره کرده است که دولت باید در جهت مطالبات مردمی گام بردارد و مشکلات جامعه را رفع نماید: «حال اگر دولت بتواند به برنامه‌هاي خود وفادار بماند و تمام ظرفيت‌هاي خود را بسيج كند، علي‌القاعده كسي نمي‌تواند در برابر منويات دولت ايستادگي كرده و مخالفت‌هاي خود را بر كرسي قدرت بنشاند. از اين جهت ما بايد تلاش كنيم كه دولت در فرآيند فعاليت‌ها و مديريت كشور به حداكثر مطالبات مردم بپردازد.»اما نکته اینجاست که جریان موسوم به اصلاحات پیوسته تلاش کرده تا مشکلات بزرگ اقتصادی مردم را به مسائل کم‌اهمیتی مانند لغو کمتر از یک درصد از کنسرت‌ها تقلیل دهد و حاشیه را به متن بدل کند و یا اینکه مطالبات حزبی خویش را به جای مطالبات جامعه مطرح نماید.
در این میان عطریانفر گفته است: «همان طور كه رهبري هم ‌اشاره كردند، اهتمام جدي دولت بايد در مورد مباحث اقتصادي و تامين منافع مردم و معاش و امنيت اقتصادي آنها باشد.»
شیوه تحمیل اصلاح‌طلبانه!
وزارت کشور در جریان انتخابات ریاست جمهوری 96 بیشترین همکاری قانونی و غیرقانونی را با دولت یازدهم داشت، چنان‌که در روزنامه کیهان طی چند گزارش به اقدامات خلاف قانون وزارت کشور پرداخته شد اما حالا اصلاح‌طلبان با وجود این همه خدمت وزارت کشور دولت یازدهم، علم مخالفت با شخص وزیر و وزارتخانه وی را برافراشتند تا از این طریق امتیازات بیشتری گرفته و خواسته‌های خویش را به این وزارتخانه تحمیل کنند.
در همین راستا مردم‌سالاری در سرمقاله دیروز خود نوشت: «حال، همه چشم به عزل و نصب با اراده وزیر[کشور] دارند. عزل و نصبی که ضرورت ایجاب می‌کند چرا که خواست آن ملتی است که چهل و دو میلیون رای به صندوق‌ها سپرده‌اند و از آن سو، رئیس‌جمهور هم مایل است که با جابه‌جایی استانداران و فرمانداران از کاروان اعتدال و تدبیر و امید بازمانده، به عمد یا به سهو، نسبت به دولت یازدهم، جبران مافات کند و به عهدی که با مردم بسته، وفا نماید!» این نوشتار افزوده است: «نکته ‌ظریف اینجاست که کار به همان سادگی دولت یازدهم نیست چون این بار، بسیاری از نیروها و عوامل همسو باید مسند خود را به چهره‌های آزموده و تازه‌نفس و دارای برنامه و برنامه‌پذیر بسپارند. در این تغییر و تحول، حسن کار اینجاست که وزیر کشور آن تازه‌وارد دولت یازدهم نیست که از گوشه و کنار بر ایشان تحمیل شود، بلکه خود عملکردها را زیر ذره‌بین داشته و از ضبط و ربط امور باخبر است و می‌داند که اقتضای زمان و مکان و حساسیت دکتر روحانی چیست و کارها باید در چه مداری به گردش درآید.»
عمومیت پیدا کردن کلی‌گویی در دولت!
روزنامه آرمان دیروز در سرمقاله خود با عنوان «آقای جهانگیری! هشدار جاده‌ها با نامه‌نگاری حل نمی‌شود»، نوشت: «متاسفانه بدعت بدی که در بین وزرا و دست‌اندرکاران مسائل اجرایی وجود دارد، کلی‌گویی است و به همین خاطر اصولا توده مردم مطالبی را که مسئولان عنوان می‌کنند، کمتر باور دارند. این مسئله تا به آنجا کشیده شده که مقام معظم رهبری هم به آن ورود و عنوان فرموده‌اند که چرا این رشد اقتصادی و توسعه‌ای که مقامات دولتی عنوان می‌کنند، در زندگی روزمره مردم قابل مشاهده نیست؟» در ادامه این یادداشت با ‌اشاره به سانحه دلخراش واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان نخبه هرمزگانی، آمده است: «آقای جهانگیری به‌عنوان معاون اول رئیس‌جمهور به‌جای پرداختن به اصل مسئله در نامه‌ای خطاب به وزارت راه و شهرسازی و سایر وزرای مربوطه عنوان کردند که فکری برای این مسئله بکنند. اما مردم انتظار این را نداشتند که از طرف معاون اول رئیس‌جمهور کشور که مدعی است فارغ‌التحصیل معتبرترین مرکز علمی کشور است، تا این اندازه کلی‌گویی صورت بگیرد. مسئله مرگ‌ومیر و تعداد بالای آنها در جاده‌های ایران با نامه‌نگاری و این‌گونه مسائل حل نمی‌شود و خود آقای جهانگیری هم می‌دانند که ارسال چنین نامه‌ای فقط مصرف داخلی دارد و توسط نهادهای ذیربط به دلیل اینکه مبانی اجرایی‌شان مشخص نشده، بایگانی خواهد شد.»
تلاش بی‌منطق وزارت راه برای جذب فاینانس!
در بخش دیگری از مطلب آرمان آمده است: «وزارت راه و شهرسازی بدون داشتن منطق علمی کافی به‌دنبال اخذ فاینانس از کشورهای خارجی برای دریافت وام برای ساخت راه‌آهن و آزادراه است. درحالی که اگر همین میزان خسارت‌های ناشی از نبود شبکه‌های آزادراهی و ریلی که حدود 5 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل می‌دهد، یعنی چیزی حدود 20 میلیارد دلار صرف پرداخت یارانه به شرکت‌های ساختمانی داخلی شود که در حال حاضر به‌علت نبود بودجه‌های عمرانی کافی یا تعدیل شده یا با ظرفیت‌های زیر 30 درصد کار می‌کنند و ده‌ها و بلکه صدها هزار نفر را به خیل بیکاران کشور اضافه کرده‌اند، چنین کارهایی در ایران شدنی است و تلاش وزارت راه و شهرسازی برای مقروض‌کردن کشور برای ساخت شبکه‌های آزادراهی و ریلی از هیچ‌گونه منطق ریلی برخوردار نیست... ادامه این‌گونه روندها را در اظهارات دیروز سخنگوی دولت داشتیم که عنوان کردند تمام طرح‌هایی که اولویت‌دار بودند و قرار بود در سال 96 تکمیل شوند، از رشد مناسبی برخوردار هستند که این هم باز چیزی جز کلی‌گویی و بازی با افکار عمومی نیست. اگر واقعا چنین چیزی است، دولت باید نام طرح‌ها و میزان پیشرفت فیزیکی آنها و ابعاد سرمایه‌گذاری در این طرح‌ها را اعلام کنند.»