kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۹۳۸۱
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰

اخبار ویژه


این بدعت را از کجا آوردید آقای وزیر!
وزیر بهداشت می‌گوید 8-9 سال برای امنیت خود و خانواده‌اش خودروی پورشه خریده است.
قاضی‌زاده هاشمی که از وزرای هزار میلیاردی کابینه است در گفت‌وگو با روزنامه شرق و درباره پولدار بودنش اظهار داشت: من از روز اول، تأييد کردم که پولدار هستم. نگفتم که ندارم. الان هم نفي نمي‌کنم. معتقد هستم که اگر کسي سرمايه‌دار است، اصل بايد بر اين باشد که از کجا و از چه مسيري آورده. خیلی از کسانی که دیگران را متهم می‌کنند، این رفتارشان ناشی از تفکراتی است که اسلامی نیست و ما سابقه آن را در بحبوحه انقلاب، به خوبی می‌شناسیم و می‌دانیم و دیدیم. خودشان نگاه کنند به زندگی شخصی‌شان یا زندگی کسانی که معلم‌شان هستند. ببینند چه بخشی را از مسیرهای نامشروع کسب کردند که البته خودشان فکر می‌کنند مشروع است. آنچه در زندگی ما هست، سر سوزنی از مسیر غیرقانونی و غیرشرعی به دست نیامده. برای آن زحمت کشیدیم. در عین حال هم ارزشی برای آن قائل نیستیم. مهم سبک زندگی است که سبک زندگی ماها، تربیت بچه‌هامان و حیطه فعالیت ما، کاملاً مشخص است.
وی افزود: من هیچ کار غیرپزشکی نکردم؛ یعنی اگر درآمدی داشتم پول رفته در بانک و منطق من این بوده که...
وزیر بهداشت درباره تعبیر «وزیر پورشه‌سوار» هم گفت: من فکر کنم 8-9 سال پیش نمی‌دانستم که وزیر می‌شوم. آن موقع دنبال ماشین می‌گشتم. ماشین پرادو داشتم، ولی پرادوها زود چپ می‌کرد. دنبال همین ماشین‌های شاسی‌بلند بودم که گفتند این بهترین ماشین است (پورشه) که من هم خریدم، آن موقع حدود 200 میلیون تومان.
قاضی‌زاده هاشمی گفت: هنوز هم دارم. داشتنش هم حکایتی جالب است. من از روزی که وزیر شدم تا الان، یک ثانیه هم پشت آن ماشین ننشسته‌ام. معتقدم که مسئولیت، بالاخره ضرورت‌هایی را ایجاب می‌کند و یک مسئول نمی‌تواند آن طوری رفتار کند که قبل از دوران مسئولیتش هست. و از آن طرف با وجود فشاری که همسرم داشت، برای اینکه آن را بفروشم؛ از ابتدا هم راضی نبود و می‌گفت همین ماشینی که هست خوب است. من می‌گفتم ما به جاده می‌رویم و بالاخره باید ماشین امن باشد. من که پول دارم، دلم هم که می‌خواهد. وقتی نخرم یعنی نفاق دارم، آن هم به خاطر حرف دیگران. این چیزی که متاسفانه در کشور شایع است. به هر حال با وجود اینکه ایشان اصرار می‌کرد، من تا امروز آن را نفروختم، نمی‌فروشم هم. دلیلش هم یکی، همسایه‌هاست. اگر من در ابتدای مسئولیتم آن را می‌فروختم. فکر می‌کردند من وزیر شدم و حالا می‌خواهم ریا کنم. یکی از دلایل  هم پسرم  است. نمی‌خواستم قضاوتش راجع به پدرش این باشد یا به نحوی آموزش ببیند که باید ریاکاری کند. بالاترین آسیبی که به کسی ممکن است وارد شود، دچار نفاق شدن و ریاکاری است.
سخنان وزیر بهداشت چند وجه دارد. یک نکته، «پولدار شدن» ایشان است و منطقا این سؤال پیش می‌آید که آیا مسیر پولدار شدن در حد چند هزار میلیارد تومان برای همه فراهم است؟ ثانیا آیا این حق همه شهروندان و خانواده‌های آنهاست که خودروی ایمن داشته باشند یا این حق مختص یک قشر و طبقه خاص پولدار است؟ آیا بیش از 20 هزار نفری که سالانه در تصادفات خودرویی جان خود را از دست می‌دهند، شایسته داشتن خودرو و جاده ایمن هستند یا خیر؟ اگر جناب وزیر ماشین شاسی‌بلند پرادو را هم قابل نمی‌دانند و به کمتر از پورشه کاین (خودروی اشرافی میلیاردی) رضایت نمی‌دهند، پس مردم پراید سوار چه باید بکنند؟
چرا وزیر بهداشت از وزرای میلیاردر راه و شهرسازی یا صنعت نمی‌پرسد که برای امنیت مردم چه کار کرده‌اید؟!
وجه بعد، توجیه اشرافیگری با نفی «نفاق» است. در کدام قاموس اسلامی وارد شده که اشرافیگری و تجمل و زندگی متمایز از مردم، چاره نفاق است؟! آیا امیرمومنان و سایر ائمه(ع) که توان زندگی اشرافی را داشتند، به اندازه جناب وزیر دین‌شناس نبودند که برای مبارزه با نفاق، به سبک زندگی اشرافی و تجمل‌گرایانه روی کنند؟ کجای دین آمده که برای جلوگیری از نفاق، باید اشرافیگری پیشه کرد؟!

ژن خوب موثر بود یا طمع شرکت‌های خارجی به نفوذ پدر؟!
سخنان عجیب پسر عارف درباره «ژن خوب» خودش با اعتراض محافل مختلف روبرو شد.
حمیدرضا عارف اخیرا در مصاحبه‌ای گفت: «پدر و مادر من هر دو جزو شاگرد اول‌های کنکور در کشور بودند، مادر من رتبه 15 کنکور داشته؛ این ژن منتقل می‌شود، ما سه برادر، هر سه درس‌هایمان خوب بوده و خوب تحصیل کردیم؛ من خودم بعد از اینکه تحصیلاتم در دانشگاه صنعتی شریف به اتمام رسید، در سال 85 رفتم آمریکا و با رزومه و نمرات خوبم (من زبانم همیشه خوب بود) در دانشگاه جرج واشنگتن پذیرش گرفتم و PHD روابط بین‌الملل را در دانشگاه فلوریدا خواندم. آنجا نگاه می‌کنند که تو پسر چه کسی هستی؟ به روزمه نگاه می‌کنند.»
این سخنان با اعتراض طیف‌های مختلف سیاسی در شبکه‌های اجتماعی و مجازی روبرو شد.
عصر ایران در این زمینه نوشت: جناب حمیدرضا، اگر پسر محمدرضا عارف نبود الان کجا بود؟ یا بهتر بگویم عارف اگر الان نه نماینده مجلس و قبلا نه وزیر ارتباطات و معاون اول بلکه یک استاد معمولی و ساده دانشگاه بود امروز حمیدرضا عارف چه می‌کرد؟
پسر عارف می‌گوید در 25 سالگی شرکت MTN را از آفریقای جنوبی به ایران آورد. او موفقیت اقتصادی‌اش را به دلیل ژن‌های دریافتی از پدر و مادرش می‌داند. نگاهی که ریشه‌هایی از مطلق‌بینی و نژادپرستی در آن دیده می‌شود.
اصلا بیایید ساده‌تر به این معنا نگاه کنیم. آقای حمیدرضا عارف، نخبه ایرانی عزیز اگر شما پسر دکتر عارف نماینده محترم مردم تهران در مجلس و مقام ارشد کشور در طول سال‌های اخیر نبودید کسی حاضر بود هم‌اکنون با شما مصاحبه‌ کند تا از دستاوردهایتان بگوئید؟ قطعا نه!
رجانیوز هم در واکنش به سخنان پسر عارف نوشت: پس از مصاحبه حمیدرضا عارف، پسر معاون اول در دولت اصلاحات درباره دولت حسن روحانی و سهم‌خواهی از کابینه آینده، کاربران اصلاح‌طلب در فضای مجازی در حال تمسخر او هستند؛ در حالی که انگشت اتهام اصلی به سوی خود جریان اصلاحات نشانه می‌رود. این در حالی است که رجانیوز حدود سه سال پیش در گزارشی دقیق و مستند، به فعالیت‌های اینگونه پسر عارف پرداخته که البته در آن زمان با هجمه سنگین جریان اصلاح‌طلب روبرو شد. پسر عارف از نقش خود در آوردن شرکت بزرگ بین‌المللی ام.تی.ان به ایران در سال 1384 گفته است و حال آن که حمیدرضا عارف متولد سال 57 است، یعنی او الان جوانی 36 ساله است و در سال 1384 که شرکت ام.تی.ان را به ایران آورده، 27 سال داشته است.
پسر معاون اول دولت اصلاحات با توجه به سن و سالش، احتمالاً در اوایل دهه 1380 مدرک فوق‌لیسانس را گرفته، فوراً وارد فعالیت‌های اقتصادی شده و در همین مدت کوتاه، مورد اعتماد شرکت بین‌المللی ام.تی.ان قرار گرفته و توانسته این شرکت را به انجام یک سرمایه‌گذاری بزرگ در ایران قانع سازد! او آن زمان 23ساله بود. محمدرضا عارف از 1376 تا 1379 وزیر پست و تلگراف و تلفن، از 1379 تا 1380 رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و از 1380 تا 1384 معاون اول دولت اصلاحات بوده و عالی‌ترین سمت‌های اقتصادی و فناوری را در آن دولت در اختیار داشته است.
گفتنی است در دوران دولت دوم اصلاحات، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در تاریخ 27 بهمن 1382 کنسرسیوم ایرانسل را به عنوان برنده مزایده اپراتوری دوم تلفن همراه اعلام نمود. در سال 1384 و در اوایل دولت نهم این شرکت با اخذ مجوز فعالیت خود را آغاز کرد. این شرکت طی 8 سال گذشته بیش از 17 هزار میلیارد تومان درآمدزایی داشته است.
بدون تردید توجه ویژه شرکت بین‌المللی ام.تی.ان به حمیدرضا عارف در اوایل دهه 1380 را نمی‌توان بی‌ارتباط با جایگاه معاونت اولی پدر او دانست.

کابینه فراجناحی یعنی همان رحم اجاره‌ای افراطیون؟!
مدیران ارشد دولتی در موضعی متناقض از یک سو بحث کابینه فراجناحی را مطرح می‌کنند و از سوی دیگر می‌گویند اقلیت نباید نقشی در کابینه داشته باشد.
محمد باقرنوبخت در نشست مشترک ستاد اقتصاد مقاومتی در گیلان گفت: کابینه دوازدهم فراجناحی خواهد بود.
وی با بیان اینکه بدنبال پاسخگویی به مطالبات مردم هستیم، گفت: وقتی این مطالبات پاسخ داده می‌شود که از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم و از همه جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب، اصولگرا و اعتدال‌گرا می‌خواهم شورای راهبری توسعه استان را تشکیل دهند.
گفتنی است رئیس‌جمهور نیز چهارشنبه گذشته در حاشیه جلسه دولت گفته بود: دولت دوازدهم فراجناحی خواهد بود.
وی در عین حال گفته بود: شیوه و تفکری که مردم در انتخابات به آن رأی دادند باید در دولت، استاندارها، فرماندارها، مدیرکل‌ها و در مسئولیت‌های سنگین و حساس حاکم شود. این بدان معنا نیست که غیر از 24 میلیونی که به دولت تدبیر و امید رأی دادند، حق حیات ندارند؛ آنها هم حقوق دارند و حقوق اساسی‌شان محفوظ و می‌توانند فعالیت کنند، اما امروز در مسئولیت‌های رده بالا نوبت این 24 میلیون است.
این قبیل اظهارات در حالی است که افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی با تعبیر وقیحانه و توهین‌آمیز «رحم اجاره‌ای»، دولت یازدهم را بدهکار خود معرفی کردند و اکنون نیز مشغول سهم‌خواهی افزونتر از روحانی هستند.
همین نگاه سهم‌خواهانه موجب ناکارآمدی و فشلی دولت یازدهم به ویژه در عرصه اقتصادی شد. اکنون نیز بیم آن می‌رود که غلبه بیشتر افراطی‌گری و سیاسی‌کاری و غنیمت‌طلبی، موجب ناکارآمدی بیشتر دولت به قیمت تشدید رادیکالیسم در دولت شود.

لوموند: سرباز ایران قوی‌ترین مرد خاورمیانه است
روزنامه لوموند درباره سرلشکر سلیمانی قوی‌ترین مرد خاورمیانه نوشت او نگهبان ایران است.
لوموند در تحلیلی نوشت: درعکسی که دسامبر 2016 فردای سقوط دژ شورشیان سوری در حلب از سلیمانی منتشر شده، چهره‌اش جدی و سخت است. مثل همیشه در میدان نبرد با لباس غیرنظامی ظاهر شده و یک دستار سبز رنگ دور پیشانی‌اش بسته است.
هفده ماه جلوتر در ژوئیه 2015 منابع آمریکایی و خاورمیانه‌ای گزارش دادند که این فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفته تا نقشه‌های سوریه را جلوی ولادیمیر پوتین باز کند؛ او  خودش را آماده کرده بود که همراه با روسیه وارد جنگ در سوریه شود. بی‌شک بشار اسد ادامه حیاتش را مدیون اوست.
قاسم سلیمانی قدرتمندترین مرد خاورمیانه 37 سال با جنگ زندگی کرده است. اولین رویارویی او با جنگ به سال 1980 بر می‌گردد. زمانی که خودش را متعهد کرد تا از نظام انقلابی بسیار جوان ایران که مورد تهدید و اشغال دیکتاتور عراق صدام حسین قرار گرفته بود دفاع نماید.
قاسم سلیمانی در سال 2000 به عراق بازگشت اما این بار به عنوان مربی و مستشاری نظامی. در آن زمان او برای میانجی‌گری و حل و فصل اختلاف بین احزاب شیعه و دولت بغداد در عراق بسر می‌برد.
از تابستان 2014 شروع به تأمین مالی و آموزش و سازماندهی شبه نظامیان شیعه عراقی برای جنگ با داعش کرد که پیش از این او را سخت احترام و تکریم می‌نمودند.
انسانی با صبر و حوصله،‌این ژنرال دو ستاره که بلندپایه‌ترین فرمانده سپاه پاسداران (اصلی‌ترین نیروی نظامی ایران) محسوب می‌شود در عین حال فرمانده نیروی ویژه و برگزیده‌ای به نام قدس است که تلاش می‌کند اوضاع در خاورمیانه و خاورنزدیک را به شکل مطلوب نظام ایران در بیاورد.
قاسم سلیمانی به آنچه در ادبیات رسمی ایرانی «محور مقاومت» نامیده می‌شود استحکام بخشیده است. این محور مقاومت، تهران را از ورای عراق و سوریه و لبنان به مدیترانه متصل می‌کند. او ترکیه را به عقب‌نشینی وادار کرده و عربستان سعودی را خشمگین نموده است.
... رادیو عراق دوره صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق او را یک افسانه خواند که در عین حال دشمنی است که باید نابود شود. سلیمانی در عراق عشق به شهیدان را یاد گرفت. بی‌اعتمادی و بدگمانی‌اش به غرب محصول حمایت غرب از صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق است و بویژه آن که وقتی دیکتاتور سابق عراق بمب‌های گاز شیمیایی را در جبهه‌های نبرد با ایران و نیز علیه شهروندان غیرنظامی به کار گرفت غرب اعلام انزجار نکرد.
تصرف موصل توسط داعش در تابستان 2014 نشانگر اوج شورش علیه قدرت نوری المالکی بود. دولت عراق وقتی داعشی‌ها به سوی پایتخت حمله‌ور شدند به لرزه درآمد و ظرف 48 ساعت ایران، سلیمانی را به بغداد فرستاد تا به عراقی‌ها کمک کند. ابومهدی المهندس می‌گوید: «به لطف سلیمانی بود که اربیل پایتخت کردستان عراق توسط داعش به تصرف در نیامد. ما آنجا همه با هم بودیم از 4 اوت آمریکایی‌ها آنجا را رها کرده بودند. تازه بعد از دو ماه از حمله داعش به اربیل برگشتند». ابومهدی المهندس در آن زمان فرماندهی یک گروه داوطلب بسیج مردمی را برعهده داشت، یک گروه اساساً شیعه که در پاسخ به فراخوان و فتوای آیت‌الله سیستانی اصلی‌ترین قدرت مذهبی شیعه در عراق تشکیل شده بود و این درست در حالی بود که ارتش عراق در برابر داعش از هم پاشیده شده بود.
سلیمانی به یک شخصیت محبوب مردمی تبدیل شد. آرزوی بودن کنار او و گرفتن عکس سلفی با او در خطوط جنگ برای رزمنده‌ها افزایش یافته بود. یک تحلیلگر سیاسی که نخواست نامش ذکر شود در تهران گفت: «سلیمانی همیشه دسترسی سریع و آسانی به آیت‌الله خامنه‌ای دارد و این عاملی است که می‌تواند به او نفوذ و تأثیرگذاری ویژه‌ای بدهد.
در سپتامبر 2016 وقتی که شایعه کاندیداتوری‌اش برای انتخابات ریاست جمهوری  در ایران پیچید، قهرمان ملی- تمامی بلندپروازی‌ها را در یک اطلاعیه رد کرد: «او یک سرباز باقی خواهد ماند تا پایان زندگی‌اش انشاءالله».
در جریان به خاکسپاری مادرش در تهران سپتامبر 2013 سلیمانی وزیر خارجه محمدجواد ظریف را در آغوش گرفت. در عین حال او جهاد پسر عمادالمغنیه فرمانده کاریزماتیک حزب‌الله لبنان که در ژانویه 2015 توسط نیروهای هلی‌کوپتر اسرائیلی در خاک سوریه کشته شد را نیز همچون پدرش در آغوش گرفت.