kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۸۶۳
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۱

تاجران سینمایی و هزینه‌های فرهنگی


مهدی امیدی

سینمای ایران، مدتی است که با هجوم فیلم‌های کمدی سخیف مواجه شده است؛ «هجومی» که طی دو سال اخیر، تورم پیدا کرده و در سال جدید به اوج خود رسیده است. اگر چه حضور فیلم‌هایی از ژانر کمدی بر پرده سینماهای کشور، امری طبیعی و به یک معنا لازم به نظر می‌رسد، اما آنچه نگران‌کننده است، تبدیل شدن نوع خاصی از کمدی نازل که از نظر ساختاری، مملو از کپی‌کاری و کلیشه و از نظر محتوایی، در حد بیان شعارهای سطحی است به جریانی فراگیر در سینمای ماست.
آیا این جریان را می‌توان به سود فرهنگ کشور دانست؟
برای پاسخگویی به این دست پرسش‌ها، باید به اصول و بنیادهای هنر و سینمای انقلاب، آنچنان که در آرا، گفتارها و نوشته‌های بزرگان مکتب انقلاب آمده است رجوع کرد. با این کار، بدون شک پاسخ منفی است؛ چرا که دراین فیلم‌های طنزآمیز سینماها، هدف اصلی خنده و تفنن است؛ در صورتی که خنده و تفنن نمی‌توانند به عنوان هدف استفاده شوند، بلکه باید وسایلی باشند برای رسیدن به اهدافی والا و متعالی؛ به این معنی که برخی از نکات را در قالب‌های جدی نمی‌توان گفت، اما طنز و کمدی، می‌تواند با استفاده درست، منطقی و اخلاقی، به کمک فرهنگ‌سازی بیاید. در بسیاری موارد، بیان حرف حق و آگاهی بخشی به مخاطب، به وسیله این قالب موثرتر خواهد بود. اما متأسفانه سینمای طنز و کمدی امروز ایران، مسیری کاملا خلاف این جهت را می‌رود. با نگاهی گذرا به آثاری که به عنوان طنز، طی یکی دو سال اخیر روی پرده آمدند، می‌توان این برداشت را داشت که تقریبا تمام آنها، هدفی جز سرگرم‌سازی و خنداندن مخاطب نداشته و در فرامتن چنین هدفی، غایات مادی یا سیاسی باطل را می‌جسته‌اند. غفلت مخاطبان و دور ساختن آنها از اندیشیدن و خودآگاهی در فضایی معنوی و آرمانگرایانه، کارکرد اصلی این‌گونه سینمایی در ایران بوده است. بسیاری از حرکات و کلمات مورد استفاده در آثار کمیک ایرانی، بدون شک با دین در تضاد هستند. شادی برخاسته از چنین آثاری، همراه با انتقال نوعی سبک عقلی و روحیه خودباختگی در مقابل ضدارزش‌ها بوده است.
وقتی از مسایل مضمونی و محتوایی در سینما صحبت می‌کنیم عده‌ای اعتراض می‌کنند و می‌گویند سینما قبل از این که بتواند به ترویج و اشاعه آموزه‌های اعتقادی دست بزند، باید ازنظر صنعتی و تکنیکی درست شود و یا این سخن که سینما بدون جذب مخاطب و بازگشت سرمایه رو به نابودی خواهد رفت. این نکات درست هستند، اما با نگاهی عمیق به مسئله می‌توان درک کرد که جریان سینمای طنز ایران در سال‌های اخیر- که البته شروع آن از دوران حاکمیت فرهنگی غرب‌زدگی تساهل جوی اصلاحات بود- منجر به پایین آوردن سطح سلیقه مخاطبان سینما شده است. وقتی ذائقه بینندگان به چنین فیلم‌هایی عادت کرد، آن وقت باید شاهد بی‌تماشاگر ماندن سایر فیلم‌ها بود؛ هر چند از نظر صنعتی و فنی تکامل یافته باشیم.
طنز سبک و بی‌هدف جذابیتی کاذب دارد که مخاطبان خود را موجوداتی فاقد تعادل روحی و روانی می‌پندارد و با تحمیق مردم، زمینه را برای عوام‌زدگی و میان‌مایگی آماده می‌سازد و چنین مسئله‌ای نتیجه‌ای جز استثمار روحی و فکری جامعه برای «تاجران سینمایی» نخواهد داشت.
گذشته از تمام این مسایل، فیلم‌هایی چون «گشت 2»، «نهنگ عنبر 2»، «اکسیدان»، «خوب، بد، جلف» و ... در درازمدت به اضمحلال و زوال سینما می‌انجامند؛ نکته مهم این است که اکثر این فیلم‌ها دارای شباهت سبکی و ساختاری هستند و این مسئله نوعی رکود و یکنواختی را بر سینما تحمیل کرده است.
این معضل، نه تنها فرصتی برای بازسازی بدنه سینمای ایران و آشتی دادن مخاطبان نیست، بلکه تهدیدی علیه فرهنگ جامعه محسوب می‌شود؛ به خصوص این که می‌دانیم تعداد زیادی از این نوع آثار در نوبت اکران هستند و تعداد بسیار بیشتری نیز در مراحل مختلف تولید قرار دادند.