اخبار ویژه
تزریق پول برای ایجاد اشتغال یا مصارف انتخاباتی؟!
کارشناسان میگویند دولت به صرف برداشت پول از صندوق توسعه و تزریق پول نمیتواند اشتغال ایجاد کند.
روزنامه اعتماد در این زمینه نوشت: بررسیهای کارشناسی صورت گرفته روی لایحه جدید برداشت از صندوق توسعه ملی برای اشتغالزایی روستایی نشان از وجود کاستیها و خلأهای بسیاری دارد.
مجتبی پالوج، معاون موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی کشور این طرح را نیازمند کار مطالعاتی و کارشناسی دقیق میداند و تاکید میکند که در بازهزمانی یکساله نمیشود آن را اجرایی کرد.
به اعتقاد وی، طرحهای شکست خورده قبلی، شاهدی بر این مدعا هستند.
برخی از مراکز پژوهشی معتبر با انتقاد از این لایحه، آن را فاقد معیارهای لازم برای قانونی شدن دانستهاند. انجمن اقتصاددانان ایران در بیانیهای خطاب به رئیسجمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی، اختصاص 1/5 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای اشتغالزایی در روستاها را شتابزده توصیف کرده و تاکید میکند که اختصاص چنین بودجههایی یادآور وامهای خود اشتغالی و بنگاههای زودبازده است که خاطره ناخوشایندی را در اذهان زنده میکند.
همچنین مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، با اعلام 15 ضعف و چالش اصلی لایحه اعطای تسهیلات 1/5 میلیارد دلاری از محل منابع صندوق توسعه برای اشتغال روستایی، اجرای آن را بیفایده دانسته و بر همین اساس، پیشنهاد رد آن را داده است.
با توجه به مطالب مطرح شده وتجربیات شکست خورده قبلی و همچنین شایبه انتخاباتی بودن این لایحه، میتوان نتیجه گرفت که تزریق پول و اعتبار به روستاها، مناطق عشایری و شهرهای کوچک، به تنهایی نمیتواند مفید باشد؛ بلکه برنامهریزی دقیق، توجه به زنجیره کامل ایجاد کسب و کار، ارایه راهکار، مشارکت کارشناسان و از همه مهمتر، ایجاد زیرساختهای اقتصادی - اجتماعی کسب و کار روستایی مواردی هستند که موفقیت یک طرح را تضمین میکنند.
تصویب و اجرای شتابزده این لایحه در ماههای انتهایی خدمتگزاری دولت محترم، نه تنها تاثیری در بهبود فضای کسب و کار و اشتغال روستاییان ندارد، بلکه باعث تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی روستاییان و عشایر شده و باتعطیلی بسیاری از بنگاههای راهاندازی شده به کمک ترزیق این پول و بدهکارتر شدن روستاییان و عشایر به نظام بانکی، نتایج شکست خورده مشابهی برای این لایحه متصور است.
مجبورند... میفهمی؟!
چند روزی است رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب با آب و تاب تمام تعریف میکنند که بله چه نشستهاید که جناب حسن روحانی کاندیدای واحد اصلاحطلبان برای انتخاب 96 است. اما سؤال اصلی این است که آیا اصلاحطلبان چارهای هم جز حمایت از روحانی در رقابتهای پیشرو داشتند؟
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: جریان اصلاحطلب که بعد از چرخش ایدئولوژیک دهه 70 و رسیدن به رادیکالیسم حاد چند سالی است به مرز پراگماتیسم اپورتونیستی رسیدهاند و دیگر خودشان هم میدانند که مهمترین اصل آنها بیاصلی و اصالت ماندن در قدرت است، حالا حداقل قبل از برگزاری مراسم جشن و پایکوبی حل معمای چگونگی ورود به انتخابات 96، در جمعهای محفلی خودشان به این سوال جواب بدهند که عایدی 4 سال حمایت از روحانی چه بوده است؟!
اصلاحطلبان اگرچه امروز شریک و موتلف سیاسی روحانی به حساب میآیند و در فرآیند 4 ساله دولت، آنها هم صاحب منصب شدند و هم به بازسازی سیاسی خود پرداختند و باید مسئولیت بخش زیادی از وضعیت موجود را بپذیرند اما هوش سیاسی هم این را حکم میکند که حمایت از این مسیر ناکارآمد 4 ساله که به لحاظ اقتصادی نابسامان است و هم در حوزه فساد رکوردشکن بوده و حتی در آزادی بیان هم نمره مردودی میگیرد، به معنای تایید ناکارآمدی است و هیچکس این را از آنها نمیپذیرد، مگر آنکه آنها همچنان پایبند به این باشند که توسعه سیاسی به معنای ماندن در قدرت است و ماندن در قدرت به واسطه توجیه ناکارآمدی حاصل میشود این جریان حتی به هشدارهای همصنفیهای خودش نیز بیتوجه است.
چنانکه محمدرضا تاجیک از پایگاه نظری اصلاحطلبان هم امروز وضعیت روحانی را مناسب نمیداند و میگوید «اگر دولت آقای روحانی صدای پای آینده را نشنود تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری توسط مخالفان چپ و راست میشود. اگر دولت آقای روحانی تمایل دارد دولت 4 سالهاش به 8 سال ارتقا پیدا کند باید در طول آینده نمایش کارآمدی و توانمندی از خود بروز بدهد و به نیازهای فوری و ملموس مردم پاسخ مناسب بدهد.»
واقعیتی که وجود دارد و خود اصلاحطلبان هم خوب میدانند این است که روحانی خیالش جمع است که این جریان به دلیل خطای هولناک سال 88 و شورش علیه جمهوریت نظام اساسا در نقطهای قرار ندارند که بخواهند برای روحانی تکلیفی تعیین کنند یا امتیازی بگیرند. روحانی میداند حکایت اصلاحطلبان حکایت فردی است که از او سوال کردند: اگر در دریای مواج کوسه دنبالت کرد چه میکنی؟ گفت بالای درخت میروم. گفتند آخر وسط دریا درختی در کار نیست! گفت مجبورم میفهمی؟ روحانی خوب میداند که آن کوسه عملکرد خطرناک جریان اصلاحطلب در فتنه 88 است، از همین رو است که حتی در آن جلسه 80 نفره هم دوست دارد از به اصطلاح موفقیتهای اقتصادی دولت بگوید. روحانی ترجیح میدهد به جای فکر کردن به اصلاحطلبان، کار نکرده در حوزه اقتصاد در 4 سال گذشته را با آمار دادن پر کند، حتی حاضر است با اعتماد به نفس بسیار بالا در حالی که رکود و بیکاری به عنوان 2 سم کنونی فضای اقتصادی با گوشت و پوست و استخوان مردم لمس میشود از رشد اقتصادی بالای 11 درصد بگوید و این وسط ابایی هم ندارد که توضیح دهد چرا در آستانه انتخابات، سال پایه از 83 به 90 تغییر میکند و چرا این تغییر در سال 94 انجام نشده است؟ چرا معاون بانک مرکزی در آخرین روزهای اسفند 95 نرخ رشد اقتصادی سال 94 را که جزو اسرار مگوی دولت بوده است افشا میکند و اعتراف میکند نرخ رشد منفی 1/6 درصد بوده است که بدون احتساب نفت به منفی 3/1 درصد میرسد؟ چرا این آمار پیشتر توسط برخی مسئولان دولتی بین 0/7 تا یک درصد اعلام شده بود؟ چه نیازی به اعلام و ساخت آمارها وجود دارد؟
دولت جناب روحانی و اصلاحطلبان از جنبههای مختلفی با هم اختلاف دارند اما به نظر میرسد در 2 موردی که ذکر شده هر دو مجبورند به بالای یک درخت واهی و خیالی بروند یکی به دلیل اقدامات ضد امنیت ملی در سال 88 و دیگری به خاطر کمکاری در عرصه اقتصاد در 4 سال گذشته.
برجام تغییر کاربری داده دیگر انتظاری نداشته باشید!
اعضای دولت 14 ماه پس از اجرای برجام و برای فرار از برجام، اقدام به تغییر کاربری و ماهیت برجام کردهاند این تحلیل را روزنامه جوان منتشر کرد و نوشت: کمتر از 70 روز مانده به انتخابات، جامعه ایرانی هنوز نتوانسته دستاوردهای «عینی» برجام را احساس کند. دستاوردهای عینی (شعارهای هستهای-تبلیغاتی) که دولت از دستیابی به آن عاجز بوده، «بهبود آنی معیشت مردم»، «لغو کامل تحریمها» و «توسعه روابط تجاری-بانکی با کشورها» است.
هر کدام از اعضای کابینه یازدهم برای «فرار دولت از پاسخگویی» و «دست برتر داشتن رئیسجمهور در مناظرات انتخاباتی» تلاش کردند از دستاوردهای عینی (محقق نشده برجام) عبور و دستاوردهای «شعاری-خیالی» برجام را برجسته کنند. به همین دلیل از اواسط پاییز، به نظر میرسد دولتمردان طبق یک دستورالعمل مشترک عمل و عبارات و موضعگیری «مشابه» و «یکسانی» را اتخاذ کردند که وجه مشترک آنها «تحمیل باورهای غیرواقعی به مردم» است.
بر همین اساس دولتمردان جملات ادعایی سابق را تکرار نمیکنند، جملاتی نظیر برجام «اقتصاد را شکوفا کرد»، «محیطزیست را بهبود بخشید»، «بیکاری را مرتفع»، «تورم و رکود را برطرف» کرد و تلاش میکنند عبارات «خیالی» و «غیرقابل اثبات» را به عنوان دستاوردهای اصلی برجام القا تا جایگاه پرسشگر-پاسخدهنده را عوض کنند.
بیان جملاتی نظیر: «دور کردن سایه جنگ از کشور»، «ملغی کردن قطعنامههای بینالمللی علیه کشور» و «مخابره کردن عزت و مقاومت ملت ایران به دنیا» از جمله دستاوردهای موهومی است که اخیرا مورد تاکید دولتمردان قرار گرفته یا سخنان هفته اخیر عباس عراقچی که بیان میکند «برجام چهره و موقعیت ایران را تغییر داد».
عراقچی در حالی مدعی «تغییر موقعیت» ایران به واسطه برجام است که اقتدار امروز کشور ناشی از قدرت گفتمانی-دفاعی است و هیچ گونه ارتباطی با حوزه دستگاه سیاست خارجه ندارد و در مقابل مجموع اقدامات 43 ماه دستگاه دیپلماسی گاه در جهت خلاف این اقتدار نیز میتواند به شمار آید و مصداق آن ادعای آمریکا مبنی بر محدودیت تست موشکهای بالستیک توسط کشورمان است. علاوه بر این با استناد به آمار دقیق و عینی موجود برجام و قطعنامه 2231 نه تنها موقعیت ایران را متحول نکرده بلکه «تهدیدات ضد ایرانی را پایدار» و «گسترده» کرده تا جایی که «حمله نظامی» پرکاربردترین کلید واژه مقامات غربی درباره کشورمان بوده است.
زمانی میتوان مدعی تغییر موقعیت کشور شد که تحریمها و فشارهای بینالمللی از هستهای به حوزه حقوقبشر و موشک شیفت نشده باشد و «موقعیت قبل از برجام» که همان «تحریم» بوده «حفظ» و حتی «توسعه» نیافته باشد که نمونه آخرین آن تلاش نمایندگان سنای آمریکا برای تدوین یک بسته تحریمی جدید علیه ایران است که براساس اظهارات باب کورکر تحریمهای آینده به گونهای تنظیم خواهد شد که توافق هستهای ایران را نقض نکنند!
چگونه میتوان مدعی موفقیت برجامی بود که شماری از مسئولان ارشد دولت نتیجه آن را «تقریبا هیچ» میدانند و اعتراف کردهاند که بارها نقض شده است؟ در همین هفته اخیر علیاکبر صالحی گفت: «انگلیس در اجرای قرارداد خرید 900 تن کیک زرد با ایران و 5+1 بدعهدی کرده» و سیانان گزارش میدهد: «ترامپ برجام را پاره نخواهد کرد، زیرا اسرائیلیها در حال حاضر نه تنها از این توافق ناراحت نیستند بلکه خوشحال هم هستند»؛ پس چگونه میتوان مدعی موفقیت آن بود؟ مسئولان ارشد دولتی طی سخنرانیهای منتهی به انتخابات قطعا به دستاوردهای «خیالی» برجام متوسل خواهند شد تا به کمک آن از ریزش آرای انتخاباتی خود جلوگیری کنند. دستاوردسازی برای برجام به این سبک و سیاق همچنین میتواند روحیه مطالبهگری جامعه از برجام را به حداقل رسانده و این ذهنیت را برای افکار عمومی به همراه داشته باشد که برجام «موقعیت» و «چهره» ایران را تغییر داده است!
نکته مهم دراینباره آن است که دستاوردی «خیالی» برخلاف «عینی» برای جامعه قابل لمس نبوده و قابل رویت نیست.
راغفر: سیاستهای دولت ترویج قماربازی اقتصادی است
یک اقتصاددان اصلاحطلب معتقد است سیاستهای اقتصادی دولت موجب انحراف شده است.
حسین راغفر در مصاحبه با «فرارو» گفت: دولت یکسری برنامهها مطرح کرده که فاقد نگاه ساختاری به اقتصاد است. نظام پاداشدهی و نرخهای سود باعث گسترش فعالیتهای نامولد در اقتصاد میشود. سیاستهای اقتصادی دولت باعث رشد سرمایهداری کازینویی شده است. سرمایهداری کازینویی به افزایش مصرفگرایی در جامعه دامن میزند.
او با بیان نمونهای از سرمایهداری کازینونی افزود: «برجهای تجاری بزرگ با چه کالایی پر میشوند و چه فرهنگی را اشاعه میدهند؟ مصرفگرایی در تعارض با سادهزیستی و منطق صرفهجویی در اقتصاد مقاومتی است.»
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) عنوان کرد «ما شاهد رشد مراکز تجاری، مگامالها و ... هستیم که فقط فرهنگ مصرفگرایی را ترویج میدهند. نکته این است که نهادهایی هم که از دولت به خاطر مسائل فرهنگی انتقاد میکنند خود در رشد مراکز تجاری و گسترش فرهنگ مصرفگرایی نقش دارند.»
راغفر در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره ماهیت «سرمایهداری کازینویی» اظهار کرد: «سرمایهداری کازینویی یک نوع قماربازی اقتصادی است. به طور مثال مسئله تبدیل بدهیهای دولت به دارایی یکی از مواردی است که در این حوزه میگنجد.»
به گفته او «انباشت بدهیهای دولت و عنوان کردن آن به عنوان انباشت سرمایه، اوج اختلال در نظام مالی کشور را نشان میدهد. دولت بدهی خود را قابل معامله میکند که همین امر منجر به افزایش بدهیها میشود.»
وی تاکید کرد: «دولت وجوه گسترده بدهیها را تبدیل به دارایی کرده است از جمله اوراق مشارکت. این اوراق با سود بالا باید پرداخت شود. این بدهی را دولت خودش خلق میکند که اخلال در نظام اقتصادی است و امکان پرداختن به اقتصاد مقاومتی را از بین میبرد.»
کارشناسان میگویند دولت به صرف برداشت پول از صندوق توسعه و تزریق پول نمیتواند اشتغال ایجاد کند.
روزنامه اعتماد در این زمینه نوشت: بررسیهای کارشناسی صورت گرفته روی لایحه جدید برداشت از صندوق توسعه ملی برای اشتغالزایی روستایی نشان از وجود کاستیها و خلأهای بسیاری دارد.
مجتبی پالوج، معاون موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی کشور این طرح را نیازمند کار مطالعاتی و کارشناسی دقیق میداند و تاکید میکند که در بازهزمانی یکساله نمیشود آن را اجرایی کرد.
به اعتقاد وی، طرحهای شکست خورده قبلی، شاهدی بر این مدعا هستند.
برخی از مراکز پژوهشی معتبر با انتقاد از این لایحه، آن را فاقد معیارهای لازم برای قانونی شدن دانستهاند. انجمن اقتصاددانان ایران در بیانیهای خطاب به رئیسجمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی، اختصاص 1/5 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای اشتغالزایی در روستاها را شتابزده توصیف کرده و تاکید میکند که اختصاص چنین بودجههایی یادآور وامهای خود اشتغالی و بنگاههای زودبازده است که خاطره ناخوشایندی را در اذهان زنده میکند.
همچنین مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، با اعلام 15 ضعف و چالش اصلی لایحه اعطای تسهیلات 1/5 میلیارد دلاری از محل منابع صندوق توسعه برای اشتغال روستایی، اجرای آن را بیفایده دانسته و بر همین اساس، پیشنهاد رد آن را داده است.
با توجه به مطالب مطرح شده وتجربیات شکست خورده قبلی و همچنین شایبه انتخاباتی بودن این لایحه، میتوان نتیجه گرفت که تزریق پول و اعتبار به روستاها، مناطق عشایری و شهرهای کوچک، به تنهایی نمیتواند مفید باشد؛ بلکه برنامهریزی دقیق، توجه به زنجیره کامل ایجاد کسب و کار، ارایه راهکار، مشارکت کارشناسان و از همه مهمتر، ایجاد زیرساختهای اقتصادی - اجتماعی کسب و کار روستایی مواردی هستند که موفقیت یک طرح را تضمین میکنند.
تصویب و اجرای شتابزده این لایحه در ماههای انتهایی خدمتگزاری دولت محترم، نه تنها تاثیری در بهبود فضای کسب و کار و اشتغال روستاییان ندارد، بلکه باعث تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی روستاییان و عشایر شده و باتعطیلی بسیاری از بنگاههای راهاندازی شده به کمک ترزیق این پول و بدهکارتر شدن روستاییان و عشایر به نظام بانکی، نتایج شکست خورده مشابهی برای این لایحه متصور است.
مجبورند... میفهمی؟!
چند روزی است رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب با آب و تاب تمام تعریف میکنند که بله چه نشستهاید که جناب حسن روحانی کاندیدای واحد اصلاحطلبان برای انتخاب 96 است. اما سؤال اصلی این است که آیا اصلاحطلبان چارهای هم جز حمایت از روحانی در رقابتهای پیشرو داشتند؟
روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: جریان اصلاحطلب که بعد از چرخش ایدئولوژیک دهه 70 و رسیدن به رادیکالیسم حاد چند سالی است به مرز پراگماتیسم اپورتونیستی رسیدهاند و دیگر خودشان هم میدانند که مهمترین اصل آنها بیاصلی و اصالت ماندن در قدرت است، حالا حداقل قبل از برگزاری مراسم جشن و پایکوبی حل معمای چگونگی ورود به انتخابات 96، در جمعهای محفلی خودشان به این سوال جواب بدهند که عایدی 4 سال حمایت از روحانی چه بوده است؟!
اصلاحطلبان اگرچه امروز شریک و موتلف سیاسی روحانی به حساب میآیند و در فرآیند 4 ساله دولت، آنها هم صاحب منصب شدند و هم به بازسازی سیاسی خود پرداختند و باید مسئولیت بخش زیادی از وضعیت موجود را بپذیرند اما هوش سیاسی هم این را حکم میکند که حمایت از این مسیر ناکارآمد 4 ساله که به لحاظ اقتصادی نابسامان است و هم در حوزه فساد رکوردشکن بوده و حتی در آزادی بیان هم نمره مردودی میگیرد، به معنای تایید ناکارآمدی است و هیچکس این را از آنها نمیپذیرد، مگر آنکه آنها همچنان پایبند به این باشند که توسعه سیاسی به معنای ماندن در قدرت است و ماندن در قدرت به واسطه توجیه ناکارآمدی حاصل میشود این جریان حتی به هشدارهای همصنفیهای خودش نیز بیتوجه است.
چنانکه محمدرضا تاجیک از پایگاه نظری اصلاحطلبان هم امروز وضعیت روحانی را مناسب نمیداند و میگوید «اگر دولت آقای روحانی صدای پای آینده را نشنود تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری توسط مخالفان چپ و راست میشود. اگر دولت آقای روحانی تمایل دارد دولت 4 سالهاش به 8 سال ارتقا پیدا کند باید در طول آینده نمایش کارآمدی و توانمندی از خود بروز بدهد و به نیازهای فوری و ملموس مردم پاسخ مناسب بدهد.»
واقعیتی که وجود دارد و خود اصلاحطلبان هم خوب میدانند این است که روحانی خیالش جمع است که این جریان به دلیل خطای هولناک سال 88 و شورش علیه جمهوریت نظام اساسا در نقطهای قرار ندارند که بخواهند برای روحانی تکلیفی تعیین کنند یا امتیازی بگیرند. روحانی میداند حکایت اصلاحطلبان حکایت فردی است که از او سوال کردند: اگر در دریای مواج کوسه دنبالت کرد چه میکنی؟ گفت بالای درخت میروم. گفتند آخر وسط دریا درختی در کار نیست! گفت مجبورم میفهمی؟ روحانی خوب میداند که آن کوسه عملکرد خطرناک جریان اصلاحطلب در فتنه 88 است، از همین رو است که حتی در آن جلسه 80 نفره هم دوست دارد از به اصطلاح موفقیتهای اقتصادی دولت بگوید. روحانی ترجیح میدهد به جای فکر کردن به اصلاحطلبان، کار نکرده در حوزه اقتصاد در 4 سال گذشته را با آمار دادن پر کند، حتی حاضر است با اعتماد به نفس بسیار بالا در حالی که رکود و بیکاری به عنوان 2 سم کنونی فضای اقتصادی با گوشت و پوست و استخوان مردم لمس میشود از رشد اقتصادی بالای 11 درصد بگوید و این وسط ابایی هم ندارد که توضیح دهد چرا در آستانه انتخابات، سال پایه از 83 به 90 تغییر میکند و چرا این تغییر در سال 94 انجام نشده است؟ چرا معاون بانک مرکزی در آخرین روزهای اسفند 95 نرخ رشد اقتصادی سال 94 را که جزو اسرار مگوی دولت بوده است افشا میکند و اعتراف میکند نرخ رشد منفی 1/6 درصد بوده است که بدون احتساب نفت به منفی 3/1 درصد میرسد؟ چرا این آمار پیشتر توسط برخی مسئولان دولتی بین 0/7 تا یک درصد اعلام شده بود؟ چه نیازی به اعلام و ساخت آمارها وجود دارد؟
دولت جناب روحانی و اصلاحطلبان از جنبههای مختلفی با هم اختلاف دارند اما به نظر میرسد در 2 موردی که ذکر شده هر دو مجبورند به بالای یک درخت واهی و خیالی بروند یکی به دلیل اقدامات ضد امنیت ملی در سال 88 و دیگری به خاطر کمکاری در عرصه اقتصاد در 4 سال گذشته.
برجام تغییر کاربری داده دیگر انتظاری نداشته باشید!
اعضای دولت 14 ماه پس از اجرای برجام و برای فرار از برجام، اقدام به تغییر کاربری و ماهیت برجام کردهاند این تحلیل را روزنامه جوان منتشر کرد و نوشت: کمتر از 70 روز مانده به انتخابات، جامعه ایرانی هنوز نتوانسته دستاوردهای «عینی» برجام را احساس کند. دستاوردهای عینی (شعارهای هستهای-تبلیغاتی) که دولت از دستیابی به آن عاجز بوده، «بهبود آنی معیشت مردم»، «لغو کامل تحریمها» و «توسعه روابط تجاری-بانکی با کشورها» است.
هر کدام از اعضای کابینه یازدهم برای «فرار دولت از پاسخگویی» و «دست برتر داشتن رئیسجمهور در مناظرات انتخاباتی» تلاش کردند از دستاوردهای عینی (محقق نشده برجام) عبور و دستاوردهای «شعاری-خیالی» برجام را برجسته کنند. به همین دلیل از اواسط پاییز، به نظر میرسد دولتمردان طبق یک دستورالعمل مشترک عمل و عبارات و موضعگیری «مشابه» و «یکسانی» را اتخاذ کردند که وجه مشترک آنها «تحمیل باورهای غیرواقعی به مردم» است.
بر همین اساس دولتمردان جملات ادعایی سابق را تکرار نمیکنند، جملاتی نظیر برجام «اقتصاد را شکوفا کرد»، «محیطزیست را بهبود بخشید»، «بیکاری را مرتفع»، «تورم و رکود را برطرف» کرد و تلاش میکنند عبارات «خیالی» و «غیرقابل اثبات» را به عنوان دستاوردهای اصلی برجام القا تا جایگاه پرسشگر-پاسخدهنده را عوض کنند.
بیان جملاتی نظیر: «دور کردن سایه جنگ از کشور»، «ملغی کردن قطعنامههای بینالمللی علیه کشور» و «مخابره کردن عزت و مقاومت ملت ایران به دنیا» از جمله دستاوردهای موهومی است که اخیرا مورد تاکید دولتمردان قرار گرفته یا سخنان هفته اخیر عباس عراقچی که بیان میکند «برجام چهره و موقعیت ایران را تغییر داد».
عراقچی در حالی مدعی «تغییر موقعیت» ایران به واسطه برجام است که اقتدار امروز کشور ناشی از قدرت گفتمانی-دفاعی است و هیچ گونه ارتباطی با حوزه دستگاه سیاست خارجه ندارد و در مقابل مجموع اقدامات 43 ماه دستگاه دیپلماسی گاه در جهت خلاف این اقتدار نیز میتواند به شمار آید و مصداق آن ادعای آمریکا مبنی بر محدودیت تست موشکهای بالستیک توسط کشورمان است. علاوه بر این با استناد به آمار دقیق و عینی موجود برجام و قطعنامه 2231 نه تنها موقعیت ایران را متحول نکرده بلکه «تهدیدات ضد ایرانی را پایدار» و «گسترده» کرده تا جایی که «حمله نظامی» پرکاربردترین کلید واژه مقامات غربی درباره کشورمان بوده است.
زمانی میتوان مدعی تغییر موقعیت کشور شد که تحریمها و فشارهای بینالمللی از هستهای به حوزه حقوقبشر و موشک شیفت نشده باشد و «موقعیت قبل از برجام» که همان «تحریم» بوده «حفظ» و حتی «توسعه» نیافته باشد که نمونه آخرین آن تلاش نمایندگان سنای آمریکا برای تدوین یک بسته تحریمی جدید علیه ایران است که براساس اظهارات باب کورکر تحریمهای آینده به گونهای تنظیم خواهد شد که توافق هستهای ایران را نقض نکنند!
چگونه میتوان مدعی موفقیت برجامی بود که شماری از مسئولان ارشد دولت نتیجه آن را «تقریبا هیچ» میدانند و اعتراف کردهاند که بارها نقض شده است؟ در همین هفته اخیر علیاکبر صالحی گفت: «انگلیس در اجرای قرارداد خرید 900 تن کیک زرد با ایران و 5+1 بدعهدی کرده» و سیانان گزارش میدهد: «ترامپ برجام را پاره نخواهد کرد، زیرا اسرائیلیها در حال حاضر نه تنها از این توافق ناراحت نیستند بلکه خوشحال هم هستند»؛ پس چگونه میتوان مدعی موفقیت آن بود؟ مسئولان ارشد دولتی طی سخنرانیهای منتهی به انتخابات قطعا به دستاوردهای «خیالی» برجام متوسل خواهند شد تا به کمک آن از ریزش آرای انتخاباتی خود جلوگیری کنند. دستاوردسازی برای برجام به این سبک و سیاق همچنین میتواند روحیه مطالبهگری جامعه از برجام را به حداقل رسانده و این ذهنیت را برای افکار عمومی به همراه داشته باشد که برجام «موقعیت» و «چهره» ایران را تغییر داده است!
نکته مهم دراینباره آن است که دستاوردی «خیالی» برخلاف «عینی» برای جامعه قابل لمس نبوده و قابل رویت نیست.
راغفر: سیاستهای دولت ترویج قماربازی اقتصادی است
یک اقتصاددان اصلاحطلب معتقد است سیاستهای اقتصادی دولت موجب انحراف شده است.
حسین راغفر در مصاحبه با «فرارو» گفت: دولت یکسری برنامهها مطرح کرده که فاقد نگاه ساختاری به اقتصاد است. نظام پاداشدهی و نرخهای سود باعث گسترش فعالیتهای نامولد در اقتصاد میشود. سیاستهای اقتصادی دولت باعث رشد سرمایهداری کازینویی شده است. سرمایهداری کازینویی به افزایش مصرفگرایی در جامعه دامن میزند.
او با بیان نمونهای از سرمایهداری کازینونی افزود: «برجهای تجاری بزرگ با چه کالایی پر میشوند و چه فرهنگی را اشاعه میدهند؟ مصرفگرایی در تعارض با سادهزیستی و منطق صرفهجویی در اقتصاد مقاومتی است.»
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) عنوان کرد «ما شاهد رشد مراکز تجاری، مگامالها و ... هستیم که فقط فرهنگ مصرفگرایی را ترویج میدهند. نکته این است که نهادهایی هم که از دولت به خاطر مسائل فرهنگی انتقاد میکنند خود در رشد مراکز تجاری و گسترش فرهنگ مصرفگرایی نقش دارند.»
راغفر در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره ماهیت «سرمایهداری کازینویی» اظهار کرد: «سرمایهداری کازینویی یک نوع قماربازی اقتصادی است. به طور مثال مسئله تبدیل بدهیهای دولت به دارایی یکی از مواردی است که در این حوزه میگنجد.»
به گفته او «انباشت بدهیهای دولت و عنوان کردن آن به عنوان انباشت سرمایه، اوج اختلال در نظام مالی کشور را نشان میدهد. دولت بدهی خود را قابل معامله میکند که همین امر منجر به افزایش بدهیها میشود.»
وی تاکید کرد: «دولت وجوه گسترده بدهیها را تبدیل به دارایی کرده است از جمله اوراق مشارکت. این اوراق با سود بالا باید پرداخت شود. این بدهی را دولت خودش خلق میکند که اخلال در نظام اقتصادی است و امکان پرداختن به اقتصاد مقاومتی را از بین میبرد.»